راز موفقیت میلیاردر


«آنچه را که بعد از خرج کردن باقی مانده است، ذخیره نکن؛ آنچه را که بعد از ذخیره کردن باقی مانده‌ است، خرج کن.»

۱۰ راز ثروت میلیاردرهای معروف

در اینجا ۱۰ عادت اساسی که بین همه ثروتمندان مشترک است را برای شما معرفی می کنیم. مطمین باشید که این عادتها و نگرش آنهاست که باعث ثروت شده است. و در واقع ثروت این عادات را نساخته است بلکه این عادات ثروت را برای آنها به ارمغان آورده است. به همین دلیل شما هم می توانید با کسب این عادتها و انجام آنها ثروت مورد نظر خود را کسب کنید. ارسطو می گوید:

«ما به آنچه که مرتب انجام می‌دهیم بدل می‌شویم، پس برتری یک فعل نیست، بلکه یک عادت است.»

۱- هدف گذاری کردن ثروتمندان

همه ثروتمندان دارای اهدافی هستند که آنها را پولدار می‌کند. هیچ‌کس اتفاقی ثروتمند نمی‌شود، برای ثروتمند شدن باید اول واقعا بخواهید که ثروتمند شوید؛ شما باید هدف مهم ثروتمند شدن را داشته باشید. پس باید به طور واضح و مشخص به خودتان بگویید: «من می‌خوام ثروتمند بشم». تأکید بر این هدف،باعث می شود که انگیزه‌ی شما بیشتر شود و همه‌ی اقدامات و تلاش‌هایتان در راستای رسیدن به هدف قرار می‌گیرد. بدون داشتن هدف هرگز مقصدی هم در کار نیست؛ اما وقتی هدف و مقصد خود را مشخص کنید می توانید تصویر زیبا و جذاب آینده خود را ببینید و همین تصویر می توند به شما نیروین پیشروی و تلاش بدهد تا در مسیر دستیابی به آن هدف حرکت کنید و نهایتا به آن برسید.

۲- تمرکز ثروتمندان بر یک کار مشخص

تا به حال به روش کار لیزر دقت کرده اید؟ لیزر می تواند سخت‌ترین اشیاء را برش دهد و به هر چیزی هرچه هم سخت باشد می تواند نفوذ کند. به نظر شما دلیل آن چیست؟ بسیار ساده است. اصلا چیز عجیب و پیچیده ای نیست. لیزر یک ویژگی خاص دارد و آن این است که اشعه‌ی لیزر متمرکز است و تمام قدرتش را بر تنها یک نقطه‌ای مشخص از یک شی‌ء متمرکز می‌کند و آن‌قدر این تمرکز را ادامه می‌دهد که باعث ذوب شدن نقطه‌ی مذکور می‌شود. روش عملکرد ثروتمندان هم دقیقا مانند لیزر است. ثروتمندان همان طور که در بخش یک گفتیم دارای اهداف مشخص و بزرگی آنها کاملا به اهداف خود پایبند هستند و همه‌ی تلاش‌های خود را برای رسیدن به اهداف‌شان متمرکز می‌کنند. آنها آن‌قدر تلاش می‌کنند تا به اهداف‌شان برسند. تفاوت آنها با ا دم‌های معمولی همین تمرکز است. آدم‌های معمولی بر هیچ چیز تمرکز نمی کنند. آنها هر چه پیش آید را خوش می‌دانند یا اگر هم ندانند، هیچ گاه تصمیم‌گیرنده نیستند. برای ثروتمند شدن باید هدف مشخص داشت و تمام زندگی خود را به آن هدف متمرکز کرد.

۳- وقت برای ثروتمندان طلاست

برایان تریسی : «ثروتمندان، درآمدان را به ساعت می سنجند نه به ماه یا سال». آنها قدر زمان را به خوبی می‌دانند. با سنجش درآمد به ازای هر ساعت می توانند بفهمند که چه موقع و با چه کاری زمان خود را تلف کرده‌اند. ثروتمندان برای انجام هر کاری زمان‌بندی دقیق دارند و حتی برای یک دقیقه هم ارزش قائل‌اند. هیچ ثروتمندی در هیچ کجای دنیا وقت خود را پای تلویزیون یا شبکه‌های اجتماعی تلف نمی‌کند. بیایید ما هم کمتر وقت خود را در پای تلویزیون یا در اینترنت و پای تلگرام و اینستا گرام تلف کنم و قدر زمان گران بها را بدانیم.

۴. ثروتمندان کمتر از درآمدشان خرج می‌کنند

وارن بافت می گوید:

«آنچه را که بعد از خرج کردن باقی مانده است، ذخیره نکن؛ آنچه را که بعد از ذخیره کردن باقی مانده‌ است، خرج کن.»

از زمانهای قدیم و از زبان بازاری ها و ثروتمندان حتی بیسواد قدیم هم شنیدهایم که سعی کنید دخل‌تان خیلی بیشتر از خرج‌تان باشد. یعنی اینکه همیشه کمتر از راز موفقیت میلیاردر درآمدتان خرج کنید. افرادی که نگرش اقتصادی خوبی ندارند، هیچ‌وقت پولدار نمی‌شوند چرا که به محض افزایش موقتی درآمد، شروع به خرج کردن می‌کنند و هزینه‌هایشان زیاد می‌شود. یعنی هزینه هایشان همیشه با افزایش درآمدشان افزایش پیدا می کند و عملا چیزی برای پس انداز باقی نمی ماند. برای ثروتمند شدن، این پند را هرگز فراموش نکنید «همیشه ۱۰ درصد درآمد خود را ذخیره کنید». اما یادتان هم باشد که این تنها یکی از شروط لازم برای ثروتمند شدن است.

۵. ثروتمندان همیشه کار می‌کنند

نگاهی به زندگی ثروتمندان راز موفقیت میلیاردر بزرگ بیندازید. همه آنها حتی در سنین بالا هنوز مثل دوران جوانی خود ساعتهای زیادی در روز کار می کنند. ثروتمندان به هیچ‌وجه تنبل نیستند. آنها سخت کار می‌کنند. اگر بحث ثروتمندانی که ثروت به آنها به ارث رسیده است را هم بکنید نباید فراموش کرد که «ثروتمند ماندن» آسان‌تر از «ثروتمند شدن» نیست. هرچند شما قطعا ثروتمند نیستید که در حال مطالعه این مطلب هستید، اما حتی اگر ثروت شما از آسمان هم بر سرتان ببارد، برای نگهداری از آن باید کار و تلاش کنید. کسی که همیشه کار و فعالیت می‌کند همیشه در جریان شرایط محیط است و در نتیجه فرصت‌های بیشتری برای کار و رشد دارد. ثروتمندان از مبارزه با سختی و کار زیاد، واهمه ندارند و دست به کارهایی می‌زنند که اغلب افراد عادی دور و بر آن هم نمی‌چرخند.

۶. ثروتمندان یادگیری و رشد شخصی دایمی دارند

دانایی بیشتر باعث درآمد بیشتر می شود. یادگیری، دایمی و رشد شخصی مرتب باعث ایجاد قدرت در شما می شود. قطعا کار و تلاش لازمه‌ی ثروتمند شدن است، اما کافی نیست. برایی کسب درآمد باید به این فکر کنید که در مقابل درآمد ی که کسب می کنید چه ارزشی را ارایه می کنید. و تنها راه توسعه‌ی این ارزش، رشد شخصی و یادگیری پیوسته است. سعی کنید همواره در حال آموزش مهارت‌های جدید باشید.

۷. همنشینی با ثروتمندان

ما همواره میانگین ۵ نفر از نزدیک ترین دوستان و همنشین هایمان هستیم. چه در زمینه ثروت چه دانش و هر مسیله دیگر. بنابراین ثروتمندان در انتخاب همنشین هایشان دقت زیادی دارند. آنها معمولا دوستانی مانند خودشان دارند. از قدیم گفته‌اند: «دوستانت را نشان بده تا بفهمم چه کسی هستی». شاید شما در حال حاضر چندان ثروتمند نباشید، اما معاشرت با افراد ثروتمند بر منش و سبک زندگی شما اثر می‌گذارد. ضمن اینکه فرصت‌ها و محیط‌های جدیدی را نیز برای شما ایجاد می کند.

۸. ثروتمندان پشتکار دارند

پشتکار یکی از ویژگی های بارز همه ثروتمندان است. آنها هیچ‌گاه تسلیم نمی‌شوند. ثروتمند شدن هیچ وقت یک دفعه اتفاق نمی افتد. بلکه یک فرایند ارام و زمان بر و حاصل سال‌ها تلاش و شکست و پیروزی است. ممکن است در سفر به سوی هدف، بارها سرمایه‌ی خود را از دست بدهید. اما با درس گرفتن از اشتباهات و کسب تجربه، بالاخره استقلال مالی کسب خواهید کرد و به آرزوهایتان می‌رسید.

