نام تاپیک: حاشیه دار کردن یک متن با استفاده از CSS
بنده برای این که متنمو حاشیه دارش کنم یدونه div اصلی گرفتم و توش دوتا div که اولی حاوی متن bold شده و دومی که روی اون قرار می گیره بدن bold قرارش می دم.
کارکتر اولم هیچ مشکلی نداره ولی بقیه کاراکترها از جاشون حرکت کردن و باpadding هم نتونستم حریفش بشم.
گفتم هر کتوم از کاراکتر هارو یه div بگیرم ، که با چسبوندن دیو کنار هم و مشکلات این بخش روبرو شدم که دیگه آکسونای مغزم سیگنال نداد ؟. ؟!!
نقل قول: حاشیه دار کردن یک متن با استفاده از CSS
خب واضحه.چون شما فونت باکس اول رو bold کردید فاصله ی بین حروف افزایش پیدا کرده و هیچ کاریش نمیشه کرد.
Bold رو حذف کنید و نتیجه رو ببینید.
اگر هدفتون سایه دار کردن نوشته است(مانند عکس ضمیمه) سه راه بهتون پیشنهاد می کنم:
1. استفاده از text effect(جی کوئری)
2. استفاده از css3
3. استفاده از CSS2
قاعدتا اولویت اول استفاده از CSS3 هست ولی چون مشکل عدم پشتیبانی بیشتر مرورگرها رو داره شاید گزینه مناسبی نباشه.وگرنه کمترین حجم کد رو تو این روش خواهید داشت
استفاده از جی کوئری هم که یه کتابخانه 60 کیلوبایتی لازم داره که اصلا روش معقولی نیست.
بهترین روش که تو همه ی مرورگرها جواب میده و حجم کد نسبتا کمی هم داره استفاده از CSS2 است. ایده ای مثل ایده ی شما. البته با یکسری تغییرات، که نمونه آموزشش رو از اینجا میتونید فرا بگیرید
آموزش تصویری ایجاد کادر در نرم افزار word
اگر سروکارتان با نرم افزار word است،ایجاد کادر و حاشیه یکی از موارد است که باید آنرا رعایت کنید،نه فقط برای اسناد مهم بلکه ایجاد حاشیه به متن و یاداشت های شما زیبایی خاصی میدهد.
در این آموزش تصویری که کاملا به زبان ساده و قدم به قدم برای شما کاربران سایت زرینهور آماده شده است،قصد داریم نحوه ایجاد کادر یا رنگهای مختلف و شکلهای از پیش تعین شده در صفحات ورد را توضیح دهیم.
ابتدا نرم افزار word را باز کنید .
مرحله اول :
از منوی Home گزینه Borders را انتخاب و در لیستی که ظاهر میشود،بر روی گزینه Borders and Shading کلیک کنید.(طبق تصویر زیر هر مرحله عمل کنید،برای بزگنمایی عکس ها بر روی آن ها کلیک کنید)
مرحله دوم :
آموزش تصویری ایجاد کادر در نرم افزار ورد
پس از آنکه مراحل فوق را انجام دادید با صفحهی جدیدی روبرو خواهید شد،که شما باید گزینه Page border حاشیه استفاده شده را انتخاب کنید.
که شما در این قسمت میتوانید از Style یک کادر را انتخاب کنید.
مرحله سوم :
با انتخاب گزینه Color میتوانید برای کادری که ایجاد خواهید کرد یک رنگ مناسب و دلخواه انتخاب کنید.
مرحله چهارم :
در این مرحله چهارم که مرحله پایانیست،شما از قسمت Width میتوانید برای کادر خود یک عرض را مشخص کنید.(قسمت زرد رنگ)
پس از اینکه عرض مورد نظر را انتخاب و مشخص کردید بر روی ok کلیک کنید و کادر شما ایجاد خواهد شد.
نکته : اگر میخواهید برای کادر خود از شکلها و طرحهای آماده انتخاب کنید میتوانید از بخش Art (کادر آبی رنگ مشخص شده)در تصویر زیر از قسمت Art از طرحهای هنری زیبایی استفاده کنید.
کار تمام است شما به سادگی یادگرفتید که چگونه برای اسنادو فالی های خود در نرم افزار word کادرهای مختلفی را ایجاد کنید.
حاشیه
واژه «حاشه» در لغت به معنای کناره و شرحی است که بر متن مینویسند و در اصطلاح نسخهشناسی، مطالبی است که در گذشته در اطراف متن اصلی کتابها برای توضیح مطالب مشکل یا مبهم یا نقد و ردّ اشکالات مطرحشده در متن نوشته میشد. این سنت از قرنها پیش در میان دانشمندان اسلامی رواج داشته که به هنگام خواندن کتاب، نظرها و توضیحات خود را در اطراف صفحات آن مینوشتند.
محتویات
مفهوم شناسی حاشیه
این اصطلاح با مصدر حَشْو به معناى افزایش و با حاشیه به معناى کناره و پیرامون، پیوند تنگاتنگ دارد؛ چه، حاشیهنویسى در عمل افزودنِ مطالبى است در کنارههاى متن مکتوب. در زبان عربى، حاشیه به معناى کناره (که نام محلّ است) به معناى آنچه در حاشیه نوشته میشود (= حالّ) به کار رفته است [۱]
حاشیهنویسی در جهان اسلام بهویژه عالم تشیع، وسیلهای برای بسط علم، گسترش فهم و اندیشه، ترویج آزادانه عقاید و توسعه بیشتر فرهنگ بود. بدین ترتیب، کتابهای حاشیهدار از شکل اصلی خود بیرون آمد و اثر تازه و جداگانهای محسوب شد.
