۶ نکته برای تشخیص روند نمودار قیمت(۶ tips for detecting price chart trends)
لینک فایل ویدویی معرفی شده در ویس بالا(یوتیوب)
در طول بیش از ۱۵ سال تجربه معامله کردن در بازارفارکس، به این نتیجه رسیدم که برای تشخیص روند حرکت قیمت، هیچ ابزار جادویی، اندیکاتور یا قوانین خاصی وجود ندارد. ما معاملهگران با وجود تلاشهایی که برای تحلیل نمودارها و تعیین تمایل حرکت قیمت و در نتیجه معامله کردن در آن جهت داریم، اما جهت حرکت بازار ممکن است در هر لحظه به سرعت تغییر کند. اگر قیمت مطابق پیشبینیهای ما حرکت نکرد، باید مجددا نمودار را تحلیل کنیم و ببینیم چه چیزهایی را در تحلیل اولیه نادیده گرفتیم و چه اشتباهاتی کردیم. فقط فراموش نکنید که تحلیل نمودارها کاملا توسط ابزار بسیار مهمی بنام چشم معامله گرانجام می شود و گاهی اوقات علیرغم تمام تلاشهایی که برای درک چگونگی حرکت نمودار قیمت داریم، بازارممکن است در خلاف جهت انتظار ما حرکت کند. پس همواره باید انعطاف لازم را در تحلیل اولیه داشته باشیم.
تحلیل روند تنها یکی از قسمتهای استراتژی معاملاتی من برای باز و بسته کردن معاملات است. این اصلا ایده خوبی نیست که تنها براساس یک دلیل وارد معامله شوید، به همین خاطر من همیشه به دنبال این هستم که تا حد ممکن تائیدیههای زیادی برای ورود به معاملات داشته باشم. من در برنامه معاملاتی شخصی خودم، ازترکیبی از تکنیکهای مختلف مانند تحلیل روند، تحلیل سطوح حمایتی و مقاومتی و تحلیل سیگنال با اندیکاتوراستفاده میکنم.
ضمن مطالعه این مقاله به یاد داشته باشید که من در این مطلب درباره «معامله کردن در جهت روند» صحبت نمیکنم، بلکه میخواهم بعضی از فیلترهایی که برای تشخیص روند واضح بازار به شما کمک میکند را توضیح دهم. بعلاوه، ممکن است گاهی اوقات اینطور به نظر برسد که بازار به یک سمت حرکت میکند، در حالیکه در واقع در خلاف آن جهتی که شما تشخیص دادهاید، در حال حرکت است. به این دلیل که بسیاری از بازارها اصلاحات کوتاهمدتی را تجربه میکنند و همین ممکن است بسیاری از معاملهگران را دچار اشتباه کند. به این خاطر، همیشه زوم نمودارها را کم کنید و تصویر بزرگتر نمودارها را ببینید، سپس با در نظر داشتن یک تصویر جامع و بزرگ از چگونگی حرکت قیمت، زوم نمودار را بیشتر کنید و آن را با جزئیات بیشتری مورد بررسی قرار دهید. با این کار بعد از مدتی می توانید به زوم شخصی خود دست پیدا کنید.
۱- مهمترین کار مشاهده است
اولین چیزی که در مورد تشخیص روند باید درک کنید این است که یک علم کاملا دقیق نیست. من همیشه سعی میکنم تا حد ممکن نمودارها را ساده ببینم و به همین خاطر در ابتدا فقط و فقط پرایس اکشن را زیر نظر میگیرم، بدون هیچ اندیکاتوری.
اگر از چند معاملهگر درباره روند حال حاضر بازار سؤال کنید، قطعا پاسخهای متفاوتی از هر کدام میشنوید. بعضی از آنها نوع روند کوتاهمدت بازار را به شما میگویند، برخی نوع روند بلندمدت را توضیح میدهند و تعدادی هم نوع روند میانمدت را بیان میکنند. ما میتوانیم با بکارگیری تحلیلهای کوتاهمدت و بلندمدت، که همگی با مشاهده ساده بازار شروع میشوند، نوع روند غالب حال حاضر بازار را تشخیص دهیم.
من معمولا از خودم میپرسم نمودار قیمت در طول یکی دوسال، ۶ ماه و ۳ ماه گذشته به چه صورت بوده است؟ پاسخ این سؤال، تصویری از چگونگی حرکت قیمت را به ترتیب در بلندمدت، میانمدت و کوتاهمدت به من نشان میدهد. این کار باعث میشود ایده کاملا واضح و شفافی از جهت حرکت نمودار قیمت بدست آورم. اگر هیچکدام اینها جواب نداد، در تایمفریم روزانه یا هفتگی زوم نمودار را کم کنید و خیلی ساده از خودتان بپرسید «الان قیمت در حال پایین آمدن است یا بالا رفتن؟». اصلا نیازی نیست پیچیده فکر کنید.
وقتی جهت کلی پرایس اکشن در بازار را ببینیم، میتوانیم به راحتی تشخیص دهیم که قیمت به سمت پایین حرکت میکند یا بالا، یا اینکه در یک روند سایدوی قرار دارد.
۲- سقف و کفهای واضح را شناسایی کنید
وقتی قیمت در یک روند حرکت کند، سقف و کفهایی تشکیل میدهد. اگر به این سقف و کفها دقت کنید، میتوانید خیلی سریع تشخیص دهید که قیمت به کدام سمت حرکت میکند.
در نمودار زیر مربوط به S&P500 مشاهده میکنید که یک روند صعودی واضح شکل گرفته است. به نواحی که با رنگ قرمز مشخص شده دقت کنید. این نواحی در واقع کفهای این روند صعودی هستند و اگر توجه کنید میبینید که این کفهای قیمتی به نوعی «پلههایی» تشکیل دادهاند که با پیشروی قیمت در جهت روند صعودی، این پلهها هم بالاتر و بالاتر میروند.
توجه داشته باشید که در یک روند نزولی، شما قاعدتا باید به سقفها بیشتر توجه کنید و ببینید آیا این سقفها یک الگوی پلهای به سمت پایین را تشکیل میدهند یا خیر.
۳- سقفهای بالاتر، کفهای بالاتر، سقفهای پایینتر و کفهای پایینتر
وقتی سقف و کفهای واضح بازار را مشخص کردید، حالا میتوانید تعیین کنید که آیا بازار در حال ایجاد سقفهای بالاتر (Higher High) و کفهای بالاتر (Higher Low) است یا سقفهای پایینتر (Lower High) و کفهای پایینتر (Lower Low).
