ودیعه
ودیعت:سپرده شده مالی که امانت نزدکسی بگذارند
( اسم ) مالی که بعنوان امانت نزد کسی گذارند سپرده . جمع : ودایع ( ودائع ) .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] ودیعه نایب گرفتن برای حفظ اموال می باشد.
ودیعه بر وزن فعلیه به معنی مفعوله مالی که نزد غیر گذارند تا آن را حفظ نماید. جمع ودیعه، ودائع می باشد.
معنای اصطلاحی ودیعه
و در اصطلاح فقهاء ودیعه نایب گرفتن برای حفظ (اموال) می باشد.و به عبارت دیگر «الودیعة الاستنابة فی الحفظ». و به بیان روشن تر ودیعه این است که شخص چیزی را به امانت نزد غیر گذارد و از وی بخواهد که آن را حفظ نماید.و در کتاب مغنی المحتاج آورد: «فحقیقتها شرعا توکیل فی حفظ مملوک أو محترم مختص علی وجه مخصوص»؛ یعنی ودیعه توکیل غیر است بر مجرد حفظ.آیا ودیعه عقد است یا اذن مجرد، بین فقهاء مورد اختلاف می باشد
ریشه کلمه ودیعه
و نیز اهل لغت و فقهاء در ریشه و اصل این کلمه اختلاف کرده اند.برخی آن را مأخوذ از «یدع» به معنی ترک و برخی دیگر از «ودع یدع» به معنی سکون و استقرار دانسته اند چون ودیعه نزد مستودع رها و ترک شده و استقرار و سکون می یابد.و بعضی نیز آن را از «دعه» به معنی راحت و آسایش دانسته اند بدین لحاظ که گویی ودیعه نزد مستودع در راحت می باشد چون مورد استعمال و دستخوش تبدیل نمی شود. بالجمله از کتب لغت و فقه استفاده می شود که «ایداع» به معنی ودیعه نهادن چیزی و نیز به معنی پذیرفتن ودیعه آمده است لیکن معنی اول اشهر است.و «استیداع» دادن چیزی به کسی به عنوان ودیعه است. و «مودع» به کسر دال عبارت است از مالک و یا ودیعه دهنده. و «مستودع» یا «مودع» به فتح دال گیرنده ودیعه را گویند.
[ویکی اهل البیت] کلید واژه: ودیعه، عقد ودیعه، احکام امانت
ودیعه عقدی است میان دو طرف مبنی بر این که یکی از آن دو، مالی را به دیگری بسپارد تا برای وی نگهداری کند. به صاحب مال، امانت گذار و به کسی که آن را قبول می کند، امانت دار گفته می شود. بر امانت دار واجب است در حفظ امانت بکوشد و آن را در جای مناسبی نگه دارد به گونه ای که در نظر عرف، در نگهداری امانت کوتاهی نکرده باشد وگرنه در صورت تلف، ضامن است.
عقد ودیعه در صورتی صحیح است که دو طرف آن بالغ و عاقل باشند. این عقد از سوی هر دو طرف قابل فسخ است یعنی هر لحظه که امانت دار بخواهد، می تواند امانت را به صاحبش بازگرداند؛ چنان که امانت گذار نیز هر وقت بخواهد، می تواند امانتش را پس بگیرد.
1) سپردن اموال به همسایه هنگام سفر مصداق ودیعه می باشد، اگر چه عنوان عقد ودیعه را ذکر نکنند.
2) نگاهداری اسلحه و موبایل و. که در نگهبانی بعضی ادارات تحویل می شود.
3) نگاهداری کفش ها در مساجد.
4) بعضی ادارات جهت نگاه داری وسایل، صندوق امانات تدارک دیده اند و موارد دیگر که مصداق ودیعه هستند و احکام ودیعه بر آن بار می شود.
1) حفاظت از مال امانتی؛ به همان صورتی که مقرر شده است. در غیر این صورت، طبق متعارف باید عمل کند والا ضامن است.
[ویکی فقه] ودیعه (فقه). ودیعه نایب گرفتن برای حفظ اموال می باشد.
ودیعه بر وزن فعلیه به معنی مفعوله مالی که نزد غیر گذارند تا آن را حفظ نماید. جمع ودیعه، ودائع می باشد.
تذکرة الفقهاء، ج۲، ص۱۹۶.
و در اصطلاح فقهاء ودیعه نایب گرفتن برای حفظ (اموال) می باشد.و به عبارت دیگر «الودیعة الاستنابة فی الحفظ».