شمار حاشیههای باارزش و سودمند تاریخی، فراوان است. آقا بزرگ طهرانی در کتاب الذریعه، تعداد ۱۲۸۶ عنوان حاشیه از حاشیهنویسان شیعه را برشمرده که تعداد مؤلفان آنها بیش از ۳۰۰ نفر است.
عناوین دیگر حاشیهنویسی
حاشیهها را توشیح و تعلیق یا تعلیقه نیز نامیدهاند. آقا بزرگ طهرانى [۲] با تصریح بر تفاوت نداشتن تعلیقات و حواشى، یادآور شده است که اصطلاح تعلیق اغلب بر حاشیههاى کتابهاى معقول اطلاق میشود؛ اما، نمونههاى بسیارى وجود دارد که نشان میدهد کاربرد تعلیقه براى حواشىِ کتابهاى نقلى و کاربرد حاشیه براى حواشى کتابهاى علوم عقلى نیز کاملا معمول بوده است. [۳] تعابیر پارهاى از حاشیهنویسان هم نشان میدهد که خود حاشیه استفاده شده آنان نیز میان تعلیقه و حاشیه تفاوتى قائل نمیشدهاند، [۴] حتى گاه چنین فهمیده میشود که تعلیق با شرح یکى انگاشته شده است. [۵]
بهطور کلى، سفید باقى گذاشتن کنارههاى صفحاتِ نُسَخ خطى، صرفنظر از ضرورتهاى هنر کتابآرایى، احتمالا واجد این پیام بوده است که خوانندگان میتوانند نظر خویش را درباره متن در این کنارهها بنویسند؛ گو اینکه اولین کسانى که در کنارههاى صفحات چیزى نوشتند، خودِ مؤلفان یا ناسخان یا صاحبان کتابها بودند که یا در هنگام بازخوانى نوشتههاى خویش، شَکلِ درستِ کلماتِ مغلوط را در کنار صفحات مینوشتند یا در آنجا کلمات یا علائمى درج میکردند که دلالتهاى معنایى آنها را خود در مییافتند.
قدمت حاشیهنویسی
قدمت درج جملههاى توضیحى یا انتقادى در حواشى متون با پدیدآیى خود این متنها تقریبا همزمان دانسته شده؛ چه، این کاملا طبیعى بوده است که خواننده متن، نظر خود را ـ هر چه باشد ـ در کنار آن درج نماید. [۶] با اینهمه، تشخیص قدمت حاشیهها آسان نیست، زیرا حاشیهنویسى کار غیرمستقلى تلقى میشده است و حاشیهنویسان در جاهاى دلخواه در حواشى برخى صفحات مطالبى مینوشتند و این نوشتهها معمولا انجامه و تاریخ کتابت ندارند؛ بنابراین، حتى با وجود نسخههاى خطى تاریخدارى که قدمتشان به سده سوم میرسد، [۷] نمیتوان قدمت حواشى آنها را تا همان زمان به عقب برد. بهنظر روزنتال، سابقه این نوع حواشى، به پیشتر از قرن پنجم نمیرسد. [۸] شخصى بهنام ابنمسرور ظاهرا در قرن پنجم بر کتاب «الحس و المحسوس» ارسطو حاشیههایى نوشته است. [۹]
در مقابل، تعیین پیشینه حاشیههایى که مستقلا تألیف شدهاند آسانتر است. این آثار گاه نام مستقلى دارند، مانند «ردّالمُحتار على الدُّرالمختار»، از ابن عابدین، که خود در مقدمه اثرش [۱۰] آنرا حاشیه شمرده است، و گاه کلمه حاشیه یا حواشى سرآغاز عنوان آنهاست. [۱۱] به گفته حاجیخلیفه [۱۲] ، نخستین کسى که حاشیه مستقلى تدوین کرد، محمدبن احمد مشهور به ابنیسار، درگذشته در دهه نخست سده چهارم بود. حاجیخلیفه به نام و موضوع حاشیه ابنیسار اشارهاى نکرده است. صرفنظر از این اشاره حاجیخلیفه، پیشینه این حاشیههاى مستقل دستکم به قرن ششم میرسد. [۱۳]
حاشیهنویسى در تمدن اسلامى
حاشیهنویسی در جهان اسلام به روزگار انتشار گسترده کتابهای خطی بازمیگردد که هر کس مطلبی را میخواند از نگارش نظر خویش درباره آن خودداری نمیکرد، تا جایی که بعضی از دانشمندان حاشیهنویسی را کار و وظیفه خود میدانستند. آنان ضمن نسخهبرداری از کتابهای معروف و معتبر، مطالب خود را در اطراف یا در لابهلای صفحات گوناگون مینوشتند و سپس دنباله مطلب را پی میگرفتند.