بطور کلی، در یک روند صعودی میتوانید الگوی واضحی متشکل از HHها و HLها ببینید و در یک روند نزولی نیز میتوانید الگوی مشخصی متشکل از LHها و LLها مشاهده کنید. در نمودار زیر با توجه به الگوی واضح HHها و HLها میتوانید مشاهده کنید که حرکت قیمت در یک روند صعودی بوده است.
۴- واکنش بازار در برابر سطوح مهم چگونه است؟
رفتار قیمت را بعد از اصلاحات بررسی کنید و ببینید وقتی به میانگین متحرک (مووینگ اورج) بلندمدتی مثل مووینگ ۲۱ روز یا یک مقاومت مهم میرسد، چگونه واکنش نشان میدهد. آیا پرایس اکشن بعد از اینکه در یک روند نزولی یا صعودی به سطح قیمتی مهمی میرسد، عقبنشینی میکند یا به حرکت خود ادامه میدهد؟ این نوع رفتار قیمت سرنخ خوبی است که تمایل یا روند کلی بازار را تائید میکند.
در نمودار بالا میتوانید مشاهده کنید که تمامی حرکات اصلاحی وقتی به دو سطح مقاومتی مشخص شده و میانگین متحرک نمایی با دوره ۲۱ رسیدند، با فشار فروش روبرو شدند و در نتیجه روند نزولی تغییری نکرده است.
یک میانگین متحرک نمایی (EMA) با دوره ۲۰۰ و یک EMA با دوره ۵۰ روی نمودار خود قرار دهید و شیب بلندمدت این دو میانگین متحرک را بررسی کنید. این یک روش سریع برای تشخیص روند کلی قیمت در بازار است. همچنین باید بررسی کنید که قیمت در مواجهه با این مووینگ اورجها چگونه واکنش نشان میدهد. اگر قیمت در چندین مورد به این مووینگ اورجها احترام میگذارد و از آنها عقبنشینی میکند، این نشانه خوبی است از اینکه اهمیت نمودارهای بلند مدت بازار به روند خود ادامه میدهد. مثلا نمودار زیر نمونه خوبی از واکنش قیمت در برابر مووینگ اورجهای مذکور است، فقط انتظار نداشته باشید که همین شرایط را هر روز در بازار ببینید.
دقت کنید که در نمودار بالا، دو EMA با دورههای ۵۰ و ۲۰۰ خیلی سریع جهت روند کلی قیمت در تایمفریم روزانه را به ما نشان میدهند.
۵- آیا سیگنالی در حال شکلگیری هست؟
اگر میبینید سیگنالهای پرایس اکشنی همجهت با روند کلی بازار در حال شکلگیری هستند، خود این تائیدیه دیگری برای تمایل حرکت بازار به سمت روند است. ضمنا به یاد داشته باشید که وقتی سیگنالهای پرایس اکشنی برای چند مرتبه شکست میخورند یا اصطلاحا فِیل (fail) میشوند، ممکن است نشان از این باشد که روند بازار در آینده نزدیک تغییر میکند.
در نمودار بالا مشاهده میکنید که پینبار صعودی در ناحیه حمایتی، نقطه پایان حرکت اصلاحی و شروع مجدد روند صعودی را نشان میدهد.
۶- تغییر جهت روند
اگر بازار در یک روند نزولی قرار داشته باشد، باید به سقفهای اخیر تشکیل شده خیلی دقت کنیم و همینطور اگر روند بازار صعودی باشد، باید روی کفهای اخیر بازار تمرکز کنیم. دلیل این امر آن است که این کار نه تنها روند کلی قیمت را برای ما مشخص میکند، بلکه همچنین به ما نشان میدهد که آیا پرایس اکشن روند بازار همچنان منظم پیش میرود یا اینکه تغییراتی در آن به وجود آمده است.
برای مثال، اگر دنبالهای از سقفهای بالاتر (HH) و کفهای بالاتر (HL) در یک روند صعودی داشته باشیم، وقتی میبینید که قیمت از آخرین کف عبور میکند و پایینتر میرود، این نشانه قدرتمندی است از اینکه روند صعودی ممکن است به پایان خود نزدیک شده باشد. در مقابل، در یک روند نزولی شاهد کفهای پایینتر (LL) و سقفهای پایینتر (LH) هستیم، در این صورت اگر قیمت از آخرین سقف تشکیل شده عبور کند و بالاتر برود، این نشانه قدرتمندی است از اینکه روند نزولی ممکن است به انتهای خود رسیده باشد.
در آخر
وقتی بتوانید با اطمینان روند بازار را تشخیص دهید، در این صورت میتوانید به دنبال ناحیه یا سطح مناسبی در قیمت برای ورود به معامله باشید. شناسایی روند بازار ممکن است کمی مشکل باشد، به ویژه برای معاملهگران مبتدی. اینکه ستاپها و سیگنالهای معاملاتی مختلف را بدانید ایرادی ندارد، اما اگر در خلاف جهت روند کلی بازار معامله میکنید، احتمال موفقیت و کسب درآمد شما به شدت افت میکند. به یاد داشته باشید که بازار همیشه به یک سمت متمایل است، بنابراین اگر فقط در جهت روند و تمایل اصلی بازار معامله کنید، قطعا خیلی بیشتر به سود شما خواهد بود.
بررسی نمودار قیمت مسکن در ۱۰ سال گذشته شهر تهران
برای داشتن یک پیش بینی درست از قیمت مسکن تا پایان سال ۱۴۰۰، ابتدا مروری بر قیمت مسکن طی ۱۰ سال گذشته و نمودار قیمت مسکن ۱۰ سال اخیر خواهیم داشت. بررسی قیمت مسکن ۱۰ سال گذشته به خصوص از این جهت حائز اهمیت است که در شناسایی دوره های رونق و رکود بازار مسکن به ما کمک می کند. تشخیص درست زمان آغاز و پایان دوره های رونق و رکود، مهم ترین عامل در ترسیم نمودار قیمت درست بازار مسکن برای ماه ها و سال های پیش رو است.
بررسی زمان شروع و پایان دوره های رونق و رکود مسکن ۱۰ سال گذشته
بررسی نمودار ۱۰ سال گذشته (از اردیبهشت ۱۳۹۰ تا اردیبهشت ۱۴۰۰) قیمت مسکن در شهر تهران نشان می دهد که دوره رونقی که از فصل بهار ۱۳۹۰ شروع شده تا فصل بهار ۱۳۹۲ ادامه داشته است. سپس با خاتمه این دوره رونق ۲ ساله، دوره رکود از ابتدای تابستان ۱۳۹۲ شروع شده و تا زمستان ۱۳۹۵ ادامه داشته است. در زمستان ۱۳۹۵، با پایان یافتن دوره رکود، مجددا دوره رونق شروع شده و تا آخر پاییز ۱۳۹۹ ادامه داشته است. از اول زمستان ۱۳۹۹ دوره رکود مجددا شروع شده و اکنون (تابستان ۱۴۰۰) نیز همچنان در دوره رکود به سر می بریم.