۹. ثرومتندان حساب شده ریسک می کنند

ثروتمندان عاشق ریسک کردن هستند. آنها وقتی تصمیم به انجام کاری می گیرند آن را انجام می دهند و آنچه برایشان اتفاق می افتد را می پذیرند. اگرچه ممکن است گاهی با اتفاقات غیرمنتظره روبه‌رو شوند اما همچنین گاهی فرصت‌های دلپذیر و اتفاقی، سرعت‌شان را بیشتر می‌کند. برای ثروتمند شدن باید شجاع باشید، اما یک شجاعِت منطقی. باید جرأت شروع کردن داشته باشید، اگر قرار باشد که هیچ ریسکی وجود نداشته باشد پس باید هیچ کاری نکنید و در خانه بمانید. باید شروع کنید و از عواقب کار نترسید؛ اما در عین حال باید دقت کنید و آمادگی کافی برای مواجه شدن با هر مشکلی را داشته باشید.

۱۰. ثروتمندان بخشنده هستند

تقریبا همه ثروتمندان جهان بخشنده‌اند. اگر داستان زندگی هر کدام از آنها را بخوانید، می بینید که بسیار انسان‌دوست هستند. مثلا راکفلر، بیل گیتس، اندرو کارنگی و خیلی‌های دیگر، فعالیت‌های گسترده‌ای در زمینه‌ی امور خیریه دارند.

راز موفقیت مانی خوشبین

یکی از اشخاصی که در چند سال اخیر توسط قانون جذب به موفقیت رسیده است، جناب آقای مانی خوشبین که اصالتا ایرانی می‌ باشد، است. قرار است در مقاله راز موفقیت مانی خوشبین نکات ریز بینی را به جهت افزایش اطلاعات شما در چند عنوان که شامل ورشکستگی مانی‌ خوشبین، دارایی مانی خوشبین و غیره می باشد، ارائه دهیم. اگر به دنبال تغییر همه بخش‌ های زندگی خود و تغییر خود درونی می باشید و می خواهید که نام شما نیز به عنوان یک شخصیت بزرگ در مجله ها و روزنامه ها ذکر شود و از نزدیک موفقیت را حس کنید، توصیه ما استفاده از قانون جذب است. قانون جذب قانونی است که برای همه افراد فقیر و ثروتمند عمل می کند. قانون جذب جوابگوی همه قشرها، همه دین ها و همه فرهنگ ها می باشد. قانون جذب یک قانون جهانی است و مختص به یک کشور و یا یک شخص خاصی نیست. کسانی که سطح زندگیشان زیر خط فقر قرار دارد، نیز می‌ توانند با قانون جذب به موفقیت برسند. قطعا پس از خواندن مقاله راز موفقیت مانی خوشبین به این موضوع پی خواهید برد که این شخصیت بزرگ و ثروتمند در ابتدا فقیر بوده است، ولی امروزه به عنوان یک شخصیت بزرگ نام آن به گوش می خورد. برای این که با ریز جزئیات زندگی مانی خوشبین آشنا شوید، توصیه ما تمرکز بر مقاله راز موفقیت مانی خوشبین و تمرکز بر هر یک از موضوعات مهم آن است. بعد از این که مقاله حاضر را با دقت به پایان رساندید، از شما عزیزان می خواهیم که با مشاورین سایت موفقیت و موسسه ام آی ای اتریش ارتباط رایگان بگیرید و از اطلاعات به روز آنان بهره مند شوید.

زندگینامه مانی خوشبین

مسیر رشد مانی خوشبین

تحصیلات مانی خوشبین

کار مانی خوشبین

ورشکستگی مانی خوشبین

دارایی مانی خوشبین

پرسش های متداول در زمینه راز موفقیت مانی خوشبین

سخن پایانی در زمینه راز موفقیت مانی خوشبین

راز موفقیت مانی خوشبین

زندگینامه مانی خوشبین

در این قسمت، راز موفقیت مانی خوشبین را خواهیم شکافت. مانی‌خوشبین سرمایه گذار در بخش املاک و مستغلات، بنیانگذار و مدیر عامل، کارآفرین، نویسنده و مربی انگیزشی است. این شخصیت بزرگ طرفداران بسیار زیادی دارد. در این جا قرار است نگاهی از ابتدای زندگی مانی خوشبین تا به امروز با یکدیگر داشته باشیم . اگر برنامه اینستاگرام را نصب کرده باشید و به کلکسیون ماشین علاقه داشته باشید، خواهید دید که مانی خوشبین یکی از کلکسیون دار های بزرگ در زمینه خرید و فروش ماشین می باشد. مانی خوشبین یک پیج اینستاگرام دارد و در پیج خود از ماشین های متنوع عکس های خیلی جالب و زیبایی گذاشته است. به قدری این شخصیت بزرگ و موفق طرفدار دارد که لازم دانستیم درباره آن نه تنها در این بخش، بلکه در بخش های بعدی صحبت کنیم. داشتن کلکسیون ماشین فقط بخشی از معروفیت مانی خوشبین را تشکیل داده است. این شخصیت موفق سرمایه خیلی زیادی دارد و علاوه بر کلکسیون ماشین چند شرکت در قالب هلدینگ را در چند سال اخیر به نام خود کرده است. فعالیت اصلی وی مربوط به بخش خرید و فروش خانه می باشد و در این زمینه نیز بسیار موفق است. مانی خوشبین را علاوه بر ایرانیان، شهروندان آمریکایی به خوبی می شناسند. مانی خوشبین در حال حاضر در یکی از شهر های بسیار خوب آمریکا زندگی می کند. سوالی که ممکن است برایتان پیش آید این است که، آیا مانی خوشبین فرزند شخص پولدار بوده است و یا خودش به تنهایی مسیر موفقیت را پیموده و به موفقیت رسیده است؟ همان طور که در ابتدای مقاله راز موفقیت مالی خوشبین، بیان کردیم، این شخصیت بزرگ در ابتدا فرد پولدار نبوده است. این فرد موفق با راهکارهای متنوع خود را به ثروت رسانده است. در واقع، مانی در خانواده ای به دنیا آمد که سطح مالی متوسطی داشتند. پدر آقای خوش بین به همراه سه دختر و دو پسر که یکی از آن ها مانی خوشبین بود، ( در سن ۱۴ سالگی مانی) تصمیم به مهاجرت گرفت. آنان از طریق پناهندگی وارد آمریکا شدند. به دلیل این که از طریق پناهندگی اقدام کرده بودند و هیچ اموالی نداشتند، نمی توانستند حتی خانه ای اجاره کنند. به همین دلیل آنان چند ماهی را در ماشین استیشن به سر بردند و شبانه روز در آن جا می ماندند.

زندگی نامه مانی خوشبین

اولین مشکل آقای خوشبین به گفته خود بعد از ورود به آمریکا این بوده است که او نمی توانست با آمریکایی‌ ها ارتباط برقرار کند. زیرا زبان انگلیسی را دست و پا شکسته بلد بود و به دلیل این که متولد خاورمیانه بود و در خاورمیانه به دنیا آمده بود، برخی از افراد او را اذیت می‌ کردند. در حالت کلی، با توجه به این موضوعات و زندگینامه آقای خوشبین باید گفت که، ایشان در سن ۱۴ سالگی اصلاً زندگی خوبی نداشتند و خیلی سخت روز خود را شب می کردند. ولی همه این اتفاقات دید او را نسبت به ساخت یک آینده رویایی و رسیدن به ثروت تغییر نداد. در واقع او ناامید نشد‌. دوستان عزیز ناامیدی با افکار مثبت سازگاری ندارد. ناامیدی سرعت ورود افکار منفی را به ذهن شما افزایش می دهد. ناامیدی غم و اندوه را وارد زندگی شما می کند و شما تا زمانی که ناامید باشید، نمی‌ توانید به خواسته خود برسید. امیدواری تنها چیزی بود که باعث شد مانی‌خوشبین در حال حاضر به یک فرد ثروتمند و موفق تبدیل شود. اکثر افرادی که شناخته شده هستند، زندگی زیر خط فقر را تجربه کرده اند ولی به دلیل این که اراده قوی و اعتماد به نفس بالا داشته اند و به دلیل این که بر اساس قانون جذب عمل کرده‌ اند، امروزه به موفقیت رسیده اند. راز موفقیت مانی خوشبین را می توان پی بردن به قانون جذب و تلاش بی وقفه این شخصیت بزرگ معرفی نمود.