در تمدن اسلامى، حاشیهنویسى بر انواع کتابها، بهجز جغرافیا و تاریخ، معمول بوده است؛ اما، حاشیهنویسان به کتابهاى ادبى، فقهى، حدیثى، اصولى، کلامى، فلسفى، منطقى و عرفانى بسیار بیشتر توجه کردند و مشهورترین حواشى بر اینگونه متون نوشته شدند. در میان اینگونه کتابها، بر آثارى که متون درسى بودند یا اعتبار و اشتهار و مرجعیت بیشترى داشتند، بیش از همه حاشیه یا شرح نوشته میشد. [۱۴]
شمار حاشیههایى که حاشیه استفاده شده بر شروح متون یا بر حاشیههاى دیگران نوشته میشده، بسیار افزونتر از حاشیههاى خود متنها بوده است. مثلا حَبشى در «جامعالشروح والحواشى»، [۱۵] نام بیش از دویست شرح و حدود پنجاه حاشیه بر صحیح بخارى (متوفى ۲۵۶ ق) را برشمرده است که عمده این حاشیهها بر شروح صحیح بخارى نوشته شدهاند. برخى شروح و حواشى، به دلیل اهمیت و دربرداشتن مطالب بحث برانگیز، اعتبارى همسنگِ متن اصلى و حتى برتر از آن یافتهاند و در نتیجه، حواشى فراوانى بر آنها نوشته شده است. مثلا بر حاشیه خَفرى (متوفى ۹۵۷) بر «شرح تجریدالاعتقادِ» قوشچى (متوفى ۸۷۹)، دست کم ۳۱ حاشیه [۱۶] و بر حاشیه جرجانى بر شرح قدیم «تجریدالاعتقاد»، ۲۶ حاشیه نوشتهاند [۱۷] و در میان افزون بر یکصد شرحِ کافیه ابنحاجب [۱۸] ، «الفوائدالضیائیة» از عبدالرحمان جامى (متوفى ۸۹۷) چندان اهمیت یافت که ۴۶ حاشیه بر آن نوشتند. [۱۹]
تفاوت حاشیه و شرح
با اینکه در بسیارى از حاشیهها، همانند شرحها، صرفاً یا عمدتاً به طرح و تبیین و توضیح و تعلیل مراد نویسنده اصلى و آوردن شواهد و جز آن توجه شده است، تفاوتهایى هم میان شروح و حاشیهها وجود دارد؛ شروح از حاشیهها قدمت بیشترى دارند. قدمت حاشیههاى مستقل حداکثر به قرن چهارم میرسد، اما در فهرست ابنندیم [۲۰] از شرحهاى متعلق به قرن سوم نیز یاد شده است، از جمله شرح شواهد کتاب سیبویه از ابوالعباس مبرّد و حتى شروحى از سده دوم چون شرح المجسطى و نیز شرح اقلیدس، هر دو از جابر بن حیان. شرحها به دلیل قدمت و سابقه، از حاشیهها رایجتر شدند.
در فهرستِ ابنندیم در قبال ذکر نام افزون بر شصت کتابِ شرح، [۲۱] از هیچ کتابى با عنوان حاشیه نامبرده نشده است. باگذشت افزون بر دو قرن از تألیف الفهرست، باز هم اتفاق متفاوتى در این حوزه رخ نداد، چنانکه مثلا یاقوت حموى (متوفى ۶۲۶) در ازاى ذکر نامِ ۲۲۵ کتابِ شرح، [۲۲] صرفا از پنج کتاب حاشیه نامبرده است. [۲۳] از قرن هشتم به بعد هم که حاشیهنویسى رواج بسیار یافت، [۲۴] شرحنویسى نه تنها از رونق نیفتاد، بلکه کتابهاى شروح، چونان متنى مستقل، محل توجه و موضوع کار حاشیهنویسان قرار گرفتند.
گذشته از تفاوتهاى تاریخى، از لحاظ روشى هم میان شرح و حاشیه تفاوتهایى هست: شارح اغلب همه یک متن را جزء به جزء شرح میدهد (مانند شرح الرسالةالقشیریة از زکریا انصارى، و فتحالبارى شرح صحیح البخارى از ابن حجر عسقلانى)، اما حاشیهنویس صرفا پارههایى از متن را براى حاشیهنویسى برمیگزیند. این پارهگزینى، حتى در حاشیههاى مستقل، احتمالا با درج نخستین حاشیهها بر حواشى متون مرتبط بوده، زیرا محدودیت مکانى کنارههاى صفحات نسخ خطى، به حاشیهنویس این امکان را نمیداده است تا به همه متن توجه کند. با این همه، آثارى نیز هستند که با آنکه نام حاشیه دارند، در آنها حاشیهنویس به مثابه شارح رفتار کرده و تقریبا همه اجزاى کتاب را شرح داده است؛ ازاینرو، اینگونه حاشیهها از متن اصلى بسیار مفصّلترند. از جمله آنهاست: حاشیه محمدبن عمر مغربى بر «الترتیبِ» ابویعقوب وارجلانى اِباضى (متوفى ۵۷۰) بهنام «حاشیةالترتیب»؛ حاشیه صَبّان (متوفى ۱۲۰۶) بر شرحِ اُشمونى (متوفى ۹۰۰) بر «الفیه» ابنمالک (متوفى ۶۷۲)؛ و حاشیه دسوقى (متوفى قرن دوازدهم) بر کتاب «مغنیاللبیب» ابنهشام (متوفى ۷۶۱).
تفاوت دیگر حاشیه با شرح، مسبوق است به تفاوت اخیر. در واقع حواشى، بهویژه حواشىِ نوشته بر کنار صفحات، چون از پارههایى کمابیش گسیخته تشکیل میشوند، معمولا فاقد خطبه و مقدماتِ معمول در کتابنویسیاند و چون در هیئت کتاب نشر مییابند، با عباراتى چون «قوله» آغاز میشوند. [۲۵]
انواع حواشی
افزون بر حاشیههایى که کارکردى چون شرحها دارند و هدف اصلى حاشیهنویس، تشریح مراد نویسنده (ماتن) و تعلیل آنهاست و آنها را میتوان به اعتبارِ همرأیى حاشیهنویس با نویسنده، حواشى امضایى نیز نامید. انواع دیگرى از حاشیه نیز وجود دارد، از جمله حاشیههاى انتقادى یا حاشیههایى که جنبههاى انتقادى آنها چشمگیرتر است.