تذکرة الفقهاء، ج۲، ص۱۹۶.
و نیز اهل لغت و فقهاء در ریشه و اصل این کلمه اختلاف کرده اند.برخی آن را مأخوذ از «یدع» به معنی ترک و برخی دیگر از «ودع یدع» به معنی سکون و استقرار دانسته اند چون ودیعه نزد مستودع رها و ترک شده و استقرار و سکون می یابد.و بعضی نیز آن را از «دعه» به معنی راحت و آسایش دانسته اند بدین لحاظ که گویی ودیعه نزد مستودع در راحت می باشد چون مورد استعمال و دستخوش تبدیل نمی شود.
المغنی (ابن قدامه)، ج۶، ص۴۳۶.
.
دانشنامه عمومی
وَدیعه یا سِپُرده نوعی امانت در قالب قراردادی است که در آن شخصی مال خود را نزد دیگری می سپارد تا او به طور رایگان از آن نگاهداری کند. ودیعه گذار در اصطلاح مودِع و گیرندهٔ ودیعه مُستودَع نامیده می شود.
عدم جواز تصرف: تصرف و استفاده از مال مورد ودیعه از سوی ودیعه گیر جز اعمالی که برای حفظ آن ضرورت دارد، مجاز نیست. مگر آنکه از سوی مالک اجازه داشته باشد. در غیر این صورت ید امانی ودیعه گیر به ید ضمانی تبدیل می شود و او باید اجرت المثل پرداخته و اگر آسیبی به مال وارد آید، مسئول است، هرچند تقصیری نداشته باشد.
رایگان بودن: نگهداری مال مورد ودیعه باید به طور مجانی باشد. اگر امین برای این کار پولی طلب کند آن عقد جعاله خواهد بود. همچنین زمانی که مال به منظور انتفاع گیرنده داده شده و نگهداری جنبه فرعی داشته باشد، قرارداد عاریه یا اجاره یا واگذاری حق انتفاع خواهد بود. همچنین در موردی که مالی به منظور فروش یا تعمیر به دیگری سپرده شود، عقد وکالت (از جمله نمایندگی های تجاری مانند عاملی) یا اجاره محقق شده است.
استرداد خود مال مورد ودیعه: مستودع حتماً باید عین مالی را که به او سپرده شده برگرداند. اگر توافق این باشد که گیرنده مال را مصرف کند و بعد مِثل ِ آن را تهیه و رد کند. چنین توافقی ودیعه نخواهد بود (احتمالاً قرض محسوب می شود). این مفهوم از واژگان «سپردن و «نگهداری»» و تعریف مشهور «استنابه فی الحفظ» در فقه و همچنین دلالت صریح «علی الید ما اخذت حتی تؤدی» استنباط می شود.
فقیهان امامیه (و برخی فقهای عامه) ودیعه را «اِستِنابِه در حفظ مال» نامیده اند که به معنی نایب قراردادن «امین» از سوی مالک برای حفظ مال است. تفاوت ودیعه با عقدهای نیابی دیگر این است که وظیفه متعهد فقط حفظ مال است، به همین جهت آن را امانت خاص نامیده اند.
دلیل قرآنی ودیعه در آیه ۵۸ سوره نساء آمده است: «خداوند فرمان می دهد که امانت ها را به صاحبشان برگردانید.». ودیعه عقدی جایز است و دو طرف هرگاه بخواهند می توانند آن را برهم زنند.
برای وقوع عقد ودیعه گفتن صریح موضوع لازم نیست. بلکه کافیست قرائن نشان دهد یا عرف حکم کند که تعهد به نگهداری قصد طرفین از سپردن مال بوده، چنان که در هنگام تحویل البسه و اتومبیل و لوازم دیگر در مهمان سراها، رستوران ها، پارکینگ ها، حمام های عمومی و اماکن عمومی دیگر لفظ یا نوشته ای ردوبدل نمی شود ولی عرف آن را «تعهد به نگهداری از مال» می داند.
اَحکام وَدیعه (امانت)
(مسأله 2323) اگر انسان مال خود را به کسی بدهد و بگوید نزد تو امانت باشد و او هم قبول کند، یا بدون اینکه حرفی بزنند صاحب مال بفهماند که مال را برای نگهداری به او میدهد و او هم به قصد نگهداری کردن بگیرد، باید به احکام ودیعه و امانت داری که بعداً گفته میشود، عمل نماید.