مسیر رشد مانی خوشبین

در پاراگراف های قبلی مقاله راز موفقیت مانی‌ خوشبین قدم به قدم مراحل رشد مالی این شخصیت بزرگ را با یکدیگر چک کردیم و به این نتیجه رسیدیم که مانی خوشبین بعد از این که چندین شغل را تجربه کرد، وارد بخش املاک و مستغلات شد و به عنوان شغل اصلی خود در این بخش موفق شد و بعد از آن کلکسیون ماشین خود را راه‌ اندازی کرد. از میان ماشین های گرانقدری که مانی خوشبین در کلکسیون ماشین خود قرار داده است، می توان به مرسدس بنز مدل ۷۲۲ و بوگا تی ویرون اشاره کرد. در یک جمله درباره مانی خوشبین می توان گفت که، او با استفاده از قانون جذب پله به پله مراحل موفقیت خود را طی کرده است و اکنون به زندگی مثال زدنی دست یافته است. مانی خوشبین در حال حاضر در بورلی هیلز در کنار همسر خود به نام لیلا میلانی زندگی می کند و صاحب دو فرزند می باشد. قبل از پرداختن به بخش بعدی مقاله راز موفقیت مانی خوشبین این را بدانید که او چند کتاب‌ در زمینه سرمایه گذاری و موفقیت نوشته است .

خانواده مانی خوشبین

تحصیلات مانی خوشبین

مانی خوشبین هم اکنون در کنار همسر و فرزندان خود از همه لحاظ به خوشبختی رسیده است. او به هنگام پیمودن مسیر خوشبختی تحصیلات خود را ترک نکرد و همچنان به تحصیل خود ادامه داد. زیرا می دانست که هر اندازه دانشش افزایش پیدا کند، به همان اندازه به یک بازاریاب موفق تبدیل خواهد شد. او در موسسات آموزش عالی آمریکا تحصیل نمود و اکنون در آمریکا زندگی می‌ کند. دوستان عزیز مقاله راز موفقیت مانی خوشبین به ما یاد داد که، زندگی خود را با امید پیش ببریم و برای رسیدن به خواسته تلاش کنیم. اگر ناامید شویم، به خواسته خود نمی رسیم. امید، تلقین، باور مثبت ، رشد ذهنی و برنامه ریزی با قانون جذب ارتباط مستقیم دارند. بهتر است بعد از مطالعه مقاله راز موفقیت مانی خوشبین دیگر مقالات ما را بخوانید. زیرا هر اندازه بیشتر درباره افراد موفق و و زندگینامه آنان بدانید، به همان اندازه اراده تان برای رسیدن به هدف خود افزایش پیدا می‌ کند.

کار مانی خوشبین

بعد از این که مانی‌خوشبین وارد آمریکا شد و بعد از این که شرایط سخت را تحمل کرد، تصمیم گرفت در کنار مطالعه دروس تحصیلی خود کار کند. به همین دلیل او مقداری اجناس دست دوم را تهیه نمود و آن را با قیمت کمی بالاتر در پشت بام خانه خود فروخت و از این طریق توانست مقداری کسب درآمد کند و پول‌ های خود را پس انداز نماید. او به کار خود ادامه داد، چون دوست داشت پول زیادی را پس انداز کند. وی بعد از مدتی تجربه خیلی زیادی در زمینه فروش کالاهای دست دوم به دست آورد. درست است که ثروت او از طریق فروش کالا به دست نیامده است ولی فروش کالا اولین قدم برای رسیدن او به موفقیت بوده است. او متوجه شد که می‌ تواند به مرور پول زیادی را کسب و پس انداز کند. او در سن ۱۶ سالگی از فروختن کالاهای دست دوم دست کشید و در همان سن به استخدام کارفرمایی در آمد که صاحب یک فروشگاه بزرگ به نام کی مارکت بود. او بعد از این که وارد این فروشگاه شد، حقوقش نسبت به زمانی که کالا را می فروخت افزایش پیدا کرد. او در فروشگاه کی مارکت مسئول خدمات بود و کمک می کرد تا دیگران بتوانند سبدهای خرید خود را از کالاهای مورد نیاز پر کنند. حقوق او ساعتی ۳ دلار و ۵۰ سنت بود. مانی تمام حقوقش را دست نخورده پسنداز می‌ کرد. چون قصد داشت که میزان درآمدش را افزایش دهد و پول زیادی را پس انداز کند. مانی به دلیل این که مسئولیت خود را خیلی خوب انجام داد در مدت یک سال رئیس شورا او را ۴ بار به عنوان کارمند نمونه به دیگران معرفی نمود و همین امر سبب شد تا درجه شغلیش افزایش پیدا کند و دیگر مسئول خدمات نباشد. شغل جدید او بعد از این که به عنوان کارمند نمونه انتخاب شد، معاون فروش بود. مانی خوشبین دوست داشت که پول خیلی زیادی را به دست آورد و سریعاً به تمام خواسته های خود برسد به همین دلیل تصمیم گرفت که از کار خود استعفا دهد و به دنبال آرزوهای خود برود. زیرا می دانست که با گرفتن حقوق مشخص از کارفرما نمی تواند در مدت زمان کوتاه به هدف خود برسد. بعد از این که از کار خود استعفا داد، به شرکت بازاریابی پیوست. در شرکت بازاریابی افراد مشغول فروش آجیل و شکلات بودند. آن ها آجیل و شکلات را بسته بندی می کردند و خودشان به خانه‌ های مشتریان ارسال می‌ کردند. مانی خوشبین در مدت زمان خیلی کم درصد فروش خود را بسیار افزایش داد و به عنوان شخص پردرآمد در زمینه بازاریابی شناخته شد. اگر دقت کرده باشید مانی خوشبین به دنبال آرزوهای خود بود و مدام در ذهن خود تکرار می کرد که تو باید به ثروت زیاد برسی و تو باید مسیری را طی کنی تا ثروتمند شوی. در واقع او ذهن پولی خود را با باور مثبت و قانون جذب ارتقا می داد. در ابتدای مقاله راز موفقیت مانی‌ خوشبین بیان کردیم که، ایشان مربی انگیزشی نیز هستند. این جمله نشان می دهد که او از طریق جملات انگیزشی، آهنگ انگیزشی و قانون جذب توانسته به شخصی تبدیل شود که امروزه همه جهان او را می شناسند. بعد از این که مانی خوشبین به عنوان بازاریاب موفق معروف شد تصمیم گرفت که، خودش برای خودش کار کند. یعنی خودش کارفرمای خودش باشد. بنابراین اولین بیزینس خود را در سن ۱۸ سالگی راه اندازی کرد و او بیزینسی راه اندازی کرد که مرتبط با بسته بندی آجیل و خشکبار بود. او در دفتر خیلی کوچک و اجاره‌ ای بیزینس خود را راه اندازی کرد و آرام آرام پتانسیل مالی خود را افزایش داد. بعد از مدتی مانی خوشبین تصمیم گرفت که کارش را کنار بگذارد و دلیلش این بود که مسئولین دپارتمان سلامت آمریکا، استاندارد و بهداشتی بودن محصولات را تایید نکردند. بعد از این که مانی خوشبین کسب و کار خود را رها کرد، مدیر یکی از موسساتی که از مانی خوشبین خرید می کرد، او را عنوان معاون استخدام نمود. مانی خوشبین به مدت یک سال در این موسسه کار کرد ولی او به قدری از لحاظ ذهنی رشد کرده بود که حقوق به دست آمده او را راضی نمی‌ کرد. برای همین منظور در سن ۲۰ سالگی یک پمپ بنزین سیار خرید. او برای خرید پمپ بنزین وام گرفته بود و بعد از مدتی متوجه شد که شرکت وام دهنده کلاهبردار بوده است و همین امر سبب شد، تمام پس انداز خود را به یکباره از دست دهد. در ادامه مقاله راز موفقیت مانی خوشبین درباره ورشکستگی این شخصیت صحبت کرده‌ ایم.