تفکیک مصادیق حاشیههاى انتقادى با حاشیههاى شرحى یا امضایى گاه دشوار است، زیرا بسیارى از حواشى شرحى نیز، ولو بهندرت، حاوى نکات انتقادى و ابداعى نیز هستند. [۲۶] رویکرد نقدى یا رَدّى گرچه گاه بهسبب اختلاف مذهبى نویسنده و حاشیهنویس (محشّى) بوده است، این حواشى بهطور کلى، بهویژه در مواقعى که پیروان یک مذهب آثار یکدیگر را نقد میکردند، میتوانند نشان رواج روحیه نقد و آزادى اندیشه و بیان تلقى شوند.
در میان حاشیههاى نوع اول (انتقادى)، از حاشیههاى فراوانى میتوان نام برد که بیشتر آنها را علماى شیعه در رد شرح قوشچى بر «تجرید الاعتقاد» نصیرالدین طوسى، بهویژه در مباحث امامت، نوشتهاند. [۲۷] بر خود این حاشیهها نیز حواشى بسیارى نوشتهاند. مثلا، دستکم ۲۳ حاشیه بر حاشیه دوانى بر شرح قوشچى نوشته شده است. [۲۸]
برخى از حاشیههاى نوع دوم (شرحى یا امضایى) عبارتاند از: «مدارک الأحکام فى شرح شرائع الاسلام» سید محمد موسوى عاملى (متوفى ۱۰۰۹)؛ حاشیه محقق کرکى (متوفى ۹۴۰) بر «مختلفالشیعة فى احکامالشریعة»، نوشته علامه حلّى (متوفى ۷۲۶)؛ و حاشیه محمدباقر بهبهانى (متوفى ۱۲۰۵) بر «مجمعالفائدة والبرهان»، تألیف مقدس اردبیلى (متوفى ۹۹۳). بهبهانى در نقد آن کتاب تا آنجا پیشرفته که گفته است [۲۹] اگر مناقشات اردبیلى را بپذیریم، دیگر اثرى از شرع و فقه نمیماند.
همچنین محقق خوانسارى در حاشیه خود بر «شفاى» ابنسینا، در موارد زیادى به نقد آن پرداخته است. [۳۰]
نوع دیگر حاشیهها، حاشیههاى فتواییاند که آنها را میتوان مشابه حواشى نقدى یا حتى از انواع آن تلقى کرد. این حاشیهها ـ آنچنانکه در میان فقها، بهویژه فقهاى شیعه، مرسوم بوده ـ بر حاشیه برخى کتابهاى فقهى و در حاشیه مطالبى نوشته میشده که فقیهِ حاشیهنویس، نظرى مغایر با نظر نویسنده متن داشته است. حاشیهنویس با درج حاشیه فتوایى خود، تفاوتهاى نظر خود را با نظر نویسنده معلوم میکرده و عدم درج نظر حاشیهنویس درباره مطالب دیگر، در واقع به منزله تأیید و امضاى آن رأى بوده است. نمونهاى از اینگونه آثار، حواشى فتوایى بسیارى است که بر «تبصرةالمتعلّمین فى احکامالدین» علامه حلّى (از فقهاى متقدم)، و حواشى فتوایى متعددى است که بر «عروةالوثقى» تألیف سیدمحمدکاظم طباطبایییزدى (متوفى ۱۳۳۷، از فقهاى اخیر) نوشته شده است. [۳۱]
نویسندگانِ حاشیهها را "مُحَشّی" یا "حاشیهنویس" و عمل حاشیهنویسی را "تحشیه" میگفتند. بعدها بر اساس اعتبار علمی نویسندگان حاشیه و یا نظر به اهمیت حاشیهها، ناسخان به هنگام نسخهبرداری از کتابهای گوناگون، حاشیههای مهم را در اطراف صفحات ثبت میکردند. در زیر چند نمونه از حواشی بیان شده است:
۱. حواشی کتابهای ادبی به ویژه متونی که برای تدریس در حوزههای علمی تعیین شده بود. بعضی از این حواشی، توضیحی و روشنگر و برخی حاوی شرح و بسط و نقد و استدلالهای زائد بر متن بودند.
۲. حواشی کتابهای دینی که درباره اصول اعتقادی یا فروع فقهی (احکام عملی) بود. این حاشیهها برای توضیح مقصود نویسنده متن، و بسط و تفصیل دلایل عقلی و نقلی وی نوشته میشد که بدان "شرح" میگفتند و مستقل از کتاب اصلی بود و نویسنده شرح برای اثر خود، عنوان جداگانه دوجزئی برمیگزید که واژه شرح، غالباً در آغاز جزء دوم قرار داشت. همچنین هنگامی که نویسندهای مطالبی در ردّ یک یا چند بخش و یا همه مطالب نویسندهای مینوشت، بدان "ردّ" یا "ردّیه" میگفتند که به صورت مستقل منتشر میشد و عنوان جداگانه حاشیه استفاده شده و دوجزئی داشت که واژه ردّ، غالباً در آغاز جزء دوم آن واقع بود.