با بررسی قیمت مسکن در شهر تهران در یک دوره ۴۰ ساله، مشاهده شد که دوره های رونق معمولا خیلی کوتاهتر از دوره های رکود هستند. دوره های رونق به طور میانگین ۱۸ ماه طول کشیده اند اما دوره های رونق به طور میانگین ۴۵ ماه طول کشیده اند. یعنی به طور میانگین دوره های رکود ۳ برابر دوره های رونق طول کشیده اند.
بررسی طول دوره های رونق و رکود مسکن ۱۰ سال گذشته
اما با بررسی طول مدت دوره های رونق و رکود طی ۱۰ سال گذشته مشخص می شود که دوره رونق اول (تا نقطه شماره ۱ در نمودار) ۲۴ ماه طول کشیده است. دوره رکود بعدی ( از اهمیت نمودارهای بلند مدت نقطه شماره ۱ تا نقطه شماره ۲ در نمودار ) ۴۵ ماه طول کشیده و دوره رونق بعدی (از نقطه شماره ۲ تا نقطه شماره ۳ نمودار) نیز ۴۸ ماه طول کشیده است. آنچه در طی ۱۰ سل گذشته به شدت مورد توجه قرار گرفته است، طولانی شدن بیش از اندازه دوران رونق بین زمستان ۱۳۹۵ تا پاییز ۱۳۹۹ است که تحلیل آن نیاز به بررسی دقیق شرایط اقتصادی کشور طی این بازه زمانی دارد.
بررسی قیمت دوره های رونق و رکود مسکن ۱۰ سال گذشته
میانگین قیمت مسکن در شهر تهران طی ۱۰ سال گذشته از متری ۱۸۵۵۰۰۰ تومان در اردیبهشت ۱۳۹۲ به متری ۲۸۷۹۶۰۰۰ تومان در اردیبهشت ۱۴۰۰ رسیده است. با تقسیم قیمت انتهایی به قیمت ابتدایی مشاهده می شود که میانگین قیمت مسکن در شهر تهران طی بازه ۱۰ ساله اخیر ۵/۱۵ برابر (پانزده و نیم برابر) شده است. در شروع دوره رکود در اردیبهشت ۱۳۹۲میانگین قیمت مسکن شهر تهران ۴۱۷۵۰۰۰ تومان و در شروع دوره رونق در بهمن ماه ۱۳۹۵ میانگین قیمت مسکن شهر تهران ۴۵۰۲۰۰۰ تومان و در شروع دوره رکود در آذر ۱۳۹۹ میانگین قیمت مسکن شهر تهران ۲۶۹۰۵۰۰۰ تومان بوده است. بررسی دقیق این رقم های قیمتی نشانگر آن است که دوره رکود بین سالهای ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۵ عملا قیمت مسکن تغییری نگرده است. اما از سال ۱۳۹۵ تا سال ۱۳۹۹ قیمت مسکن بیش از ۶ برابر شده است که نشانگر رشد بیش از ۵۰۰ درصدی می باشد.
بررسی میانگین رشد قیمت مسکن ۱۰ سال گذشته
بدون در نظر گرفتن دوره های رونق و رکود و با انجام محاسبات ریاضی مشاهده می شود که به طور متوسط مسکن طی ۱۰ سال گذشته، بیش از ۳۱ درصد رشد داشته است. این رقم به خصوص برای افرادی که با قصد سرمایه گذاری بلند مدت وارد بازار مسکن می شوند بسیار حائز اهمیت است. این رقم را می توان به درستی با رقم های بدست آمده در کالاهای دیگر مانند طلا و ارز مقایسه کرد و سپس نتیجه گیری کرد که سرمایه گذاران کدام بازار طی ۱۰ سال گذشته، پیش بینی درست تری از میزان افزایش قیمتها داشته اند.
تحلیل و پیش بینی قیمت مسکن سال ۱۴۰۰
همچنان که قبلا اشاره شد، انتظار داریم که دوره های رکود در بازه های زمانی طولانی مدت (حدودا ۴ساله) اتفاق بیفتند. لذا با توجه به دوره رکود شروع شده از زمستان ۱۳۹۹ انتظار داریم که تا حوالی سال ۱۴۰۳ بازار مسکن در رکود باشد. اما ممکن است برخی شرایط خاص اقتصادی و سیاسی کشور، با ایجاد شرایط خاص این پیش بینی را برهم زند.
همچنین باید اشاره کرد که میانگین قیمت مسکن شهر تهران در اسفند ۱۳۹۹ از مرز ۳۰ میلیون تومان نیز گذشت. یادمان باشد که در هر دوره رکودی نیز، قیمت مسکن نوسانات خود را دارد. به خصوص می توان گفت که تقریبا در همه سالها، در ماه اسفند (شب عید) افزایش قیمت در باز مسکن مشاهده شده است.
تحلیل و پیش بینی قیمت مسکن سال ۱۴۰۰ از منظر اقتصاد سیاسی
با بررسی دقیق نمودار قیمت مسکن طی ۴۰ سال گذشته و تدقیق در دوره های رکود و رونق و با درنظر گرفتن دوره های اول و دوم ریاست جمهوری روسای مختلف جمهور طی سالیان گذشته، مشاهده می شود که معمولا دوره های رکود در دوره اول ریاست جمهوری و دوره های رونق در دوره دوم ریاست جمهوری افراد رخ داده است. لذا با اعتقاد به الگوهای تکرار شونده در نمودارهای قیمتی، انتظار داریم که در ۴ سال ابتدایی دوران ریاست جمهوری آقای رئیسی، بازار مسکن با رکود همراه باشد و زودتر از سال ۱۴۰۳ یا حتی ۱۴۰۴ انتظار شروع دوره رونق بازار مسکن را نخواهیم داشت.
اما همچنان تاکید می شود که کشور ایران اکنون در شرایط بسیار خاص اقتصادی و سیاسی قرار دارد. به نظر می رسد در صورت برطرف نشدن مشکل تحریم های بین المللی و شکست مذاکرات برجام، با تورم های بسیار بالا (بیش از ۵۰ درصد) طی سال ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ مواجه باشیم که قطعا بازار مسکن نیز دچار این تورم خواهد شد. اما با موفقیت در بازگشت به برجام و رفع تحریم ها، اوضاع به گونه دیگری رقم خواهد خورد و باز مسکن در یک بازه حداقل ۳ ساله دچار ثبات قیمت خواهد بود.