زندگی نامه مانی خوشبین

ورشکستگی مانی خوشبین

سال ۱۹۹۹ میلادی مانی خوشبین به یکباره تمام ثروتش را از دست داد. ولی چیزی که باعث شد او به راه خود ادامه دهد، امید بود. چیزی در درون به او می‌ گفت که به سمت جلو حرکت کن. آن چیز امید بود. امید همان قانون جذب است. امید همان افکار مثبت است. وقتی امید دارید، یعنی این که هنوز به رسیدن به هدف خود فکر می کنید و وقتی فکر می کنید راه هایی را می یابید که با هدف شما سازگاری دارد. همه اینا در کنا هم بعلاوه افکار مثبت و تلاش سبب رسیدن شما به خواسته می شود. امید سبب شد که او به یکباره تصمیم بگیرد که، مشغول به کار در بخش املاک و مستغلات شود. او در ابتدا به عنوان یک کارمند در شرکت مرهونات استخدام شد و بعد از شش ماه تصمیم گرفت که خودش به عنوان مالک اصلی شرکت مرهوناتی را راه اندازی کند. او تصمیم داشت که در املاک مصادره شده سرمایه گذاری نماید. برای همین منظور یک خانه کوچک در کالیفرنیا خرید. خانه ای که او خرید، نیاز به تعمیر داشت او خانه را تعمیر کرد و با قیمت خیلی خوب فروخت و بعد از چند سال از خرید و فروش خانه ها به سود بسیار رسید. مانی هنوز به خواسته و هدف خود نرسیده بود و به همین دلیل روز به روز بر تعداد خانه هایی که می فروخت، می افزود تا این که روزی موفق به خرید شرکت های مربوط به املاک و مستغلات شد.

دارایی مانی خوشبین

مانی خوشبین خانه‌ های زیادی را به نام خود کرده است. بعلاوه شرکت‌ های زیادی به نام او می باشند. تقریباً می‌ توان گفت که، ثروت او بیش از ۲۵۰ میلیون دلار آمریکا است. این ثروت یک روزه به دست نیامده است مانی خوشبین همیشه به همه اطرافیان خود گفته است که خود را همانند اسفنجی فرض کنید و باور کنید که می توانید به ثروت برسید. منظور مانی از این که می گوید همانند اسفنج باشید این است، که اطراف خود را پر از دوستان و اقوام می نمایید که باور های رو به رشدی دارند. زیرا باورهای آنان بر روی شما تاثیر می گذارند. اگر شیوه افراد ثروتمند را پیش بگیرید و همانند اسفنج عمل کنید، قطعا در مسیر موفقیت قرار می گیرید. کسانی که موفق شده اند، همگی در خانواده پولدار به دنیا نیامده اند. برعکس اکثر افراد موفق در نوجوانی خود فقیر بودند. طرز فکر شما، باور شما و ایمان راز موفقیت شما است. البته اگر باورتان مثبت باشد، ایمانتان به خدا قوی باشد و امید داشته باشید، به موفقیت می رسید.

راز موفقیت میلیاردر

سمپاشی,از بین بردن حشرات,سمپاشی منازل

سمپاشی و ریشه کنی حشرات با استفاده از سموم ارگانیک

باز و بسته کردن قفل کودک ماشین لباسشویی در برند های مختلف

کاربردهای جالب تفاله قهوه که باعث میشود آن را دور نریزید

دلایل کم بودن شعله اجاق گاز و راه حل برای این مشکل

علت داغ شدن بدنه یخچال و راهکارهای برطرف کردن این مشکل

8 ترفند مهم برای افزایش طول عمر مفید یخچال و فریزر

پارچه های مناسب برای لباس مجلسی

رزرو وقت سفارت امریکا با 50% تخفیف * فرصت محدود

خرید لپ تاپ استوک اروپا

رازهایی که مولتی میلیاردرها هرگز به شما نمی‌گویند

نحوه ثروتمندشدن,رازهای ثروتمند شدن

مولتی میلیاردر شدن مستلزم اراده و پشتکار و تلاش فراوان است

میلیاردرها رازهایی که دارند که با آنها پولدار شده اند. شما هم اگر می خواهید جزو انسان های پولدار باشید به شما پیشنهاد می کنیم این رازها را بدانید.

مولتی میلیاردر شدن مستلزم اراده و پشتکار و تلاش فراوان است. البته داشتن شم اقتصادی هم کمک زیادی در ثروتمند تر شدن می کند. اگر باور و اراده‌ی عمیقی داشته باشیم، هیچ محدودیتی در رسیدن به آن‌چه فراتر از آن هستیم وجود ندارد. دوستان پولدار بسیاری دارم که مدت‌ها است از من خواسته‌اند این مطلب را بنویسم. دیروز با میلیاردرِ آینده، جاش مک‌آفی (بنیان‌گذار موسسه‌ی مک‌آفی)، گفت‌وگو می‌کردم. وی به من می‌گفت می‌توان یک شرکت میلیارد دلاری تاسیس کرد. مانند بسیاری از رفقای متمول‌ام، وقتی صحبت به الگوی ذهنی مولتی میلیاردر شدن می‌رسد، دیگر نمی‌تواند جلوی خودش را بگیرد.

کنس کول، طراح مشهور مد، گفت چسبیدن به آن‌چه در ذهن‌تان می‌گذرد، کلید تاسیس یک کسب‌وکار پایدار است. کوین اُ‌لیری (ستاره‌ی مجموعه‌ی تلویزیونی شارک تانک) به من نشان داد که فقط با ایجاد و نگه داشتن روابط سودآور می‌توان به این هدف رسید. برت جاکوبز، موسس مشترک شرکت البسه‌ی لایف ایز گود، به من توصیه کرد تا انتظارات و آرزوهای ام را با سهامداران عمده‌ی شرکت در میان بگذارم.

کَت کول، مدیرعامل شرکت سینابون، گفت در این راه هر چیزی را امتحان کنید – ولی فقط بهترین‌ها را نگه دارید. مارکوس لمونیس، ستاره‌ی تلویزیونی برنامه‌ی پرافیت، به من نشان داد چگونه با استفاده از استعدادها‌ی‌ام می‌توانم به همه چیز برسم. کوین پلنک، بنیان‌گذار و مدیرعامل شرکت آندر آرمر، از تجربه‌اش که چرا باید فقط بر فروش بهترین محصول تمرکز کرد، سخن گفت.

در حال حاضر می‌توانم با توصیه‌هایی که از دوستان پولدارم گرفتم، کارم را شروع کنم،‌ ولی در مقام یک مولتی میلیاردر دوست دارم نظرات خودم را راجع به این‌که چگونه می توان یک کسب و کار بزرگ راه اندازی کرد، برای تان بنویسم:

به فراتر از خودتان فکر کنید
اکثر آدم‌ها موفقیت را برای خودشان می‌خواهند، نه برای دیگران. می‌خواهند همه‌ی جوایز را ببرند، اسم‌شان در مجلات برده شود، و میلیون‌ها دلار دربیاورند. رسیدن به همه‌ی این‌ها خوب است، ولی باید انگیزه‌ای فراتر و بزرگ‌تر از خودتان را برگزینید. باید به این درک برسید که اهداف‌تان از شما بزرگ‌تر هستند. نگران نباشید زیرا این تفکر، موفقیت‌های بیش‌تری را برای‌تان جذب می‌کند.

یک رهبرِ از خود گذشته بیش‌تر به رشد دیگران توجه می‌کند، و در عوض با این کار باعث رشد خودش نیز می‌شود. به عنوان سرگرمی، اغلب آهسته می‌دوم و وزنه می‌زنم. هنگام انجام این تمرینات، به این نتیجه رسیده‌ام هرگاه به دیگران کمک می‌کنم قوی تر و سریع تر از وقتی می‌شوم که این کارها را به تنهایی انجام می دهم.

کمک به دیگران به همان اندازه از شما وقت می‌گیرد که بخواهید کاری را برای خودتان انجام دهید. کسانی که می‌خواهند توانگر شوند، ابتدا باید دیگران را توانا کنند.

با متخصصان متحد شوید
هر مولتی میلیاردر گروهی از متخصصانی همراه‌اش دارد که به وی توصیه‌های راهبردی می‌دهند. هر گاه هر فردی به شما اظهارنظری کرد، فقط باید به بهترین‌شان گوش فرادهید. بسیاری از آدم‌هایی راز موفقیت میلیاردر را می‌شناسم که به حرف آدم‌های نادرست گوش دادند و بعدها دچار پیامدهای ویرانگری شدند. در صنعت تان به دنبال آدم‌های متخصصی بگردید که بتوانید آن‌ها را تحت تسلط درآورید و با آن‌ها دوست شوید.

استخدام یک مربی اجرایی، بهترین راه برای رسیدن به مرحله‌ی بعدی است. ممکن است یک دوست توصیه کند که "باید بیش‌تر حرکت شنا انجام دهید”، ولی یک مربی به شما نشان می‌دهد چگونه این حرکت قوی‌ترتان می‌کند و به شما انگیزه‌ی حرکت می‌دهد. فردی را به عنوان معیار پیدا کنید که بتواند نیازهای‌تان را شناسایی کند.

اکثر مربیان اجرایی در هر جایی که باشند، معمولا ۱۰ تا ۲۰ درصد درآمد سالانه‌تان را به عنوان دست‌مزد طلب می‌کنند، که اغلب اگر به توصیه‌هایشان عمل کنید، ‌پرداخت این مبلغ کار چندان سختی نیست.