۳. حواشی کتابهای کلامی و فلسفی، که در دوره تیموری رو به کاهش نهاد و پس از آن تا اندازهای رواج یافت. نویسندگان اینگونه حواشی، برای خود در این زمینه حق اظهارنظر قائل بودند. این قبیل کتابها میدان جدال آرای مختلف و احیاناً متضاد گردید و کار به جایی رسید که به محض نوشته شدن اثری در این زمینه، حاشیه از هر سو نوشته میشد و پس از نشر آنها، دیگران نیز حواشی دیگری مینوشتند و از آرای نویسنده اصلی، پشتیبانی و نظرهای مخالف وی را رد میکردند. شاید گهگاه در این میان، کسی نقش داور و میانجی را در میان آرای متناقض برعهده میگرفت.
فواید حاشیهنویسى
سنّت حاشیهنویسى در فرهنگ اسلامى، متضمن فواید و دستاوردهاى درخور توجهى بوده است. بهطور کلى، حاشیهها سیر تطور و تحول و تعامل علمى جامعه مسلمانان را نشان میدهند. [۳۲] علاوه بر این، حاشیهها بهویژه حاشیههاى مستقل، حاوى فواید متنپژوهانه و نسخهشناسانه نیز هستند و به کار تصحیح نسخ خطى میآیند؛ چه، در بسیارى از این حاشیهها، حاشیهنویس عین متنِ محشّى علیه را نیز ضبط کرده است که این ضبطها نسخه بدلى براى آن متن تلقى میگردد.
ذکر اقوال نویسندگان دیگر و بررسى آنها در حاشیهها نیز فواید حاشیهها را دو چندان میکند. [۳۳] گاه نیز گوینده اقوالى که در متن، بدون ذکر نام گوینده، آمده است ذکر میشود. [۳۴] بنابراین، گاه حاشیهنویس، در کنار بررسى یک متن معین، محتویات متون دیگر را نیز بررسى میکند. مثلا، محقق خوانسارى (متوفى ۱۰۹۹) در حاشیه خود بر «شفا»، اقوال محشّیان دیگر چون غیاثالدین دشتکى، میرداماد و ملاصدرا را نقل و گاه به رد اقوال آنان پرداخته است. [۳۵]
علاوه بر اینها، برخى حاشیهنویسان به اختلاف نسخ توجه کرده و وجوه ترجیح یکى از آنها بر دیگرى را بیان کردهاند. [۳۶] گاه نیز حاشیهنویس جاهایى از متن را تصحیح قیاسى کرده است. [۳۷]
در کنار این فواید، حاشیهنویسى گاه نتایج ناخواسته و مشکلاتى در پى داشته، که یکى از آنها درازنویسى و طرح نکات افزون بر حاجت بوده است. از همینرو، ابنجماعه (متوفى ۷۳۳؛ ص ۱۸۶، ۱۹۱) به حاشیهنویسان هشدار داده است که از زیادهروى و نقل مطالب دور از ذهن بپرهیزند و با حواشى بیش از ضرورت، کتاب را یکسر سیاه نکنند.
از مشکلات دیگر، نوشتن حاشیه در لابهلاى سطور بوده؛ چه، گاه اینگونه حاشیهها با متن اصلى یکى تلقى میشده است. براى پیشگیرى از چنین خطایى، برخى محشّیان در لابهلاى سطور با قلمى رنگى، و در واقع متفاوت، حاشیه مینوشتند. [۳۸] گاه نیز ممکن بوده است نوشته ماتن در میان سطرها، حاشیه پنداشته شود، چنانکه ابناثیر [۳۹] نگران آن بوده که ناسخان، آن علامتهاى اختصارى را که او بهجاى نام منابع خود در شرح تراجم در نظر گرفته و در میان سطرها درج کرده است، بیرون از متن بدانند و آنها را حذف کنند.
اشکال دیگر، احتمال التباس حاشیه استفاده شده میان حاشیه و تخریج، بهویژه در کتابهاى حدیثى و روایى، بوده است. به نوشته ابنجماعه، [۴۰] حاشیهنویس باید براى برکنار ماندن از این اشتباه، از درج کلمه «صحَّ»، که مختص تخریج است، خوددارى ورزد. برخى حاشیهنویسان، براى معلوم کردن حاشیه، در بالا یا انتهاى حاشیه خود کلمههایى (مثلا حاشیه، فایده) مینوشتهاند.
تداوم سنّت حاشیهنویسى
پس از پدید آمدن صنعت چاپ، علاوه بر تداوم سنّت حاشیهنویسى در میان مسلمانان، به گونهاى دیگر نیز از کنارههاى خالى صفحات استفاده شد؛ بدین ترتیب که، بهویژه در کتابهاى چاپ سنگى، پارهاى از حواشى آنها در این کنارهها چاپ شدند. گاه نیز کتابهایى، حتى نامرتبط با متن اصلى، در این حاشیهها جاى گرفتند. امروزه در دوره چاپهاى حروفى نیز ناشران یا مصححان کتابها، برخى حاشیهها یا شرحها را همراه با اصل کتاب، به صورت پاورقى یا متن، چاپ میکنند. تعلیقاتى که امروزه مصححان نسخ خطى و مؤلفان در پانویس صفحات یا در انتهاى کتاب یا هر فصل آن چاپ میکنند، تداوم سنّت حاشیهنویسى، ولو در قالبها و اَشکال نوتر، است.