شکاف یا گپ قیمت چیست و چگونه می توان در این گپ ها معامله کرد؟
حتما در بازار ارز رمزنگاری در مورد شکاف های CME شنیده اید، اما همه آنها مثل هم نیستند. در این مطلب شکاف قیمت و نحوه استفاده از آن در معاملات را بررسی می کنیم.
طی ماه های گذشته بحث های زیادی پیرامون شکاف های CME (گروه بورس بازرگانی و کالای شیکاگو)در نمودار قراردادهای آتی بیت کوین بوده است. معاملات بیت کوین به صورت 24 ساعته و 7 روز هفته در صرافی های بزرگ ارز رمزنگاری انجام می شوند، اما در آخر هفته این معاملات در CME انجام نمی شوند. به همین دلیل در هنگام از سرگیری معاملات در CME، شکاف یا فضای خالی در نمودار بوجود می آید.
یک گفته مشهور در فیزیک وجود دارد مبنی بر این که : “معمولا فضاهای خالی پر می شوند.” این گفته را به ارسطو نسبت داده اند. وی معتقد بود که هیچ فضای خالی(خلاء) در طبیعت وجود ندارد، چون پیوستگی مواد متراکم اطراف آن بلافاصله خلا اولیه را پر می کند. البته بعدا ذره گرایانی همچون لوکرتیوس و اپیکور از این نظریه انتقاد کردند. مردم این مفهوم را گسترش داده اند و در بسیاری از جنبه های زندگی (از جمله تجارت و تحلیل تکنیکال) از آن استفاده می کنند.
شکاف یا گپ چیست؟
شکاف یا گپ یک فاصله یا فضای پر نشده در نمودار است که در اثر حرکت سریع قیمت در هر یک از جهت ها ایجاد می شود.در یک روند صعودی، گپ وقتی بوجود می آید که یک شمع با بالاترین سطح قیمتی، پایین تر از شمع بعدی با پایین ترین سطح قیمت باشد. برعکس، در یک روند نزولی، گپ زمانی رخ می دهد که یک شمع با پایین ترین سطح قیمتی بالاتر از شمع بعدی با بالاترین سطح قیمت بسته شود.
شکاف ناحیه ای از نمودار قیمتی است که در آن قسمت هیچ معاملهای توسط معاملهگران انجام نمی شود و همین باعث ایجاد یک فضای خالی در نمودارها می شود. گپ ها مناطق مهمی از روند را نشان میدهند که با آنها میتوان نقاط ورود و خروج را بهتر مشخص کرد. بیشتر اوقات،شکاف ها در نمودارهای روزانه یا ساعتی مشهود تر از نمودارهای هفتگی و ماهانه هستند. اما اگر در نمودارهای بلند مدت شکافی ظاهر شود، اهمیت بیشتری خواهد داشت. شکاف قیمت (یا به تعبیر ژاپنی ها پنجره) یکی از مهم ترین مفاهیم در تحلیل تکنیکال به حساب می آید.معامله گران باید اطلاعات کافی درباره شکاف قیمت و کاربرد های آن داشته باشند تا بتوانند سود کافی کسب کنند.
انواع گپ ها
انواع شکاف ها
چهار گپ وجود دارد و روش های معامله در آنها متفاوت هستند. سرمایه گذاران در هنگام سرمایه گذاری باید به این تفاوت ها توجه کنند. چون تشخیص اشتباه گپ ها می تواند منجر به ضرر و زیان آنها شود.
گپ شکست یا Breakaway gap
گپ شکست وقتی بوجود می آید که قیمت از منطقه ای محدود، یک حرکت جهت دار سریع آغاز می کند. این شکاف وقتی با الگو های واضحی مانند دامنه های معاملاتی و مثلث های صعودی و نزولی توام می شود، بزرگتر می شود. یک شکاف شکست با حجم قابل توجه پس از آن نشانه یک روند صعودی قوی بوده و بعید است که پر شود. یک حرکت با حجم پایین به احتمال زیاد قیمت را به این منطقه برگشت خواهد داد. خط پایین گپ های شکست در مقایسه با انواع دیگر کمتر پر می شوند.
به لحاظ تکنیکال، گپ شکست بسیار مهم بوده و نشان دهنده آغاز یک حرکت بسیار قوی است؛ بدین معنا که با شکست منطقه مقاومت یا حمایت، یک حرکت قوی را در جهت روند جدید شروع می کند. معامله گران باید قبل از این شکست اقدام به خرید یا فروش کنند.
گپ معمولی یا Common gap
این شکاف همچنین معروف به گپ منطقه، گپ الگو و گپ موقتی است. بیشتر اوقات، این شکاف ها را می توان در مناطق معاملاتی و در حین حرکت های یکنواخت قیمت مشاهده کرد. اندازه شکاف های معمولی بزرگ نیست و اغلب سریع پر می شوند،اما اطلاعات بسیار کمی در مورد حرکت قیمت بعد از ایجاد شکاف ارائه می دهند. آنها به ندرت در یک الگوی مهم قیمت در نمودار ظاهر می شوند. این شکاف ها مناطقی هستند که کمترین معاملات در آنها انجام شده است.
گپ خستگی یا Exhaustion gap
این شکاف بعد از یک حرکت سریع یا طولانی مدت قیمت بوجود می آید که پایان روند را نشان می دهد و احتمال یک الگو یا روند جدید وجود دارد. آنها در حدود پایان یک الگوی قیمت رخ می دهند و نشانه تلاش نهایی برای رسیدن به بالاترین یا پایین ترین سطح قیمتی هستند.
به طور کلی، شکاف های خستگی در منطقه ای از حرکت افزایشی یا کاهشی سریع (اغلب در یک حرکت بزرگ صعودی یا نزولی) ایجاد می شوند. معمولا، حجم معاملات قبل از این شکاف ها افزایش قابل توجهی دارد و اغلب منجر به افزایش شدید قیمت در یک روند صعودی می شوند. این شکاف ها باید پر شوند.
گپ اندازه گیری یا Measuring Gap
این شکاف به شکاف فرار یا شکاف تداوم نیز معروف است. این شکاف ها در میانه یک الگوی قیمت بوجود می آیند و نشانه ای از هجوم خریداران یا فروشندگانی است که نظر مشترکی درباره جهت اصلی حرکت دارایی در آینده دارند. شکاف های اندازه گیری در هنگام اصلاح قیمت یا نوسان قیمت در یک منطقه محدود رخ نمی دهند. آنها در حین یک افزایش یا کاهش سریع قیمت ایجاد می شوند. معمولا، شکاف های فرار تا مدت طولانی پر نمی شوند.
اگر شکاف فرار در یک روند صعودی ایجاد شود، بیانگر ادامه حرکت صعودی خواهد بود و در صورتی که در روند نزولی پدیدار شود، نشان دهنده ورود فروشندگان بیشتر به موقعیت های فروش و ادامه حرکت نزولی است.