سامانه‌ای ایجاد کنید که بتوانید از هر چیزی حداکثر استفاده را ببرید
مولتی میلیاردر ها نمی‌توانند این کار را به تنهایی انجام دهند. سامانه‌ها و فرایند‌هایی دارند که به آن‌ها امکان می‌دهد از توانایی‌ها و استعدادهای‌شان حداکثر بهره را ببرند. همیشه راه‌های بهتر و سریع‌تری برای انجام کارها وجود دارد. اگر بتوانید سامانه‌ای برای موفقیت‌تان ایجاد کنید، در نهایت می‌تواند کمک خوبی به شما بکند. ولی نکته‌ی مهم این است که این سامانه ناشی از ایده‌ی خودتان باشد، نه دیگری.

در هر روز، عادات، ابزار و سامانه‌های مشخصی دارم که از آن‌ها کمک می‌گیرم تا بهتر و موثرتر عمل کنم. پیش از این فکر می‌کردم باید در ساعت به خصوصی بیدار شوم تا بتوانم به موفقیت برسم، ولی متوجه شدم زمان اوج بهره‌روی‌ام بین ساعات ۱۰ شب تا ۴ بامداد است. به شکل خنده‌داری شب‌ها دیر می‌خوابیدم ولی مزایای فراوانی در این کار پیدا کردم. البته، بیداری تا ساعت ۵ برای همه کارساز نیست. باید سامانه‌ای بیابید که به درد خودتان بخورد.

بازاریابی و فروش
بازاریابی یعنی این که به همه در مورد خودتان پیام بفرستید، و فروش یعنی این‌که مردم آن پیام‌ها را از شما بخرند. بازاریابی کمک‌تان می‌کند برای خودتان اعتبار ایجاد کنید و فروش زمانی اتفاق می‌افتد که آدم‌ها به شهرت‌تان اعتماد کنند. بازاریابی مثل نخاع می‌ماند و فروش مثل ستون مهره‌ها. اگر پشتوانه‌ی قدرتمندی می‌خواهید، باید به هر دوی این مهارت‌های مهم مسلط شوید.

مولتی میلیاردرها در زمینه‌ی بازاریابی و فروش دارای تخصص فراوانی هستند. مهارت‌های‌شان به صورت ماهرانه‌ای آن‌ها را به سطوح بالا می‌رساند و به آن‌ها امکان می‌‌دهد تا از زندگی به بهترین شکل لذت ببرند. در این جهان، باید بفروشید،‌ در غیر این صورت،‌ فروخته خواهید شد.

باید هم‌چنین بدانید بازار از شما چه می‌خواهد و راهی پیدا کنید تا به شکل راهبردی نیازهای بازار را تامین کنید. در مجموع، محصول برای فروش پیدا کنید (فروش) و داستانی در مورد آن محصول بسازید (بازاریابی).

تصمیمات سریع بگیرید
همه‌ی ما تصمیمات بسیاری در طول روز می‌گیریم. ولی، آدم‌های پولدار به سرعت تصمیم می‌گیرند زیرا آن‌ها خود را به خوبی می‌شناسند. اکثر آدم‌ها درباره‌‌ی چگونگی تصمیم‌گیری هیچ آموزشی ندیده‌اند. در عوض، به دنبال آدم‌هایی می‌گردند که این کار را برای‌شان انجام دهند. به همین دلیل است که تنها ۱۰ درصد آدم‌های دنیا کارآفرین هستند و می‌توانند ۹۰ درصد بقیه را به عنوان نیروی کار به کار بگیرند.

تصمیمات سریع می‌توانند در ثروتمند شدن به شما کمک کنند. اخیرا شخصی به من گفت نمی‌تواند در رویداد خاصی شرکت کند زیرا نمی‌داند اصلا آن‌جا باید چه کاری انجام دهد. به جای تصمیم‌گیری فقط برای‌ام چند عذر و بهانه آورد و به سرعت از مهلکه فرار کرد. اگر وی مولتی‌میلیاردر بود، ‌با جسارت تصمیم می‌گرفت و به من می‌گفت می‌تواند در آن رویداد شرکت کند یا خیر. تصمیم بگیرید، عذر و بهانه نتراشید.

اولویت‌هایتان را مدیریت کنید
اولویت‌بندی یعنی انجام کارها به ترتیب اهمیت‌شان. ممکن است در طول روز کارهای بسیار برای انجام دادن داشته باشید،‌ ولی فقط برای انجام آن‌هایی اقدام کنید که برای‌تان بیش‌ترین سود و فایده را داشته باشند. باید همواره این عادت را در خود پرورش دهید که فعالیت‌هایی که زمان، انرژی و پول‌تان را هدر می‌دهند را حذف یا به دیگران محول کنید. زمان تان محدود است.

اولویت‌های اصلی‌تان در ۲۰۱۶ چه هستند؟ چگونه می‌خواهید آن‌ها را انجام دهید؟ بهتر است اهداف‌تان به اندازه‌ی خودتان و توانایی‌تان بزرگ باشد. اکثر آدم‌ها اهداف بسیار کوچکی اتخاذ می‌کنند. افزایش اندکی از درآمد‌تان هرگز در مسیر مولتی میلیاردر شدن برای تان به اندازه‌ی کافی الهام‌بخش نیست.

در عوض، اهداف‌تان را به شکل قابل ملاحظه‌ای بالا ببرید؛ مثلا بخواهید سرعت رشد کسب‌وکارتان را تا چهار برابر افزایش دهید. هدف‌تان هر چه باشد، به همان اندازه ذهن‌تان دنبال راهی برای تحقق‌اش می‌گردد.

به صورت خستگی ناپذیری تولید کنید
در شب‌های وسط هفته، آخر هفته‌ها و روزهای تعطیل، ۹۸ درصد آدم‌ها استراحت می‌کنند که این کار کاملا احمقانه است! قطعا نیاز به استراحت دارید، ولی باید تولید هم داشته باشید. وقتی آدم‌های بسیاری نیازمند کمک‌تان هستند، هرگز با خودخواهی وقت باارزش‌تان را تلف نکنید! آیا می‌دانستید شادی واقعی، دیدن محصول کارتان است؟

یک بازیکنِ مشهور ان‌بی‌ای به من اعتراف کرد نمی‌تواند روزش را بدون پرتاب ۱۰۰۰ شوت به سمت سبد به پایان برساند. هر روز به خودش این نکته را گوشزد می‌کند: "بسکتبال هدف زندگی من است”. وی حتی تحملِ از دست دادن وقت‌های اضافی بازی را نیز ندارد؛ در غیر این صورت، احساس سرخوردگی می‌کند.

به همین دلیل، وی یک قهرمان است. ایجاد پیوند میان خود و هدف‌تان راز مولتی‌میلیاردر شدن است. بهترین توصیه: کسب‌وکار را با لذت و شادی تلفیق کنید.

به آدم‌های دیگر خدمت کنید
با تعجب باید گفت، اکثر مولتی‌میلیاردر ها خدمت‌رسانی به آدم‌ها را صرفا برای پول انجام نمی‌دهند. اگر این کار را برای پول می‌کردند، با اولین درآمد میلیاردی‌شان از این کار، آن را رها می‌کردند. در حقیقت، آن‌ها این کار را فقط برای خود آدم‌ها انجام می‌دهند. می‌دانند اول باید رضایت آدم‌های دیگر را جلب کنند. وقتی به آدم‌ها خدمت می‌کنید، از پسِ آن، سود خواهید کرد. این قانونی است که به صورت خودکار اجرا می‌شود.

پیش از این به آدم‌هایی که بدون دریافت پول کار می‌کردند (به عنوان داوطلب) می‌خندیدم. اما اکنون، خودم هم همین کار را می‌کنم. وقتی بیدار می‌شوم، معمولا اولین پرسشی که از خود می‌پرسم این است: "چگونه در کم‌ترین زمان به بیش‌ترین آدم‌ها خدمت کنم؟”

نه این‌که فقط به این موضوع فکر کنم که: "امروز چگونه پول درآورم؟” در پایان روز، همیشه روی میز کارم کلی چک دارم که باید امضای‌شان کنم و به جریان بیندازم. این چک‌ها را برای خدمت‌رسانی به دیگران می‌کشم.

پیشرفت مداوم
اگر می‌خواهید دنیا را تغییر دهید، باید از دانش‌تان بهره‌ی زیادی ببرید و با سرعت همه چیز را تغییر دهید. باید کتاب‌های زیادی بخوانید و تمام چیزهایی که یاد گرفتید را به اجرا درآورید. بسیاری از دوستان متمول‌ام روزانه حداقل دو ساعت مطالعه می‌کنند – و البته مطالب کم ارزش و آسانی هم نمی‌خوانند. آن‌ها در مطالب تعمق و تامل می‌کنند و مدام یادداشت برمی‌دارند.