«حاشیه امن مسئولین» عامل سلب اعتماد مردم
استاندار خراسان جنوبی پس از گلایه از کوتاهی در مورد آبرسانی روستایی، دستور داد آب منزل مدیر عامل آبفار استان، قطع شود. این برخورد شایسته با کوتاهی مسئولان، میتواند اعتماد از دست رفته مردم را به نظام مدیریتی کشور بازگرداند. این اقدام گرچه کوچک است اما میتواند شروع اصلاحی بزرگ باشد و با گسترش آن در سایر بخشهای مدیریتی، فساد و ناکارآمدی از دستگاهها ریشه کن گردد.
به گزارش مسیر اقتصاد استاندار خراسان جنوبی در جلسه استانداری از کوتاهی درباره آبرسانی به روستاهای این استان در فصل تابستان به شدت گلایه کرد و به دلیل کوتاهی مدیرعامل آب و فاضلاب روستایی(آبفار) استان خراسان جنوبی در این موضوع دستور داد آب منزلش را قطع کنند و تنها یک ساعت در روز حق استفاده از آب را داشته باشد.[۱]
حاشیه امن مسئولین، عامل سلب اعتماد مردم
این اقدام تحسین برانگیز استاندار خراسان جنوبی در حالی است که برخی مسئولان در کشور همواره در تلاش بوده اند تا حاشیه امنی برای خود ایجاد نمایند و به واسطه آن بر بسیاری از ناکارآمدی ها و احیانا خیانت های موجود سرپوش بگذارند. وجود این افراد که موفقیت نسبی نیز در نیل به این هدف کسب نموده اند، در پست های مدیریتی به تدریج باعث سلب اعتماد مردم نسبت به همه مسئولین و در نهایت به نظام مدیریتی کشور میشود.
مردم وقتی می بینند مسئولی در کشور به وظایف خود عمل ننموده است اما به راحتی و بدون اینکه کسی مزاحم او شود، به حیات سیاسی خود ادامه میدهد و حتی هیچ توبیخ و تنبیهی نیز متوجه او نیست، رفته رفته احساس می کنند چنین رویه ای به قانون نانوشته ای در کشور بدل شده است و مسئولین از نوعی مصونیت نسبت به برخوردهای قاطع و بازدارنده برخوردارند.
نمونه ای کوچک اما شروعی ارزشمند
آن چه در ارتباط با برخورد با مسئولان بسیار به گوش می رسد، تاکید افراد بر لزوم برخورد قاطع با مفاسد و ناکارآمدی هاست. اما نمونه های اقدام عملی علیه این موارد به اندازه ای که شایسته است، وجود ندارد. به علاوه مواردی که اتفاق می افتد، به دلیل ضعف دستگاه تبلیغاتی و رسانه ای، به اندازه کافی و به شکل درست منتشر نمیشود و مغفول می ماند.
این اقدام استاندار خراسان جنوبی گرچه تنها نمونه ای از اقدام به موقع و شایسته با ناکارآمدی و کم کاری مسئولان است، اما می توان آن را شروعی ارزشمند دانست. با گسترش این رویه در میان مسئولان، به تدریج ریشه های فساد در نظام مدیریتی کشور خشکانده میشود و زمینه اعتماد مردم فراهم میآید.
[۱] باشگاه خبرنگاران جوان، کد مطلب: ۷۰۰۲۹۶۵
انتهای پیام/ فرهنگ و گفتمان
جراحی تومورهای استخوان چگونه است
درمان اصلی تومورهای استخوان جراحی است. البته در تومورهای بدخیم استخوان از رادیوتراپی و شیمی درمانی هم استفاده میشود ولی بیشترین مقدار حجم تومور را به توسط جراحی از بدن خارج میکنند.
رادیوتراپی و شیمی درمانی روش هایی برای کمک به جراحی است که به منظور از بین بردن (و یا به حداقل رساندن) سلولهای تومورال که بعد از جراحی در بدن باقی میمانند از آنها استفاده میشود.
جراحی نه فقط یک اقدام درمانی است بلکه از آن برای بیوپسی یا نمونه برداری از تومور هم استفاده میشود. بیوپسی یا نمونه برداری تشخیصی از تومور یک جراحی مستقل از جراحی درمانی است ولی بسیار مهم است که این دو جراحی با هم برنامه ریزی شده و به توسط یک جراح انجام شوند.
نمونه برداری از محل نامناسب تومور موجب مشکلاتی در تصمیم گیری های حین جراحی درمانی میشود. گاهی اوقات اگر عمل جراحی اولیه برای بیوپسی یا نمونه برداری به طریقه غلطی انجام شده باشد دیگر نمیتوان بافت تومور را خارج کرده و تنها راه باقی مانده قطع عضو است.
جراحی تومور سرطانی چگونه است
هدف اصلی جراحی در درمان تومورهای سرطانی اینست که تمامی بافت تومورال خارج شود. حتی اگر چند سلول سرطانی در بدن باقی بمانند میتوانند رشد کرده و تومور جدیدی را بوجود آورند.
برای اطمینان از اینکه تمامی سلول های سرطانی خارج شده اند پزشک جراح نه فقط تومور را خارج میکند بلکه مقداری از بافت به ظاهر سالم اطراف آن را هم خارج میکند تا اطمینان حاصل کند سلول سرطانی به جای نماند است. به این نوع جراحی “کندن وسیع” یا واید رزکشن Wide resection میگویند.
بعد از جراحی، کل بافت خارج شده را به آزمایشگاه میفرستند. در آزمایشگاه پاتولوژی پزشک متخصص پاتولوژیست، قسمت های مختلف تومور را با میکروسکوپ بررسی میکند.