معامله در گپ ها
یک اشتباه رایج هنگام معامله در شکاف ها یا گپ ها این است که شکاف خستگی به جای شکاف اندازه گیری اشتباه گرفته می شود. این می تواند باعث ورود بی موقع سرمایه گذار به موقعیت شود. در نتیجه این سرمایه گذار در نیمه دوم روند صعودی سود قابل توجهی را از دست خواهد داد.
معامله گران با زیر نظر گرفتن حجم معاملات می توانند شکاف خستگی را از شکاف اندازه گیری تشخیص دهند. معمولا، قبل از ایجاد اهمیت نمودارهای بلند مدت یک شکاف خستگی، حجم معاملات به طور قابل توجهی افزایش می یابد.
شکاف های خستگی و اندازه گیری، حرکت در جهت های مخالف را پیش بینی می کنند، بنابراین درک تفاوت آنها ضروری است. همچنین باید به خاطر داشت که هرگاه شکافی شروع به پر شدن کند، به ندرت متوقف می شود. چون در این شکاف مناطق اولیه حمایت و مقاومت وجود ندارند.
احتمال پر شدن شکاف های اندازه گیری و شکست بسیار کمتر از شکاف های خستگی و معمولی است. درک تفاوت بین انواع شکاف ها می تواند به معامله گران و سرمایه گذاران کمک کند تا در هر بازاری درآمد کسب کنند.
صفر تا صد تحلیل تکنیکال با مووینگ اوریج
در مفهوم تحلیل تکنیکال بازارهای مالی، اندیکاتورها همواره از جایگاه ویژهای برخوردار بودهاند و در این میان اندیکاتور مووینگ اوریج یا میانگین متحرک را میتوان پایهایترین اندیکاتورها بهحساب آورد. اساساً اندیکاتورها در ۳ دستهبندی اندیکاتورهای Trend (روند نماها یا تعقیب کننده قیمت)، Oscillator (نوساننماها) و اندیکاتورهای Volumes (حجمی) قرار میگیرند و دراینبین مووینگ اوریج در حقیقت میانگینی از قیمتها یا دادهها در یک بازه زمانی بخصوص است که بهعنوان یک اندیکاتور در تحلیل تکنیکال بازارهای مالی استفادهشده و از آن در تشخیص روندهای قیمتی بهکار گرفته میشوند.
از طرفی مووینگ اوریج به عنوان مادر اندیکاتورها شناخته میشود و بهنوعی بسیاری از اندیکاتورها، نشئت گرفته از این اندیکاتور هستند و درنتیجه میتوان بیان داشت که این اندیکاتور از اهمیت فوقالعاده زیادی در تحلیل تکنیکال برخوردار است. ازاینرو در این مطلب قصد داریم تا مفصلاً به مفهوم کلی این اندیکاتور، انواع آن و کاربردهایی که در تحلیل تکنیکال دارد بپردازیم.
فهرست عناوین مقاله
مووینگ اوریج (Moving Average) چیست؟
مووینگ اوریج یا میانگین متحرک به اندیکاتورهایی گفته میشود که نوسانات قیمتی را فیلتر کرده و بهصورت هموار در جهت روند بازار حرکت میکند. این اندیکاتور جهت آینده قیمت را پیشبینی نکرده و جهت فعلی آن را تعیین میکنند. ازاینرو به علت اتکای این اندیکاتور به گذشته قیمت، بهنوعی کند و تأخیری بهحساب میآید. از طرفی مووینگ اوریج در فیلتر کردن نوسانات شدید قیمتی و هموار کردن روندها، کاربرد زیادی دارد. علاوه بر این، این اندیکاتور اساس ساخت بسیاری از اندیکاتورهای دیگر مثل باندهای بولینگر، اندیکاتور مکدی (MACD) و اسیلاتور مک کلان (McClellan) بهحساب میآید.
مووینگ اوریج که با نماد اختصاری MA نمایش داده میشود، در دسته اندیکاتورهای تعقیبکننده قرار دارد و نوسانات بازار را به خطی صاف و ملایم بدل میکند و بهنوعی یک اندیکاتور پیرو روندها بهحساب میآید. دقت کنید که این اندیکاتور تأخیر دارد و این بدین معنی است که در توصیف وضعیت فعلی بازار نیز باکمی تأخیر عمل میکند و در حقیقت علت این تأخیر نیز بهدست آمدن آن از محاسبه قیمتهای پیشین است.
اساساً از مووینگ اوریجها در راستای شناسایی جهت روند یا تعیین سطوح حمایتی و مقاومتی استفاده میشود. در تصویر زیر میتوانید نمودار قیمتی با ۲ اندیکاتور SMA و EMA را مشاهده کنید.
حال احتمالاً برای شما سؤال پیشآمده که اهمیت نمودارهای بلند مدت SMA و EMA به چه معنا هستند. جهت دریافت پاسخ خود، در ادامه با ما همراه باشید تا به بررسی انواع اندیکاتور مووینگ اوریج بپردازیم.
انواع اندیکاتور مووینگ اوریج
بهطور کلی مووینگ اوریج دارای انواع مختلفی است که ۲ نوع از آن به نسبت دیگر انواع آن دارای کاربرد بیشتری در تحلیل تکنیکال بازارهای مالی است و این دو عبارتاند از میانگین متحرک ساده (SMA) و میانگین متحرک نمایی (EMA) که در ادامه به معرفی و بررسی هرکدام از آنها خواهیم پرداخت.
مووینگ اوریج ساده (SMA)
این اندیکاتور که اختصاراً با نماد SMA نمایش داده میشود، سادهترین حالت محاسبه میانگین است و در آن قیمتها در بازههای زمانی مشخصی باهم جمع شده و حاصل آنها، بر تعداد این بازههای زمانی تقسیم میشود. در این اندیکاتور، شما قادر هستید تا نوع قیمت را انتخاب کرده و بر اساس راهبُرد معاملاتی خود، از انواع قیمتها مثل قیمتهای باز (Open)، قیمتهای بسته (Close) قیمتهای پایانی، بالاترین و پایینترین قیمت و … نیز استفاده کنید.