وقتی هر روز شروع به کار می‌کنید، از خودتان بپرسید "امروز، چگونه می‌توانم پیشرفت کنم؟” اگر باید مهارت خاصی بیاموزید، این کار را حتما انجام دهید. اکثر آدم‌ها برای کسب موفقیت‌های بزرگ اغلب یکی دو مهارت کم دارند. اگر می‌خواهید مولتی‌میلیاردر شوید، باید همه روزه در پیشرفت و ایجاد تغییرات در زندگی شخصی و حرفه‌ای‌تان جدی باشید.

انتقادات و پیشنهادها را بپذیرید
هرگز نمی‌توانم توصیه‌ی جک کنفیلد را در کنفرانسی که هر دوی‌مان سخنران آن بودیم فراموش کنم. وی من را کنار کشید و با یک لحن جدی خطاب به من گفت: "دنیل! بزرگ‌ترین تفاوت میان مولف پرفروش و مولف آماتور فقط یک چیز است: پذیرش انتقادات و پیشنهادات”. راز وی در فروش میلیون‌ها نسخه از کتاب‌های‌اش در دو دهه‌ی اخیر همین مسئله بوده است.

اگر می‌خواهید کسب‌وکار موفقی برای راز موفقیت میلیاردر خود ایجاد کنید، انتقادات و پیشنهادها را باید به عنوان یک نکته‌ی بنیادی بپذیرید. انتقادات و پیشنهادات خوب و موثر ممکن است از هر جایی به سمت‌تان بیایند. می‌توانند از سمت همسرتان، کودکان‌تان، همسایه یا حتی مادرتان باشند!

گاهی اوقات نیز می‌توانند از سمت بدترین منتقدان‌تان باشند؛ این دسته افراد عموما عمیق‌ترین راه‌کارها را برای تغییر به شما ارائه می‌کنند. این انتقادات و پیشنهادات از هر سمتی که باشند، به آن‌ها توجه کنید و تغییرات لازم را اعمال نمایید.

برای مولتی‌میلیاردر شدن باید این ۱۰ الگوی ذهنی اسرارآمیز را در خودتان پرورش دهید. اگر این کارها را انجام دهید، آدم‌ها دیگر به کارتان توجه و با حمایت‌های‌شان به شما کمک می‌کنند. اگر باور و اراده‌ی عمیقی داشته باشیم، هیچ محدودیتی در رسیدن به آن‌چه فراتر از آن هستیم وجود ندارد. این مسئله مهم‌ترین نکته در مولتی میلیاردر شدن است. هرگز فراموش نکنید، به مردم خدمت کنید، از پسِ این خدمت، سود خواهید کرد.

راز موفقیت افراد ثروتمند از نگاه بیل گیتس

ثروتمند شدن مخصوص آدم های موفق نیست، مردم عادی نیز می توانند به رویای میلیاردر شدن و موفقیت دست یابند. فقط کافی است راز موفقیت افراد ثروتمند را دانسته و آن را الگوی کار خود قرار دهند.

شاید رویای ثروتمند شدن به شیوه افرادی مانند «بیل گیتس» برای همه دست یافتنی نباشد، اما همه این امکان را دارند تا ظرف مدت مشخصی میلیاردر شوند منتها این امر مستلزم نهادینه کردن برخی عادت های پولی نظیر کم خرج کردن و بیشتر پس انداز کردن است.

راز موفقیت افراد ثروتمند از نگاه بیل گیتس

بیل گیتس در سن 43 سالگی ثروتمندترین مرد جهان بود. او از سن 20 سالگی تاکنون رئیس شرکت مایکروسافت بوده است. گیتس با دگرگونى مایكروسافت و تبدیل آن به یك بازیگر مهم در صنعت كامپیوتر و استفاده از جایگاه برتر جدید براى ایجاد بسترى جهت رشد خیلى زیاد در برنامه هاى كاربردى فكر خود را به منصه ظهور گذاشت.

گیتس از همان ابتدا و خیلى زود دریافت كه اگر بخواهد فكرش را به نتیجه برساند، لازم و ضرورى است كه یك استاندارد صنعتى ایجاد شود. او همچنین مى دانست كه اگر هركسى زودتر و قبل از همه به آنجا برسد فرصت و شانس مهم ترى براى داشتن قدرت در صنعت كامپیوتر خواهد داشت.

ثروت گیتس به اندازه ای است که خارج از درک ما است و کنجکاوی ما را برمی انگیزد، اما آنچه مهم است شیوه کسب و کار گیتس است که در آن گیتس به مدیران می گوید: «به همه کسب و کارها هشدار می دهم که حتی اگر تاکنون در صنعت خود بی رقیب هستید، ممکن است به زودی مورد هجوم بازیگران دادوستد اینترنتی قرار بگیرید.»

در واقع گیتس در شیوه كسب و كار خود به مدیران توصیه مى كند كه با «الگوى زندگى اینترنتی» آشنا شوند؛ «دست هاى خود را به كار اندازند! باید با پست الكترونیك و دیگر ابزار دیجیتالى كار كنند و با روش كار آنها خوب آشنا شوند. باید به چشم ببینند كه «سایت» اینترنتى رقیبان چگونه است. باید خود از كاربران اینترنت شوند. چندین كتاب در این زمینه بخوانند و سفر با شبكه جهانى را آغاز كنند.»

راه ثروتمند شدن از طریق برنامه های تبلیغاتی تلویزیونی طی نمی شود چراکه این تبلیغات تلویزیونی قصد دارند به شما القا کنند که تنها از طریق «خرید کردن» ثروتمند می شوید نه «پس انداز کردن».

متاسفانه، تنها نتیجه برنامه های تبلیغاتی، گودی زیر چشم به دلیل کم خوابی است! بنابراین، اگر وقت و پول خود را برای رفتن به این سمینارهای ثروت یا خرید نوارهای ویدئویی در این رابطه صرف کنید، تنها چیزی که نصیب تان می شود «بدهی بیشتر» است.

حقیقت این است که اگر آن قدر خوش شانس باشید که ثروت هنگفتی به ارث ببرید، می توانید مسیر خود را به سمت رفاه پیش ببرید، اما درحالی که شاید شیوه «بیل گیتس» برای تبدیل شدن به یک فرد سوپرپولدار دست نیافتنی به نظر برسد ولی میلیاردر شدن، قطعا برای کسانی که از سنین جوانی شروع به تقویت عادات صحیح می کنند، دست نیافتنی نیست. البته هر فرد در هر سنی می تواند عادات کاهش بدهی و افزایش ثروت را در خود تقویت کند.

جیسون فلوری، مدیر یک گروه مشاوره ای ارث و میراث می گوید: بخشی از فرهنگ ما می گوید که برای رسیدن به چیزی اول باید ادای آن را در آورد. مثلا برای ثروتمند شدن اول باید ادای ثروتمندان را درآورید، اما بدهی همیشه مردم را از رسیدن به این موفقیت بازمی دارد. آنها اغلب بدهی به بار می آورند و برای همیشه زیر بار قرض می روند. درحالی که خرج کردن کمتر از درآمدی که کسب می کنیم، داشتن شیوه زندگی متعادل و بسنده نکردن به یک موفقیت و پیشرفت، بهترین راه برای رسیدن به ثروت است.

اهمیت انتخاب

فلوری توصیه نمی کند خانه خود را با مبلمان بی کیفیت پلاستیکی بپوشانید، یا هرشب شام نان و پنیر بخورید، اما سوال اینجاست که آیا واقعا نیازی هست که فلان ماشین گران قیمت را که داشتن آن مستلزم رفتن زیر قرض و پرداخت چندین سال قسط است، داشته باشید؟ آیا بهتر نیست به جای سرمایه گذاری پول خود برای کالایی که روزبه روز فرسوده می شود و قیمت آن افت می کند، آن را برای کالایی که ارزش آن روزبه روز افزایش می یابد، سرمایه گذاری کنید؟

طرح ریزی یک برنامه مالی مکتوب

تنها گفتن این جمله که می خواهم ثروتمند شوم کفایت نمی کند بلکه باید یک برنامه مدون داشته باشید و آن را روی کاغذ بیاورید.

داشتن یک برنامه مالی مکتوب تخمین می زند که چقدر باید درآمد داشته باشید و چه میزان از آن را سرمایه گذاری کنید. این برنامه، تنها یک هدف نیست بلکه یک پکیج کامل از رویاها، اهداف و انتخاب ها و گزینه هاست.