وی حاشیه بافت خارج شده را هم مورد بررسی قرار میدهد. اگر در این حاشیه هنوز آثاری از سلول های سرطانی باقی مانده باشد احتمال عود مجدد تومور وجود دارد.
مشخص کردن حاشیه تومور
متاسفانه تومور های سرطانی در غالب موارد حاشیه و مرز مشخصی ندارند و سلولهای سرطانی میتوانند تا فواصل زیادی در بافت های به ظاهر سالم اطراف تومور نفوذ کرده و گسترش یابند.
پزشک معالج برای یافتن مرز تومور از ابزارهای تصویربرداری پیشرفته ای مانند سی تی اسکن و ام آر آی استفاده میکند.
همچنین ممکن است در حین عمل جراحی پزشک جراح قسمتی از بافت حاشیه تومور را که خارج کرده به آزمایشگاه بفرستد تا در همان موقع (البته با تکنیک های خاصی) پزشک پاتولوژیست پاسخ دهد که آیا در این بافت حاشیه ای بقایایی از سلول های تومورال هست یا خیر. اگر جواب مثبت بود ممکن است نیاز شود تا بافت بیشتری از اطراف تومور خارج شود.
در جراحی سرطان های اندام، حفظ یا قطع عضو، کدامیک بهتر است
همانطور که گفته شد در تومورهای بدخیم و سرطانی استخوان سلولهای تومور به بافت های سالم اطراف نفوذ کرده و تا چند سانتیمتر دورتر ار حاشیه تومور، جایی که در ظاهر، استخوان سالم است نفوذ میکنند.
ماندن این سلول ها بعد از جراحی میتواند موجب رشد دوباره آنها و عود مجدد تومور شود. بنابراین در تومورهای سرطانی و بدخیم استخوان جراح سعی میکند مقداری از حاشیه سالم استخوان در اطراف تومور را هم خارج کند.
خارج کردن تومور را رزکشن، Resection میگویند و به برداشتن مقداری بیش از معمول از اطراف تومور را واید رزکشن Wide resection میگویند.
گاهی اوقات برای انجام یک واید رزکشن راهی جز قطع عضو یا آمپوتاسیون وجود ندارد ولی در اکثر اوقات جراح میتواند تومور را بدون انجام قطع عضو خارج کند. به این نوع از جراحی، حفظ عضو limb-salvage یا limb-sparing میگویند.
آمپوتاسیون و حفظ عضو هرکدام مزایا و معایبی دارند. گرچه برای بسیاری از مردم نگه داشتن و حفظ عضو قابل قبول تر از قطع آن است ولی باید در نظر داشت که جراحی حفظ عضو بسیار پیچیده تر از قطع آن بوده و عوارض احتمالی بیشتری دارد.
در هر دو این جراحی ها اگر به توسط جراح خوبی انجام شوند طول عمر بیمار یکسان است. مطالعات نشان داده است که کیفیت زندگی بعد از این دو نوع جراحی تفاوت زیادی با هم ندارند. بیشترین نگرانی در درمان جراحی تومورهای نوجوانان، تغییر در ارتباطات اجتماعی وی است.
بعضی استخوان ها را میتوان بطور کلی خارج کرد بدون اینکه مشکل خاصی پبش بیاید مانند استخوان نازک نی یا فیبولا. بعضی دیگر از استخوان ها را میتوان جراحی کرده و مقداری از آنها را خارج کرد بدون اینکه مشکل خاصی پیش بیاید مانند استخوان ایلیوم در لگن ولی بعضی مکان های استخوان ها را باید بعد از خارج کردن جایگزین کرد.
این جایگزینی را معمولا با استخوان پیوندی یا با کارگذازی یک تکه فلز (که به آن پروتز میگویند) انجام میدهند.
کارگذاری پروتز شانه بعد از خروج تومور
در گذشته قطع عضو یا آمپوتاسیون تنها راه جراحی تومورهای سرطانی بود. در این نوع جراحی تمام تومور همراه با مقداری از بافت سالم بالاتر از آن و تمامی اندام پایین آن از بدن حاشیه استفاده شده جدا میشود.
امروزه از آمپوتاسیون بیشتر در مواردی استفاده میشود که برداشتن کامل تومور نیازمند برداشتن بافت های اساسی مانند عروق و اعصاب باشد به نحوی که بعد از جراحی اندام باقیمانده عملا اندامی بی مصرف باشد.
امروزه در بیش از ۹۰ درصد موارد تومورهای استخوانی میتوان از جراحی های حفظ اندام استفاده کرد. این یک جراحی مشکل بوده و نیازمند مهارت و دانش فراوان جراح است.
مشکل اصلی در این نوع جراحی ها اینست که جراح باید بیشترین مقدار از بافت های به ظاهر سالم اطراف تومور سرطانی را خارج کند تا احتمال عود آن کم شود ولی در عین حال مواظب باشد تا به بافت های حیاتی مورد نیاز برای کارکرد عضو صدمه نزند. البته این کار همیشه عملی نیست.
بسیاری از بیمارانی که عمل جراحی حفظ عضو برای آنها انجام شده ممکن است در آینده نیاز به جراحی های دیگر داشته باشند و در بعضی موارد در نهایت اندام قطع خواهد شد.