از طرفی اندیکاتور SMA، پرکاربردترین و درعینحال موردانتقادترین روش محاسبه میانگین بهحساب میآید. مثلاً ازجمله معایبی که به مووینگ اوریج ساده وارد است میتوان به این اشاره کرد که این اندیکاتور میان قیمتهای گذشته و اخیر تمایز قائل نشده و خروجی سیگنال کندی نیز دارد. بهطور مثال اگر میانگین ساده پنجاه روز اخیر را برای یک سهم یا دارایی حساب کنیم، میان قیمت روز نخست و پنجاهم، هیچ تفاوتی وجود نخواهد داشت. برای درک بهتر فرض کنید که قیمت در روز اول دو هزار دلار است و در روز پنجاهم چهار هزار دلار و در طی این مدت، دو هزار دلار افزایش قیمت داشتهایم. حال تصور کنید که قیمت در روز نخست چهار هزار دلار و در روز پنجاهم دو هزار دلار است و در طی این مدت دو هزار دلار کاهش داشتهایم. بااینکه این ۲ شرایط کاملاً عکس یکدیگر هستند، ولی نتیجه حاصله از SMA در هر ۲ حالت یکسان است.
در ادامه میتوانید فرمول محاسبه این اندیکاتور را مشاهده کنید:
SMA=P1+P2+..+Pn/n
درواقع این ایراد باعث شده تا تحلیلگران از نوع دیگری از مووینگ اوریج بنام مووینگ اوریج نمایی جهت محاسبه میانگین قیمت استفاده کنند که در ادامه به توضیح آن خواهیم پرداخت.
مووینگ اوریج نمایی (EMA)
این اندیکاتور که اختصاراً با EMA نمایش داده میشود جهت برطرف کردن مشکل SMA طراحیشده و در حقیقت بیشتر تمرکز آن بر روی قیمتهای اخیر است و نسبت به تغییرات قیمتی اخیر واکنش سریعتری از خود نشان میدهد. به بیانی دیگر، این اندیکاتور، به دلیل افزایش تأثیر قیمتهای اخیر در محاسبات آن، از محبوبیت بسیار بالاتری در میان تحلیلگران برخوردار است و علت این محبوبیت نیز خروجی سیگنال سریعتری است که دارد.
در ادامه میتوانید فرمول محاسبه این اندیکاتور را مشاهده کنید:
EMA(t)=(Price(t)*k)+[EMA(y)*(1-k)]
فرمول محاسبه ضریب وزنی
K=2/(n+1)
پیشنهاد میکنیم مقاله نکات مهم درباره خط روند در بورس را مطالعه کنید.
کاربرد مووینگ اوریج
میانگین متحرک یا ma به طور گستردهای در تحلیل تکنیکال استفاده میشود و در واقع یک ابزار تحلیل در بازار بورس است. از مووینگ اوریج برای سرمایه گذاری و سود بردن از الگوهای تغییر قیمت اوراق بهادار استفاده میشود. به طور کلی، تحلیلگران بازار بورس از میانگین متحرک برای تشخیص اینکه آیا در حرکت یک اوراق بهادار تغییر رخ میدهد یا خیر، مانند تشخیص یک حرکت نزولی ناگهانی در قیمت اوراق بهادار استفاده میکنند.
در مواقع دیگر، تحلیلگران از میانگین متحرک برای تأیید سوء ظن خود مبنی بر اینکه ممکن است تغییری در حال رخ دادن باشد، استفاده میکنند. به عنوان مثال، اگر قیمت سهام یک شرکت بالاتر از میانگین متحرک ۲۰۰ روزه خود باشد، ممکن است به عنوان یک سیگنال صعودی در نظر گرفته شود.
انواع مووینگ اوریج
Moving average را میتوان به روشهای مختلفی محاسبه کرد. میانگین متحرک ساده پنج روزه یا SMA پنج قیمت اخیر بسته شدن روزانه را با هم جمع میکند و این رقم را بر پنج تقسیم مینماید تا میانگین جدیدی روزانه به دست بیاید. هر میانگین به بعدی متصل میشود و خط جریان منفرد را ایجاد مینماید.
یکی دیگر از انواع محبوب میانگین متحرک، میانگین متحرک نمایی یا EMA است. محاسبه آن پیچیدهتر است، زیرا وزن بیشتری را برای قیمتهای اخیر اعمال میکند. اگر یک SMA ۵۰ روزه و یک EMA ۵۰ روزه را روی یک نمودار ترسیم کنید، متوجه خواهید شد که EMA سریعتر از SMA به تغییرات قیمت واکنش نشان میدهد و علت آن وزن اضافی در دادههای قیمت اخیر است.
نرم افزار رسم نمودار و پلتفرمهای معاملاتی محاسبات را انجام میدهند و برای استفاده از مووینگ اوریج نیازی به محاسبه دستی نیست. MA ها نسبت به یکدیگر برتری ندارند و هر کدام در جایگاه خود کاربرد دارند.
یک EMA ممکن است برای مدتی در یک بازار سهام یا مالی به کار برود، و در زمانهای دیگر یک SMA ممکن است بهتر عمل کند. بازه زمانی انتخاب شده برای میانگین متحرک نیز نقش مهمی در میزان موثر بودن آن (صرف نظر از نوع اندیکاتور) دارد. Moving average به سه دسته ساده، نمایی و وزن دار تقسیم میشود.
نحوه محاسبه انواع مووینگ اوریج
برای محاسبه میانگین متحرک ۵ روزه ساده، در واقع میانگین قیمت سهام در ۵ روز گذشته محاسبه میگردد. فرمول میانگین متحرک بسیار ساده است و در هر نقطه از زمان میتوان آن را محاسبه کرد. در فرمول، میتوان با محاسبه میانگین تعداد معینی از دورههای مربوط به آن زمان را به دست آورد. فرمول میانگین متحرک ساده، یک فرمول میانگین معمولی در دوره زمانی مشخصی است.
برای محاسبه میانگین متحرک وزنی، از فرمول میانگین وزنی استفاده میکنیم. یعنی قیمت در روزهای گدشته ضرب در وزن آن میشود و این اعداد با هم جمع میشوند و میانگین گرفته میشود. دادههای اخیر در این محاسبه، وزن بیشتری دارند. قیمتهای دورههای مختلف در وزن خود ضرب شده و با هم جمع میشوند.
وزن در نقاطی که مربوط به قیمتهای گذشته هستند اهمیت نمودارهای بلند مدت کمتر است و در نتیجه این قیمتها تأثیر کمتری در مقدار نهایی میانگین وزندار دارند. قیمتهای اخیر در محاسبه میانگین وزن دار اثر بیشتری دارند. محاسبه مووینگ اوریج بستگی به این دارد که چه نوعی از این اندیکاتور را میخواهید محاسبه کنید.
در میانگین متحرک نمایی یک عامل ضرب داریم که وزن بیشتری را به قیمتهای اخیر اختصاص میدهد. این عامل ضرب حاصل تفریق مقدار نقطه داده فعلی و میانگین متحرک نمایی در دوره قبل است. به یاد داشته باشید که نیازی به محاسبه دستی این مقادیر نیست و همه آنها توسط برنامهها محاسبه میشوند.