پس انداز، پس انداز و بازهم پس انداز

نتیجه نهایی برنامه مالی باید منجر به سرمایه گذاری سیستماتیک شما شود. بنابراین، عادت به پس انداز را نهادینه کنید. برای خود یک صندوق پس انداز اضطراری ایجاد کنید بنابراین در مواقع ضروری مجبور نیستید تا به سرمایه گذاری یا پس انداز خود ناخنک بزنید.

کمتر از برج، خرج کنید

خود را تبدیل به یک تابلوی تبلیغاتی متحرک برای برندهای مشهور نکنید. همچنین اجازه ندهید که هزینه های خانه و خودرو مثل خوره به جان بودجه شما بیفتند.

پول خود را به جریان بیندازید

پول، پول می آورد اما این به آن معنی نیست که باید خیلی سرمایه گذاری کنید بلکه کافی است یک حساب سرمایه گذاری مشترک در یک کمپانی باز کنید یا در سرمایه گذاری سهام خود تنوع هوشمندانه ای به وجود آورید. به این ترتیب شاهد سالانه 8 تا 10درصد سود در سرمایه گذاری خود خواهید بود.

کسب و کار خودتان را راه بیندازید

نویسندگان کتاب «همسایه میلیاردر؛ رازهای شگرف ثروتمند آمریکایی» اظهار می کنند که دوسوم میلیاردرها برای خودشان کار می کنند و 75درصد آنها کارآفرین هستند. باقی این افراد را افراد حرفه ای در مشاغلی نظیر پزشکی و حسابداری تشکیل می دهد. بنابراین، بهتر است به ارث بردن ثروت را فراموش کنید زیرا این کارآفرینان هستند که بیشترین ثروت را تولید می کنند. بسیاری از میلیاردرها خودشان دارایی و ثروت شان را افزایش داده اند.

از مشاوره افراد حرفه ای و کارشناس غافل نشوید

یک برنامه ریز مالی خوب می تواند به شما کمک کند تا در بورس بهتر سرمایه گذاری کنید و ضمن انتخاب سهام پربازده، سهام زیان ده را دور بریزید. البته استفاده از یک مشاور خبره مستلزم این نیست که کلا کنترل همه چیز را از دست بدهید اما تنها باید رابطه خوبی را با فردی که در موارد پیچیده خبره است، برقرار کنید.

یافتن یک مشاور خبره و قابل اعتماد می تواند سود شما را چند برابر کند، اما اگر نمی توانید از پس هزینه های مشاور مالی برآیید باید بدانید بسیاری از آنها حاضرند برای یک بار روند سرمایه گذاری بورسی شما را بررسی کرده و به شما پیشنهادات مناسبی ارائه کنند. نتایج یک مطالعه نشان می دهد 71درصد از افرادی که دارای سرمایه چندده میلیاردی هستند مشاور مالی دارند.

اسامی و راز پولدار شدن میلیاردر های جهان | میلیاردر های جهان در چه سنی پولدار شدند

افراد زیادی وجود داشتند و هستند که برندهای زیادی را تاسیس کردند و اصلا به سنی که داشتند توجهی نکردند و در میانسالی و حتی پیری به موفقیت رسیدند و شرکت و برندی که می خواستند را تاسیس کردند.

اگر شما هم جزو افرادی هستید که به سن و سال برای شروع کسب و کار اعتقاد دارید و خودتان را به سن شناسنامه ای محدود کردید و اجازه نمی دهید به دنبال رویاهای تان بروید، پس نمی توانید جزو کسانی باشید که این مطلب برای تان کارآمد باشد! میلیاردر‌های جهان در سنین مختلف از 20 سالگی گرفته و حتی در 50 سالگی توانسته اند به هدف خود برسند.

این موضوع را همه ما قبول داریم که افراد موفق زیادی بودند که از کودکی به دنبال رویاهای خودشان رفتند و در واقع از پایه شروع کردند. خیلی این نمونه ها زیاد هستند و حتی اگر در دور و اطراف خودمان هم نگاه کنیم، این افراد را پیدا خواهیم کرد.

موضوع این مقاله افراد موفقی هستند که در سنین بالا و در 35، 40 و 50 سالگی از کاری که داشتند دست کشیدند و به سراغ علاقه خودشان رفتند و شرکت و برند خودشان را ساختند. در ادامه به معرفی تک تک این افراد می پردازیم و راز موفقیت میلیاردر های جهان را به شما خواهیم گفت. البته عده ای هم در سنین زیر 30 سالگی به ثروت نجومی رسیده اند.

1.سام والتون:

سام والتون

این شخص در 44 سالگی از کاری که داشت دست کشید و به سراغ علاقه ای که داشت رفت و برند وال مارت (wal-mart) را به ثبت رساند. او کسب و کار خودش را شروع کرد و نه تنها شکست نخورد بلکه در سال 2014 در مجله فوربز رتبه 19 پرازرش ترین برندهای جهان را نصیب خودش کرد.

شما به سراغ هر کتابی در حوزه بازاریابی و فروش بروید حتما مثالی از وال مارت به عنوان سلطان خرده فروشی دنیا خواهید دید. امروزه وال مارت (wal-mart) به عنوان بزرگترین فروشگاه های زنجیره ای در دنیا شناخته می شود و 5700 فروشگاه، 1350 خرده فروشی و بیش از 2000 فروشگاه که ترکیبی از انواع سبزی ها و میوه ها هستند را در بر می گیرد.

راز موفقیت این برند که توسط سام والتون در سال 1962 افتتاح شده، تمرکز بر عرضه محصولات ارزان و باکیفیت بوده و این موضوع باعث شده تا مشتریان این برند لذت کافی را از خرید خودشان داشته باشند.

2.چارلز فلینت:

این شخص در سن 61 سالگی باز هم دست از رویای خودش بر نداشت و توانست یکی از بزرگترین شرکت های تاریخ دنیا را ثبت کند و آن شرکت همان طور که اکثرا می شناسید IBM است. از استراتژی های بازاریابی IBM که باعث شد تا سهم 70 درصدی از بازار کامپیوتر را از آن خودش کند این بوده که فروشندگانی را تربیت کرده که با راهکارهایی مثل ارتباط بیشتر با مشتری، گذاشتن قرار ملاقات و اجازه دادن به مشتریان برای سوال کردن و حل مشکلات خودشان (بدون آنکه نیاز به خرید باشد) با رسوخ در ذهن مشتری آنها را مجاب می کنند تا IBM اولین انتخاب شان باشد.

3.لیو شوانژی:

لیو شوانژی در 39 سالگی توانست به آرزوی خودش برسد و شرکت لنوو (Lenovo) را تاسیس کند. جالب است بدانید اسم اول این برند معروف، لجند (Legend)بوده. شرکت لنوو در سال ۲۰۰۵ با واحد مربوط به تولید رایانه‌ شخصی شرکت آی‌بی‌ام (IBM) ادغام شد.

هرچند این شرکت با نداشتن استراتژی های دقیق بازاریابی و آشنایی نداشتن با بازار تکنولوژی(به گفته آقای شوانژی) مسیر پر فراز و نشیبی را برای موفقیت طی کرده. ولی امروزه راه خودش را پیدا کرده و به‌عنوان یکی از ۳ تولیدکننده‌ برتر کامپیوترهای شخصی در جهان شناخته می شود. شرکت لنوو در حال حاضر در بیش از ۶۰ کشور شعبه داشته و بیش از ۶۰ هزار کارمند در سراسر دنیا دارد که نشان از موفقیت این برند هم هست.

4.رید هافمن:

رید هافمن به رشته‌های مختلف علاقه داشت، از فلسفه گرفته تا رایانه و دلش می‌خواست در جهان تاثیرگذار باشد. اول به سراغ نویسندگی رفت ولی خیلی زود به این نتیجه رسید که وسعت تاثیرگذاری یک نویسنده آنقدری که او را راضی کند نیست! این باعث شد که به تجارت روی بیاورد و در سن 36 سالگی و در سال 2002 شبکه‌ اجتماعی معروف لینکدین (LinkedIn) را تاسیس کند.

از استراتژی های بازاریابی لینکدین که باعث شده به این حد از شهرت برسد این است که این شبکه اجتماعی منابع بسیار زیادی را در اختیار کاربران قرار می دهد و منبع بسیار ایده‌آلی برای بازاریابی‌ برای شرکت‌های B2B به‌ حساب می آید و باعث بهبود روابط کاری آنها هم می شود.

5.ماسارو ایبوکا:

ماسارو ایبوکا در سن 38 سالگی توانست باز هم مانند سایر افرادی که اسم بردیم دست از کاری که داشت بکشد و برند محبوب و معروف سونی را در سال 1945 تاسیس کند. پلی استیشن یکی از پرچمداران شرکت سونی به حساب می آید.