(مسأله 2324) امانت دار و کسی که مال را امانت میگذارد، باید هر دو بالغ و عاقل باشند، پس اگر انسان مالی را پیش بچّه یا دیوانه امانت بگذارد، یا دیوانه و بچّه مالی را پیش کسی امانت بگذارند، صحیح نیست.
(مسأله 2325) اگر از بچّه یا دیوانه چیزی را به طور امانت قبول کند، باید آن را به صاحبش بدهد و اگر آن چیز مال خود بچّه یا دیوانه است، باید به ولّی او برساند و چنانچه مال تلف شود، باید عوض آن را بدهد، ولی اگر برای اینکه مال ا زبین نرود آن را از بچّه گرفته چنانچه در نگهداری آن کوتاهی نکرده باشد، ضامن نیست.
(مسأله 2326) کسی که نمیتواند امانت را نگهداری نماید، بنابر احتیاط واجب باید قبول نکند، ولی اگر صاحب مال در نگهداری آن عاجزتر باشد و کسی هم که بهتر حفظ کند نباشد، این احتیاط واجب نیست.
(مسأله 2327) اگر انسان به صاحب مال بفهماند که برای نگهداری مال او حاضر نیست، چنانچه او مال را بگذارد و برود و این شخص مال را برندارد وآن مال تلف شود؛ کسی که امانت را قبول نکرده ضامن نیست، ولی احتیاط مستحبّ آن است که اگر ممکن باشد آن را نگهداری نماید.
(مساله 2328) کسی که چیزی را امانت میگذارد، هر وقت بخواهد میتواند آن را پس بگیرد و کسی هم که امانت را قبول میکند، هر وقت بخواهد میتواند آن را به صاحبش برگرداند.
(مسأله 2329) اگر انسان از نگهداری امانت منصرف شود و ودیعه را بهم بزند باید هر چه زودتر مال را به صاحب آن یا وکیل یا ولّی صاحبش برساند، یا به آنان خبر دهد که به نگهداری حاضر نیست، و اگر بدون عذر؛ مال را به آنان نرساند و خبر هم ندهد، چنانجه مال تلف شود، باید عوض آن را بدهد.
(مسأله 2330) کسی که امانت را قبول میکند، اگر برای آن جای مناسبی ندارد، باید جای مناسب تهیّه نماید و طوری آن را نگهداری کند که مردم نگویند در امانت خیانت کرده در نگهداری آن کوتاهی نموده است و اگر در جائی که مناسب نیست بگذارد و تلف شود، باید عوض آن را بدهد.
(مسأله 2331) کسی که امانت را قبول میکند، اگر در نگهداری آن کوتاهی نکند و تعدّی یعنی زیاده روی هم ننماید و اتفاقاص آن مال تلف شود، ضامن نیست. ولی اگر به اختیار خودش آن را در جائی بگذارد که گمان میرود ظالمی بفهمد و آن را ببرد، چنانچه تلف شود باید عوض آن را به صاحبش بدهد، مگر انکه جائی محفوظتر از آن نداشته باشد و نتواند مال را به صاحبش یا به کسی که بهتر حفظ کند برساند که در این صورت ضامن نیست.
(مسأله 2332) اگر صاحب مال برای نگهداری مال خود جائی را معیّن کند و به کسی که امانت را قبول کرده بگوید که باید مال را در اینجا حفظ کنی و اگر احتمال هم بدهی که از بین برود، نباید آن را جای دیگر ببری، چنانچه امانت دار احتمال دهد که در آنجا از بین برود و بداند چون آنجا در نظر صاحب مال برای حفظ بهتر بوده گفته است که نباید از آنجا بیرون ببری، میتواند آن را به جای دیگر ببرد، واگر در آنجا ببرد و تلف شود ضامن نیست. ولی اگر نداند به چه جهت گفته که به جای دیگر نَبَرَدْ، چنانچه به جای دیگر ببرد و تلف شود، احتیاط واجب آن است که عوض آن را بدهد.
(مسأله 2333) اگر صاحب مال برای نگهدار ی مال خود جائی را معیّن کند ولی به کسی که امانت را قبول کرده نگوید که آن را به جای دیگر نبر، چنانچه امانت دار احتمال دهد که در آنجا از بین میرود باید آن را به جای دیگری که مال در آنجا محفوظتر است ببرد و چنانچه مال در آنجا تلف شود ضامن نیست مگر آنکه صاحب مال هم احتمال تلف شدن مال را درآنجا بدهد در این صورت لازم نیست از آنجا ببرد.