بهترین اعداد (اعداد طلایی مووینگ اوریج)
معروفترین و کاربردیترین اعداد به کار رفته در میانگین متحرک، اعداد ۲۰۰، ۱۰۰، ۵۰، ۲۰ و ۱۰ هستند. این اعداد را میتوان به شکل ترکیبی یا تکی استفاده کرد. به این مجموعه اعداد، اعداد طلایی Moving average میگویند. علاوه بر اعداد ذکر شده، میتوان از اعداد فیبوناچی نیز استفاده کرد زیرا در MA کاربرد زیادی دارند.
روش ترسیم میانگین متحرک
از MA در بازارهای روند دار استفاده میشود زیرا این اندیکاتور در بازارهای رنج خطای زیادی را نشان میدهد. در شکل زیر، خط قرمز در واقع MA است که برای یک روند نزولی رسم شدهاست. در این روند نزولی، اندیکاتور بالای روند قرار گرفتهاست و دقیقا مثل یک خط روند متحرک عمل نموده است.
وقتی ما یک خط روند داریم و میانگین متحرک زیر قیمت است، زمانهایی که قیمت شروع به فاصله گرفتن از مووینگ اوریج میکند، یعنی شاهد یک حرکت جنبشی هستیم. این یک نشانه خوب است و به ما نشان میدهد که روند خوبی در حال سپری شدن است. برعکس، هنگامی که نمودار قیمت و میانگین متحرک به هم نزدیک میشوند، نشان میدهد که باید حرکات بعدی خود را حساب شده انجام دهیم زیرا روند در حال تغییر است.
بهترین تنظیمات اندیکاتور مووینگ اوریج
بعد از انتخاب مووینگ اوریج مورد نظرتان، باید تعیین کنید که در معاملات روزانه شرکت می کنید یا معاملات معمولی و به دنبال آن نیز باید هدف و دلیل استفاده از مووینگ اوریج را مشخص نمایید. به دلیل اینکه بسیاری از معاملهگران از مووینگ اوریج استفاده میکنند، بنابراین قابل مشاهده است که قیمت گذاریها نیز براساس آنها صورت می پذیرد.
این موضوع یک نکته بسیار مهم را هنگام معامله با اندیکاتورها مطرح میکند و آن این است که برای رسیدن به بهترین نتایج باید متداول ترین مووینگ اوریج ها را در نظر داشته باشید.
بهترین دورههای مووینگ اوریج مناسب برای معاملات روزانه آن دسته هستند که علاوه بر سریع بودن، با تغییرات قیمت نیز واکنش نشان ندهد. به همین دلیل معمولا برای معاملهگران روزانه بهتر است در وهله اول از EMA استفاده کنند.
در بهترین دورهها برای معاملات نوسانی هر یک از معاملهگران سوئینگ رویکرد بسیار متفاوتی دارند. به همین دلیل در بازه های زمانی بالاتر که ۴ ساعت در روز است، معامله میکنند و با اینکار معاملات را برای مدت زمان طولانیتری نگه میدارند.
بنابراین، معاملهگران نوسان ابتدا باید یک SMA را انتخاب کرده و از مووینگ اوریجهای دوره بالاتر برای جلوگیری از نویز و سیگنال های سریع استفاده کنند.
به گفته مارتی شوارتز مووینگ اوریج ۱۰ روزه (EMA) شاخصی عالی برای تعیین روند اصلی است. وجود این شاخص در معاملات ضروری است و معاملهگران اگر در سمت صحیح میانگین متحرک باقی بمانند، بهترین احتمال موفقیت را به دست میآورند.
زمانی که معاملهگران بالای ۱۰ روز معامله میکنند بازار در حالت مثبت است و باید به فکر خرید باشند. برعکس آن، معاملات زیر میانگین قرار دارند که بازار را در حالت منفی قرار میدهند و معاملهگران در این زمانها باید به فروش فکر کنند.
همچنین به عنوان معاملهگران نوسانی میتوانید از مووینگ اوریج ها به عنوان فیلترهای جهتدار استفاده کنید. صلیب طلایی و صلیب مرگ سیگنالی است که زمانی اتفاق میافتد که مووینگ اوریج دوره های ۲۰۰ و ۵۰ روزه به طور عمده در نمودارهای روزانه استفاده شود. با این روش شما میتوانید ببینید که مووینگ اوریج های متقاطع میتوانند در تحلیل و انتخاب یک بازار مناسب به شما کمک کنند.
سومین چیزی که مووینگ اوریجها میتوانند در آن به شما کمک کنند، معاملات حمایتی و مقاومتی و همچنین توقف جایگاه سازی است. به دلیل پیشگویی خودشکوفایی اغلب مووینگ اوریج محبوب به عنوان سطوح حمایت و مقاومت در بازارهای مالی کار میکنند. در کنار آنها روند کار در مقابل دامنهها قرار میگیرد که نشان میدهند مووینگ اوریج در بازارهای متغیر کار نمیکند.
وقتی قیمت بین حمایت و مقاومت در نوسان است، معمولاً مووینگ اوریج جایی در وسط آن محدوده می شود و قیمت توجه چندانی به آن ندارد. این بدان معناست که در طول محدوده، میانگینهای متحرک کاملا اعتبار خود را از دست میدهند، اما به محض اینکه قیمت شروع به رشد و نوسان کرد، مجددا با عنوان حمایت و مقاومت، دوباره عمل می کنند.
باندهای بولینگر راهی دیگر برای تنظیم و استفاده از مووینگ اوریج ها هستند که یک شاخص فنی بر اساس آنها به شمار می روند. مووینگ اوریج ۲۰ دوره و باندهای بیرونی نوسان قیمت در وسط باندهای بولینگر اندازه گیری می شوند. معمولا در طول بازه ها، قیمت در اطراف مووینگ اوریج نوسان می کند، اما باندهای بیرونی همچنان بسیار مهم هستند زیرا شرایط پیش بینی را با مشاهده قیمت باند های بیرونی را در طول یک محدوده نشان میدهد.
بنابراین، حتی اگر مووینگ اوریجها اعتبار خود را در طول بازهها از دست بدهید، باندهای بولینگر ابزاری فوق العاده هستند که همچنان به شما این امکان را می دهند تا بتوانید قیمت را به طور موثر تجزیه و تحلیل کنید. باندهای بولینگر به شما کمک میکنند تا در معاملات باقی بمانید. در طول یک دوره قوی، قیمت معمولاً از مووینگ اوریج خود فاصله میگیرد اما همچنان نزدیک به باند بیرونی حرکت میکند.