این محصول در سال ۱۹۹۴ در بازار ژاپن به فروش رسید و در سال ۱۹۹۵ وارد آمریکا و اروپا هم شد. این دستگاه به‌اندازه‌ای در بین مردم محبوب شد که میزان فروش آن تا پایان سال ۱۹۹۶ به ۱۰ میلیون دستگاه رسید و در سال ۱۹۹۸ حدود ۵۰ میلیون از آنها فروخته شده بود. تولید مدل‌های جدید این محصول همچنان ادامه داشته و طرفداران زیادی در سراسر دنیا دارد. سونی توانست در تمام این سال‌ها با استفاده از خلاقیت و نوآوری همه بحران‌ها را پشت سر بگذارد و به‌عنوان یکی از ۵ شرکت برتر در تولید تلویزیون دنیا معرفی شود.

این شرکت در حال حاضر بیش از ۱۲۵ هزار کارمند در سراسر جهان دارد. شعار فعلی شرکت سونی make.believe بوده و استراتژی بازاریابی آن این است که قصد دارد با هر محصولی که ارائه می دهد، مشتری‌های خودش را از نظر احساسی هیجان‌زده کند و با کیفیت بالای محصولاتش ارتباط قوی تری را با مشتریانش داشته باشد.

6.آمانسیو اورتگا:

آمانسیو اورتگا در 39 سالگی و در سال 1975 توانست برند زارا را تاسیس کند و به آرزوی خودش برسد. جالب است بدانید در زمان رشد این شرکت، کشور اسپانیا درگیر جنگ داخلی بوده و این موضوع هم نتوانست جلوی پیشرفت این برند معروف پوشاک را بگیرد. استراتژی بازاریابی این شرکت و درواقع شعارش این بوده که به مشتری در سریع ترین زمان ممکن هرچه که می خواهد را بدهیم.

می شود گفت عدم قاطعیت این برند در تصمیم گیری و آمادگی برای تغییر و سلیقه بازار راز موفقیت این برند محسوب می شود. گذشته Zara به خوبی نشان می دهد که بازار موفق برای کسب و کار یک بازار زنده و فعال است که هر لحظه بتوانیم کمی آن را تغییر بدهیم.

7.ویلیام بوئینگ:

ویلیام بوئینگ شرکت بوئینگ را در 35 سالگی تاسیس کرد. خلاقیت و خطرپذیری ویلیام بوئینگ به حدی بود که برای تحقق رویاهای برادران رایت دست به اقدام مهمی بزند و حدود یک قرن پیش، شرکت هواپیمایی بوئینگ را راه اندازی کند.

چشم انداز وسیعی که این شرکت داشت همیشه آنها را به سمت سودآوری بیشتر می برد و این خودش عامل مهمی برای موفقیت به شمار می آید.

امروزه بوئینگ به بزرگترین و برترین تولیدکننده هواپیماهای تجاری و دومین شرکت بزرگ در زمینه صنایع دفاعی و پیشروترین شرکت در طراحی و ساخت موشک‌ها، ماهواره‌ها و سفینه‌های فضایی تبدیل شده است. دستیابی به جایگاه ۲۸ در جمع 500 شرکت برتر جهانی و حفظ اقتدار یک قرن حاکمیت در صنعت هوایی و نفوذ به بیش از ۹۰ کشور جهان و تامین ۷۵ درصد هواپیماهای مسافربری جهان که قدرتی کم نظیر به حساب می آید، کارنامه درخشانی است که ویلیام بوئینگ سنگ بنای اولیه آن را پیاده سازی کرد.

8.گوردون مور:

گوردون مور توانست مانند سایر افراد موفقی که تا به حال اسم بردیم از کاری که داشت دست بکشد و شرکت اینتل را در 39 سالگی تاسیس کند. شاید اسم قانون مور را شنیده باشید، این قانون ارتباط مستقیمی با تاسیس اینتل دارد.

گوردون مور یکی از تأثیرگذارترین افراد در تاریخ دنیای کامپیوتر محسوب می شود و در طول دوران فعالیت خودش به‌خاطر دستاوردهای متعددی که خصوصا در صنعت تولید تراشه داشته، جوایز و افتخارات زیادی را هم کسب کرده است.

اینتل در حال حاضر به عنوان غول پردازنده جهان شناخته می شود و از استراتژی های بازاریابی آنها که منجر به رسیدن به این عنوان شده، می توانیم به غلبه سریع بر نقاط ضعف و همچنین شایسته سالاری اشاره کنیم.

9. کلنل ساندرز:

پیر مرد موفق KFC

فکر کنم مرغ سوخاری های KFC دیگر نیاز به معرفی ندارد و حتی ما هم در ایران به لطف رستوران های تقلبی با نام KFC به اندازه کافی آشنا هستیم. ولی معروفیت این رستوران ها با نام موسس آن گره خورده. کلنل ساندرز در زندگی‌ خودش کارهای زیادی را تجربه کرده است.

از مسئول موتور بخار گرفته تا بازاریاب بیمه و آهنگری! اما همه اینها قبل از ۴۰ سالگی اش اتفاق افتاده. کلنل در ۴۰ سالگی به یک روش پخت مرغ دست پیدا می کند که خیلی به صرفه و خوشمزه بود. در ۶۲ سالگی اولین رستوران خودش را تاسیس کرد اما زمانی او به موفق و ثروت دست پیدا کرد که در سال ۱۹۵۹ دفتر مرکزی KFC را افتتاح و شروع به فروش حق امتیاز خودش به دیگران برای تاسیس رستوران های KFC کرد.

کلنل برای بازاریابی حق امتیاز رستوران های خودش، به کل آمریکا سفر کرد! حتی شب هایی بود که در ماشین خودش می‌خوابید و برای معرفی و جذب سرمایه‌گذاران هر کاری را انجام داد. حتی بیمه تامین اجتماعی خودش را به خاطر کارآفرینی از دست داد. ۵ سال بعد از اینکه دفتر مرکزی خودش را ایجاد کرد، توانست ۶۰۰ شعبه KFC به وسیله فروش حق امتیاز ایجاد کند و شرکتش به بالای ۲ میلیون دلار ارزش برسد.

کلنل ساندرز یا بهتر است بگوییم خالق برند KFC در سال ۱۹۸۰ و به عنوان یک فرد موفقی که دیر هم شروع کرد، ثروتمند از دنیا رفت اما تا قبل از آن شعب KFC از عدد ۶۰۰۰ فراتر رفت و رقم فروش آنها هم به بالای ۲ میلیارد دلار رسید.

10.والی ای ماس:

والی به پخت و پز کلوچه علاقه خیلی زیادی داشت و نمی توانست از آن بگذرد و بی خیالش بشه. شاید کمتر کسی بدونه که والی نصف عمر خودش رو توی یه دفتر پست در نیویورک مشغول به کار بود. ای ماس علاقه زیادی هم به موسیقی داشت و توی 30 سالگی هم به سراغش رفت.

اما نتوانست طوری که باید و شاید در این کار موفق شود و فقط 25 هزار دلار پس انداز کرد. او با استفاده از این مقدار پس انداز در 40 سالگی اولین شیرینی پزی خودش را افتتاح کرد و در کمتر از 5 سال با توجه به تخصصی که پیدا کرده بود به درآمد 10 میلیون دلار رسید.

حالا شما در آمریکا محصولات برند Amos را در بیشتر فروشگاه ها و سوپر مارکت ها می توانید پیدا کنید. حالا این شخص تبدیل به یک فرد ثروتمند شده و دوره های آموزشی موسیقی و خوانندگی زیادی را برای بزرگسالان برگزار می کند و تا امروز میلیون ها دلار برای افزایش سطح دانش به امور خیریه اختصاص داده است.

11.نامیهی اودایرا:

نامیهی اودایرا در سال 1910 و بعد از تجربه کار در نیروگاه برق یک معدن و شرکت‌های متعدد صنعت برق در ژاپن در 36 سالگی هیتاچی را تاسیس کرد. این شرکت در حال حاضر 11 زیرمجموعه اصلی دارد که از ارتباطات و فناوری اطلاعات تا صنایع دفاعی، حمل ‌ونقل ریلی، تأمین تجهیزات و مواد پیشرفته برای صنایع، سرمایه‌گذاری و مشاوره و همچنین ساخت نیروگاه را شامل می شود.

این شرکت در سراسر جهان حدود 304 هزار کارمند دارد و سرمایه این شرکت در سال 2018، صد و بیست و پنج میلیارد دلار گزارش شده است.

استراتژی بازاریابی این شرکت بزرگ روی چالش ها و مشکلات بزرگ جهانی است و همیشه در تلاش بوده با استفاده از فناوری های مدرن به بهبود خدمات شهری و زیرساختی دنیا بپردازد و تا به اینجای کار خیلی هم موفق عمل کرده است.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.