(مسأله 2334) اگر صاحب مال دیوانه شود کسی که امانت را قبول کرده باید فوراً امانت ر ابه ولیّ او برساند و یا به ولیّ او خبر دهد، واگر بدون عذر شرعی مال را به ولیّ او ندهد و از خبر دادن هم کوتاهی کند و مال تلف شود، باید عوض آن را بدهد.
(مسأله 2335) اگر صاحب مال بمیرد، امانت دار باید مال را به وارث او برساند. یا به وارث او خبر دهد و چنانچه مال ر ابه وارث او ندهد و از خبر دادن هم کوتاهی کند و مال تلف شود ضامن است، ولی اگر برای آنکه میخواهد بفهمد کسی که میگوید من وارث میّتم راست میگوید یا نه، یا میّت وارث دیگری دارد یا نه؛ مال را ندهد و عجالتاً خبر هم ندهد و مال تلف شود، ضامن نیست.
(مسأله 2336) اگر صاحب مال بمیرد و چند وارث داشته باشد؛ کسی که امانت را قبول کرده باید مال را به همه ورثه بدهد، یا به کسی بدهد که همه آنان گرفتن مال را به او واگذار کردهاند پس اگر بدون اجازه دیگران تمام مال را به یکی از ورثه بدهد، ضامن سهم دیگران است.
(مسأله 2337) اگر کسی که امانت را قبول کرده بمیرد، یا دیوانه شود، وارث یا ولیّ او باید هر چه زودتر به صاحب مال اطلاع دهد، یا امانت را به او برساند.
(مسأله 2338) اگر امانت دار نشانههای مرگ را در خود ببیند، چنانچه ممکن است، باید امانت را به صاحب آن یا وکیل او برساند و اگر ممکن نیست باید آن را به حاکم شرع بدهد وچنانچه به حاکم شرع دسترسی ندارد، در صورتی که وارث او امین است و از امانت اطّلاع دارد، لازم نیست وصیّت کند وگرنه باید وصیّت کند و شاهد بگیرد و به وصیّ و شاهد، اسم صاحب مال و جنس و خصوصیّات مال و محلّ آن را بگوید.
(مسأله 2339) اگر امانت دار نشانههای مرگ را در خود ببیند و به وظیفهای که در مسأله پیش گفته شد عمل نکند، چنانچه آن امانت از بین برود باید عوضش را بدهد، اگر چه در نگهداری آن کوتاهی نکرده باشد و مرض او خوب شود، یا بعد از مدّتی پشیمان شود و وصیّت کند.
مسائل وديعه
از اموری كه در كتاب و سنّت نسبت به آن تأكيد بسياری شده «امانتداری» است. خداوند در سوره «مؤمنون» يكی از نشانه های مؤمنان را امانتداری و رعايت عهد و پيمان شمرده است: (وَ الَّذينَ هُمْ لأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ)[1] و در حديث از حضرت امام صادق 7 نقل شده كه فرمودند: «به طولانی بودن ركوع يا سجده كسی نگاه نكنيد، زيرا اين كاری است كه به آن عادت كرده و اگر آن را ترك نمايد دچار ترس و اضطراب میگردد، بلكه، برای شناسايی آن فرد، به راستگويی و امانتداری او نظر نماييد».[2]
- (مساله 1) امانت دار و امانت گذار بايد عاقل و بالغ باشند، پس اگر انسان مالی را نزد بچه يا ديوانه، امانت بگذارد يا بچه يا ديوانه، مالی را نزد كسی امانت بگذارد صحيح نيست.
- (مساله 2) اگر امانت دار چيزی را از كودك يا ديوانه به طور امانت بگيرد بايد آن را به صاحبش بدهد و اگر آن چيز مال خود بچه يا ديوانه باشد بايد آن را به ولی او برساند و اگر امانت تلف شود ضامن عين يا قيمت آن خواهد بود، ولی اگر برای اينكه مال از بين نرود آن را از بچه يا ديوانه گرفته و در نگهداری آن كوتاهی نكرده باشد ضامن نيست.
- (مساله 3) كسی كه نمی تواند امانت را نگهداری نمايد بنابر احتياط واجب بايد قبول نكند، ولی اگر توانايی صاحب مال در نگهداری آن كمتر باشد و كسی هم كه بهتر حفظ كند نباشد اين احتياط واجب نيست.