زمانی که قیمت مووینگ اوریج را از دوره خارج کند این کار میتواند نشان دهنده تغییر جهت روند آن باشد. به علاوه هر زمان که در طول یک روند نقض باند بیرونی مشاهده شود اغلب پیشبینیکننده مورد نظر از نوع بازگشتی است با این حال، تا زمانی که مووینگ اوریج شکسته نشود، معنای بازگشتی ندارد.
افزودن اندیکاتور مووینگ اوریج به نرمافزار متاتریدر
جهت افزودن اندیکاتور مووینگ اوریج به نمودارهای متاتریدر خود میتوانید از مسیر تعیینشده در زیر اقدام کنید:
انتخاب تایم فریم در معاملات و اهمیت آن
انتخاب تایم فریم در معاملات چه اهمیتی دارد؟ افرادی که با مباحث تحلیل تکنیکال، در ارتباط هستند، معمولا بارها با عبارت تایم فریم مواجه شده اند. این عبارت، از جمله پایه ای ترین مفاهیم در معاملات بازارهای مالی محسوب می شود. در واقع تریدرها می بایست این موضوع را مشخص کنند که قصد انجام تحلیل تکنیکال خود را د چه تایم فریمی دارند. به عنوان مثال، تحلیل تکنیکال مورد نظر به دوره کوتاه مدت مربوط است یا میان مدت و بلندمدت؟ تعیین این بازه زمانی یکی از اصلی ترین بخش ها برای معامله گری محسوب می شود و طی آن، تحلیلگر، رفتار بازار را در یک برش زمانی خاص، تحلیل می کند، به طوری که، ممکن است این بازه مربوط به گذشته، حال یا آینده باشد.
بیشتر بخوانید : بررسی تحولات قیمتی رمز ارزها
تایم فریم چیست؟
تایم فریم به معنای آن است که هر بخش از یک نمودار قیمتی، معرف یک بازه یا برش زمانی بوده که درک آن از اهمیت بالایی برخوردار می باشد و همانطور که گفتیم، از جمله مصادق مهم و قابل توجه اولیه در تحلیل های بنیادی و تکنیکال، محسوب می شود. درواقع کلیه تحلیلگران بازارهای مالی، قبل از هر چیز می بایست مشخص کنند که قصد دارند بررسی و تحلیل های خود را در چه بازه زمانی انجام دهند و از طرفی باید تعیین شود که نقطه شروع و پایان این بازه، چه زمانی است. این بازه می تواند مربوط به قبل باشد و یا اینکه در حال حاضر یا آینده انتخاب شود که در هر سه حالت، تحلیلگر در آن مقطع زمانی خاص، به بررسی رفتار بازار یا یک سهام می پردازد.
اهمیت شغل در انتخاب تایم فریم
در صورتی که قصد دارید برای بررسی معاملات خود، یک تایم فریم انتخاب کنید، حتمأ به زمانی که می توانید صرف رسیدگی به معاملات خود کنید، دقت داشته باشید. اینکه شما چقدر از وقت خود در طول روز یا هفته را می توانید صرف انجام معاملات کنید، موضوعی است که به شغل شما و زمان آزادی که در اختیار دارید مربوط می شود. مثلا در صورتی که شغل شما، به گونه ای است که فرصتی برای کنترل معاملات خود ندارید، می بایست از نمودارهای روزانه یا ساعتی برای رصد معاملات خود، بهره ببرید. اما در صورتی که این امکان برای شما مهیا است که معاملات خود را به طور تمام وقت، تحلیل کنید، می توانید از نمودارهای کوتاه مدت مانند، 5، 15 یا 30 دقیقه استفاده نمائید.
تناسب شخصیت با تایم فریم انتخابی
بهتر است در انتخاب تایم فریم های خود، حتمأ به شرایط روحی و شخصیتی خود، توجه زیادی داشته باشید. مثلا ممکن است در بازه های کوتاه، احساس دستپاچگی کنید و یا در بازه های طولانی، حوصله تان سر برود. در این صورت، باید با رعایت این نکات، تایم فریم مناسب خود را انتخاب کنید. افرادی که به زمان بیشتری برای دریافت سیگنال های مناسب نیاز دارند، بهتر است بازه های یکساعته را انتخاب کنند و در مقابل افرادی هم که حوصله صرف زمان طولانی را ندارند، می توانند از تایم فریم 15 دقیقه ای برای تحلیل معاملات خود، استفاده کنند. افرادی هم که نمی توانند در این بازه های کوتاه مدت فعالیت داشته باشند، می توانند تایم فریم های طولانی تر مثل چهار ساعته یا روزانه را انتخاب کنند.
نحوه انتخاب تایم فریم مناسب
به طور حتم، تایم فریمی برای شما مناسب است که بتوانید براحتی در آن، کار کنید. معمولا از آنجایی که، تریدرها در هنگام معامله، تحت فشار و استرس هستند، باید با انتخاب یک تایم فریم مناسب، این فشار را تا حدود زیادی کاهش داد. از طرفی بهتر است در هر تایم فریم، فرصت لازم را در اختیار داشته باشید تا نه دچار سردرگمی و دستپاچگی شوید و نه اینکه حوصله تان سر برود. به طور کلی توصیه می شود که تایم فریمی را انتخاب کنید که متناسب با شخصیت و زمان شما باشد. برای این کار بهتر است با تایم فریم های مختلف، معامله کرده تا از میان آنها بتوانید مناسب ترین تایم فریم را انتخاب کنید.
بیشتر بخوانید : کدام شرکت ها در صف عرضه اولیه هستند؟
نقش سرمایه در انتخاب تایم فریم
به طور حتم، میزان سرمایه شما با تایم فریم انتخابی، مرتبط است و در صورت کوچک بودن حساب شما، امکان قرار دادن حد ضررهای بزرگ، وجود ندارد و چاره ای جز انتخاب تایم فریم های کوتاه پنج یا یک دقیقه ای نخواهید داشت. چراکه مقدار حد ضرر آنها نیز کوچکتر بوده و مارجین و استاپ لاس های کوچکتری را ایجاد می نماید. درواقع برای اینکه حساب شما، توانایی این حد ضررها را داشته باشد باید از تایم فریم های بزرگ تر استفاده کرد. در این صورت علاوه بر حد ضررهای بزرگ، حد سودهای بالایی هم داشته و می تواند در مقابل نوسانات بازار، پایداری داشته باشد.
بیشترین تایم فریم های مورد استفاده در تحلیل ها
تحلیلگران معمولا از تایم فریم های یک دقیقه یا M1 ،پنج دقیقه یا M5، پانزده دقیقه یا M15، سی دقیقه یا M30، یک ساعته یا H1، چهار ساعته یا H4، روزانه یا D، و یا هفتگی یا W برای معاملات خود استفاده میکنند.
دیدگاه شما