در اعمال جراحی حفظ عضو، جای خالی استخوان خارج شده ممکن است با پیوند استخوان و یا با یک پروتز (یک جسم فلزی جایگزین استخوان) و یا با یک مفصل مصنوعی جایگزین شود.
روش جراحی تومورهای استخوان چگونه است
همانطور که قبلا گفته شدسلول های سرطانی خاصیت تهاجمی داشته و میتوانند به درون بافت های سالم اطراف خود نفوذ کنند. هرچه درجه بدخیمی سرطان بیشتر باشد این نفوذ بیشتر است. در این موارد ممکن است نتوان به درستی حاشیه تومور را مشخص کرد.
مشخص شدن حاشیه تومور از این جهت مهم است که پزشک جراح باید بتواند حداکثر توده بافت سرطانی را در حین جراحی از بدن بیمار خارج کند. برای خارج کردن تمام قسمت های تومور و همه سلولهای آن از بدن، تومور سرطانی بافت ها را در جایی که به ظاهر سالم است برش میدهند.
در مورد استخوان، بسته به درجه بدخیمی تومور نوع جراحی متفاوت است.
تومورهای خوش خیم
سلول های تومور های خوش خیم خاصیت حاشیه استفاده شده تهاجمی نداشته و در جای خود ثابت میمانند. حاشیه واقعی این تومورها همان حاشیه ای است که پزشک در حین جراحی میبیند. پس درمان این تومورها عبارتست از برش استخوان از جایی که تومور تمام شده و استخوان سالم شروع میشود و سپس خارج کردن تومور از بدن.
تومورهای حد واسط و بدخیم
در تومورهای حد واسط که تا حدی خوش خیم و تا حدی بدخیم هستند ( مانند تومور ژانت سل) پزشک جراح ابتدا تومور ظاهری را خارج میکند. با خارج کردن تومور یک حفره خالی در استخوان بوجود میاید.
سپس حاشیه این حفره کورتاژ Curettage میشود یعنی با وسیله ای مثل یک قاشقک دیواره استخوانی حفره خراشیده شده و باز هم بافت بیشتر برداشته میشود و سپس ممکن است از روش کرایوتراپی یا کرایوسرجری Cryosurgery برای از بین بردن باقیمانده سلول های نومورال استفاده شود.
در این روش با ریختن نیتروژن مایع بر روی استخوان مورد نظر آن را بشدت سرد میکنند تا سلول های تومورال کشته شوند.
بترتیب از بالا به پایین – تومور استخوان، خروج سقف تومور و کورتاژ محتویات و دیواره آن، داغ یا سرد کردن دیواره آن، پر کردن فضای خالی با پیوند استخوان یا سیمان استخوانی
در مواردی ممکن است ماده ای به نام سیمان استخوانی (که از جنس پلی متیل متاآکریلات است) در جای خالی حفره گذاشته شود. این ماده در موقع استفاده خمیری بوده ولی در چند دقیقه مانند سیمان جامد و محکم میشود.
سیمان استخوانی هم محل خالی حفره را پر کرده و به آن استحکام نسبی نیدهد و هم در حین سفت شدن با ایجاد حرارت زیاد موجب کشته شدن سلول های تومورال باقیمانده میگردد.
در تومور های استخوانی بدخیم، پزشک جراح استخوان را در جایی دورتر از محل ظاهری تومور قطع میکنند.
خروج متاستاز تومور استخوان
نوع دیگر جراحی که در سرطان های بدخیم مورد استفاده قرار میگیرد برداشتن متاستازها است. متاستازها در واقع سلولهای سرطانی هستند که از محل اصلی خود کنده شده و با استفاده از جریان خون خود را به بافت های دوردست رسانده و در آنجا کاشته شده، رشد کرده و تومور جدیدی را بوجود میاورند. در بعضی بیماران لازم است تا این متاستازها جراحی شده و خارج گردند.
خروج متاستاز ریوی تومور
معمول ترین محلی که نیاز به خروج متاستازها دارد بافت ریه است. بسیاری از سلول های سرطانی به ریه متاستاز میدهند. در مواردی که امکان خارج کردن این متاستازها باشد آنها را با جراحی خارج میکنند.
البته ممکن است به عللی امکان این کار نباشد بطور مثال ممکن است تعداد متاستارها خیلی زیاد بوده و در تمام ریه گسترش یافته باشند و یا متاستازها نزدیک عروق بزرگی باشند که جراحی در آن محل را بسیار خطرناک کند و یا ممکن است بیمار آنقدر ضعیف شده باشد که تحمل جراحی ریه را نداشته باشد.
عوارض احتمالی بعد از جراحی سرطان
دو عارضه مهم که ممکن است بعد از جراحی های تومورهای سرطانی ایجاد شود عود تومور و عفونت بعد از جراحی است. هرچه درجه بدخیمی تومور بیشتر باشد احتمال عود تومور بیشتر است.
این عود به علت باقی ماندن تعدادی از سلول های سرطانی در بدن ایجاد میشود. این سلولهای باقیمانده بعد از مدتی مجددا رشد کرده و تومور دیگری را بوجود میاورند. در بعضی تومورهای حاشیه استفاده شده بدخیم خارج کردن کل سلولهای تومورال از بدن عملا غیر ممکن است.
عفونت از عوارض احتمالی هر عمل جراحی است. در تومورهای سرطانی دفاع ایمنی بدن تا حدودی کاهش یافته و در خونرسانی محل تومور هم تغییراتی ایجاد شده است. این امر میتواند احتمال بروز عفونت در محل جراحی را بیشتر کند.
دیدگاه شما