- (مساله 4) اگر انسان به صاحب مال بفهماند كه برای نگهداری مال او حاضر نيست، چنانچه صاحب مال آن را با تمكن از نگهداری بگذارد و برود و اين شخص هم مال را برندارد و تلف شود، كسی كه امانت را قبول نكرده ضامن نيست، ولی بنابر احتياط مستحب در صورت امكان آن را نگهداری نمايد. و اگر صاحب مال تمكن از حفظ آن ندارد يا اينكه غايب است و اطلاع از وضع مال ندارد و مال قابل توجهی در معرض تلف باشد، احتياط واجب آن است كه در صورت امكان آن را نگهداری نمايد.
- (مساله 5) هر كدام از امانتگذار و امانتدار هر گاه بخواهند میتوانند عقد امانت را به هم بزنند. و اگر امانت دار منصرف شده و عقد امانت را به هم بزند، در صورت امكان بايد هر چه زودتر امانت را به صاحب آن يا وكيل و يا ولی او برساند و يا به آنان خبر دهد كه حاضر به نگهداری نيست و اگر بدون عذر نرساند و خبر هم ندهد و امانت تلف شود ضامن است و بايد عوض آن را بدهد.
- (مساله 6) كسی كه امانتی را پذيرفته و برای نگهداری آن جای مناسبی ندارد لازم است در تهيه جای مناسب تلاش كند و به گونه ای آن را نگهداری نمايد كه مردم نگويند در امانت خيانت يا در حفظ آن كوتاهی كرده است و اگر در جايی كه مناسب نيست بگذارد و تلف شود ضامن است.
- (مساله 7) كسی كه امانت را قبول می كند اگر در نگهداری آن كوتاهی نكند و زياده روی هم ننمايد و اتفاقا آن امانت تلف شود ضامن نيست، ولی اگر به اختيار خودش آن را تلف كند يا در جايی بگذارد كه امن و مناسب نيست و تلف شود بايد عوض آن را به صاحبش بدهد، مگر اينكه جايی محفوظتر از آن نداشته باشد و نتواند امانت را به صاحبش يا به كسی كه بهتر حفظ میكند برساند كه در اين صورت ضامن نمی باشد.
- (مساله 8) اگر امانت دار میترسد مال امانت نزد او از بين برود يا به سرقت برده شود، چنانچه میتواند بايد امانت را به صاحب آن يا وكيل او رد نمايد و چنانچه دسترسی به آنها ندارد بايد آن را به حاكم شرع بدهد تا برای صاحبش حفظ نمايد و اگر حاكم شرع نباشد يا دسترسی به او ندارد بايد آن را نزد شخص امينی كه قدرت حفظ آن را دارد به امانت بگذارد.
- (مساله 9) اگر امانت گذار ديوانه شود يا بميرد وديعه باطل می شود و امانتدار بايد فورا امانت را به ولی ديوانه يا وارث ميّت برگرداند يا به آن ها خبر دهد و اگر بدون عذر شرعی آن را تحويل ندهد و از خبر دادن هم كوتاهی كند و امانت تلف شود ضامن است، اما اگر برای آنكه وارث يا وصی حقيقی را بشناسد و يا بفهمد كه ميّت وارث ديگری دارد يا نه، امانت را تحويل نداده و خبر هم ندهد، ولی در حفظ آن كوتاهی نكند و امانت تلفشود ضامن نيست.
- (مساله 10) اگر امانت گذار بميرد و چند وارث داشته باشد، امانتدار بايد امانت را به همه ورثه بدهد يا به كسی بدهد كه همه آنان گرفتن امانت را به او واگذار كرده اند و اگر وصی هم داشته باشد بايد تا مقدار يك سوم به وصی هم مراجعه شود، پس اگر بدون اجازه ديگران همه امانت را به يكی از ورثه بدهد ضامن سهم ديگران میباشد.
- (مساله 11) اگر امانت دار بميرد يا ديوانه شود وارث ميّت يا ولی ديوانه بايد هر چه زودتر به امانت گذار اطلاع دهد و يا امانت را به او برساند.
- (مساله 12) اگر امانت دار نشانه های مرگ را در خود ببيند، چنانچه ممكن است بايد امانت را به صاحب آن يا وكيل يا ولی او برساند و اگر ممكن نيست بايد آن را به حاكم شرع بدهد و چنانچه به حاكم شرع دسترسی ندارد بايد وصيت كند و شاهد بگيرد و به وصی و شاهد، جنس و خصوصيات امانت و محل و صاحب آن را بگويد، هر چند در صورتی كه وارث او امين است و از امانت اطلاع دارد لازم نيست وصيت نمايد.
- (مساله 13) اگر امانت دار نشانه های مرگ را در خود ببيند و به وظيفه ای كه در مسأله پيش گفته شد عمل نكند، چنانچه آن امانت از بين برود بنابر احتياط واجب عوض آن را ضامن است، گرچه در نگهداری آن كوتاهی نكرده و بيماری او خوب شود.
- (مساله 14) مالی كه رهن يا عاريه يا اجاره و يا به مضاربه گذاشته شده است در دست طرف معامله امانت بوده و بايد در حفظ آن كوشا باشد.
- (مساله 15) اگر مالی را سيل يا دزد ببرد و بعد به دست كسی بيفتد يا در اثر اشتباه در نقل و انتقال و يا اشتباه در معامله و نظاير آن به دست كسی بيفتد، آن فرد بايد به طور امانت از آن نگهداری نمايد و آن را به دست مالك يا وكيل او برساند و يا به آنها اطلاع دهد، همچنين است اگر كسی مال گمشده ای را پيدا كند و يا مالی كه در معرض تلف و نابودی است به دست آورد.
- (مساله 16) اگر كافر غيرحربی مال خود را نزد مسلمان به امانت بگذارد حفظ امانت و رد آن به صاحبش هنگام مطالبه واجب است و در صورتی كه كافر حربی مال خود را نزد مسلمان به امانت بگذارد بنابر احتياط هنگام مطالبه آن را به صاحبش تحويل دهد.
- (مساله 17) اگر كسی امانت داری خود را انكار نمايد يا آن را قبول كند ولی مدعی تلف شدن امانت يا رد آن به صاحبش شود، چنانچه طرف بيّن های نداشته باشد ادعای او با قسم قبول خواهد شد، همچنين است در صورتی كه دو طرف تلف شدن امانت را نزد امانت دار قبول دارند، ولی امانتگذار مدعی كوتاهی و يا تعدی امانت دار در مال امانت شود.
[1]. مؤمنون 23: 8 ؛ يعنى: «مؤمنان كسانی هستند كه امانتدار بوده و عهد و پيمان خود را رعايت مى كنند».
[2]. وسائل الشيعة، كتاب الوديعة، باب 1 از ابواب «أحكام الوديعة»، حديث 3 .
احكام ودیعه «امانت»
مسأله 2336. اگر انسان مال خود را به كسی بدهد و بگوید: نزد تو امانت باشد؛ و او هم قبول كند یا بدون اینكه حرفی بزنند صاحب مال بفهماند كه مال را برای نگهداری به او میدهد و او هم به قصد نگهداری بگیرد، باید به احكام ودیعه و امانتداری كه بعداً گفته میشود عمل نماید.
مسأله 2337. امانتدار و كسی كه مال را امانت میگذارد، باید هر دو بالغ و عاقل باشند. پس اگر انسان مالی را پیش بچه یا دیوانه امانت بگذارد، یا دیوانه و بچه مالی را پیش كسی امانت بگذارند، صحیح نیست.
مسأله 2338. اگر از بچه یا دیوانه چیزی را به طور امانت قبول كند، باید آن را به صاحبش بدهد، و اگر آن چیز مال خود بچه یا دیوانه است به ولیّ او برساند، و چنانچه پیش از آن كه به صاحبش یا به ولی طفل برساند تلف شود، باید عوض آن را بدهد مگر آن كه به قصد حفظ و رساندن به آنان گرفته باشد كه اگر در رساندن مال به آنان كوتاهی نكرده باشد ضامن نیست.
مسأله 2339. كسی كه نمیتواند امانت را نگهداری نماید، جایز نیست امانت را قبول كند مگر آن كه حال خود را به صاحب مال اظهار دارد.
مسأله 2340. اگر انسان به صاحب مال بفهماند كه برای نگهداری مال او حاضر نیست، چنانچه او مال را بگذارد و برود و آن مال تلف شود، كسی كه امانت را قبول نكرده ضامن نیست، ولی احتیاط مستحب آن است كه اگر ممكن باشد آن را نگهداری نماید.
مسأله 2341. كسی كه چیزی را امانت میگذارد، هر وقت بخواهد میتواند آن را پس بگیرد، و كسی هم كه امانت را قبول میكند، هر وقت بخواهد میتواند آن را به صاحبش برگرداند.
مسأله 2342. اگر انسان از نگهداری امانت منصرف شود و ودیعه را به هم بزند، باید هر چه زودتر مال را به صاحب آن یا وكیل یا ولیّ صاحبش برساند، یا به آنان خبر دهد كه به نگهداری حاضر نیست، و اگر بدون عذر، مال را به آنان نرساند و خبر هم ندهد، چنانچه مال تلف شود باید عوض آن را بدهد.
مسأله 2343. كسی كه امانت را قبول میكند، اگر برای آن، جای مناسبی ندارد، باید جای مناسب تهیه نماید و طوری آن را نگهداری كند كه مردم نگویند در امانت خیانت كرده و در نگهداری آن كوتاهی نموده است، و اگر در جایی كه مناسب نیست بگذارد و تلف شود، باید عوض آن را بدهد.
مسأله 2344. كسی كه امانت را قبول میكند، اگر در نگهداری آن كوتاهی نكند و تعدی یعنی زیادهروی هم ننماید و اتفاقاً آن مال تلف شود، ضامن نیست ولی اگر آن را در جایی بگذارد كه گمان میرود ظالمی بفهمد و آن را ببرد، چنانچه تلف شود باید عوض آن را به صاحبش بدهد.
مسأله 2345. اگر صاحب مال برای نگهداری مال خود جایی را معین كند و به كسی كه امانت را قبول كرده بگوید كه باید مال را در اینجا حفظ كنی و اگر احتمال هم بدهی كه از بین برود، نباید آن را به جای دیگری ببری، چنانچه امانتدار احتمال دهد كه در آنجا از بین برود و بداند چون آنجا در نظر صاحب مال برای حفظ بهتر بوده گفته است كه نباید از آنجا بیرون ببری، میتواند آن را به جای دیگری كه به نظر خودش برای حفظ بهتر باشد ببرد، و اگر به آنجا ببرد و تلف شود ضامن نیست، ولی اگر نداند به چه جهت گفته كه به جای دیگر نبرد، چنانچه به جای دیگری ببرد و تلف شود، واجب است كه عوض آن را بدهد.
مسأله 2346. اگر صاحب مال برای نگهداری مال خود جایی را معین كند ولی به كسی كه احکام ودیعه و امانت امانت را قبول كرده نگوید كه آن را به جای دیگری نبر، چنانچه امانتدار احتمال دهد كه در آنجا از بین برود، میتواند آن را به جای دیگری كه مال در آنجا محفوظتر است ببرد، و چنانچه مال در آنجا تلف شود ضامن نیست.
مسأله 2347. اگر صاحب مال دیوانه شود، كسی كه امانت را قبول كرده باید فوراً
امانت را به ولیّ او برساند و یا به ولیّ او خبر دهد، و اگر بدون عذر شرعی مال را به ولیّ او ندهد و در خبر دادن هم كوتاهی كند و مال تلف شود، باید عوض آن را بدهد.
مسأله 2348. اگر صاحب مال بمیرد، امانتدار باید مال را به وارث او برساند، یا به وارث او خبر دهد، و چنانچه مال را به وارث او ندهد و در خبر دادن هم كوتاهی كند و مال تلف شود، ضامن است، ولی اگر برای آن كه میخواهد بفهمد كسی كه میگوید من وارث میتم، راست میگوید یا نه، یا میت وارث دیگری دارد یا نه، مال را ندهد، و در خبر دادن هم كوتاهی كند و مال تلف شود، ضامن نیست.
مسأله 2349. اگر صاحب مال بمیرد و چند وارث داشته باشد، كسی كه امانت را قبول كرده، باید مال را به همه ورثه بدهد، یا به كسی بدهد كه همه آنان تحویلگرفتن مال را به او واگذار كردهاند. پس اگر بدون اجازه دیگران تمام مال را به یكی از ورثه بدهد، ضامن سهم دیگران است.
مسأله 2350. اگر كسی كه امانت را قبول كرده بمیرد یا دیوانه شود، هر كس كه امانت در پیش او باشد باید هرچه زودتر آن را به صاحبش برساند.
مسأله 2351. اگر امانتدار نشانههای مرگ را در خود ببیند، چنانچه ممكن است، باید امانت را به صاحب آن یا وكیل او برساند، و اگر ممكن نیست باید آن را به حاكم شرع بدهد، و چنانچه به حاكم شرع دسترسی ندارد، در صورتی كه وارث او امین است و احکام ودیعه و امانت از امانت اطلاع دارد، لازم نیست وصیت كند، وگر نه باید وصیت كند و شاهد بگیرد و به وصیّ و شاهد، اسم صاحب مال و جنس و خصوصیات مال و محل آن را بگوید.
مسأله 2352. اگر امانتدار نشانههای مرگ را در خود ببیند و به وظیفهای كه در مسأله پیش گفته شد عمل نكند، چنانچه آن امانت از بین برود، باید بنابر احتیاط لازم عوضش را بدهد، اگر چه در نگهداری آن كوتاهی نكرده باشد و مرض او خوب شود، یا بعد از مدتی پشیمان شود و وصیت كند.
ودیعه (حقوق خصوصی)
ودیعه، از اصطلاحات علم حقوق بوده و به معنای عقدی است که به موجب آن، یک نفر مال خود را به دیگری میسپارد تا وی آن را مجاناً نگاه دارد. برای صحت عقد ودیعه، باید طرفین عقد، اهلیت برای معامله داشته باشند یعنی محجور نباشند. نگاهداری اسلحه و موبایل و. در نگهبانی بعضی ادارات، نگاهداری کفشها در مساجد از جمله مصادیق ودیعه هستند.
فهرست مندرجات
۱ - تعریف
[ویرایش]
ودیعه در لغت به معنای سپرده و امانت میباشد. در اصطلاح حقوقی نیز ودیعه عقدی است که به موجب آن مالی را به امانت نزد کسی بگذارند تا از آن به صورت مجانی نگاهداری کند. ودیعهگذار را مودع و ودیعهگیر را مستودع یا امین میگویند. ودیعه، عقد است لذا نیاز به ایجاب و قبول دارد. «در ودیعه قبول امین لازم است اگر چه به فعل باشد» (ماده ماده ۶۰۸ قانون مدنی)
ودیعه باید مجانی باشد و الّا عقد نخواهد بود، بلکه اجاره است و امین نیز، اجیر محسوب میشود، ولی اگر پاداشی در ضمن عقد برای حفاظت از مال قرار داده باشند، این اجرتِ امانتداری تلقی نمیشود.
«ودیعه عقدی جائز است». (مفاد ماده ۶۱۱ قانون مدنی) لذا هر کدام از مودع و مستودع هر زمان که بخواهند، میتوانند آن را بر هم زنند.
۲ - شرایط صحت
[ویرایش]
برای صحت عقد ودیعه، باید طرفین عقد، اهلیت برای معامله داشته باشند لذا اگر شخص محجور، مالی را به ودیعه بسپارد، این عقد صحیح نخواهد بود و امانت گیرنده، ضامن مال خواهد بود، تا اینکه آن را به ولی یا قیم محجور مسترد کند. ولی اگر شخصی که دارای اهلیت است، مال خویش را به عنوان ودیعه به محجور بسپارد، عقد منعقد نمیشود و اگر امانت پذیر، صغیر غیر ممیز یا اینکه مجنون باشد، ضامن نقص یا تلف مال نخواهد بود چرا که خود امانت دهنده اقدام به اینکار کرده است.
«هر کس مالی به تصرف صغیر غیر ممیز و یا مجنون بدهد، صغیر و یا مجنون مسئول نقص یا تلف شدن آن مال نخواهد بود». (مفاد احکام ودیعه و امانت ماده ۱۲۱۵ قانون مدنی)
ولی اگر صغیر، ممیز و یا سفیه باشد، باید مال را به مالک مسترد کند چرا که عقد منعقد نمیشود و آنها به جهت داشتن قوۀ تمیز و عقل مسئول هستند.
«کسی میتواند مالی را به ودیعه گذارد که مالک یا قائم مقام مالک باشد و یا از طرف مالک صراحتاً یا تلویحاً مجاز باشد» (مفاد ماده ۶۰۹ قانون مدنی)
بنابراین اگر کسی مال دیگری را با اجازۀ مالک در دست دارد مثلاً خیاط یا جواهرفروشی که به جهت تعمیر، اموال مردم در دست اوست، میتواند اموال را به ودیعه بسپارد.
۳ - مصادیق
[ویرایش]
۱) سپردن اموال به همسایه هنگام سفر مصداق ودیعه میباشد، اگر چه عنوان عقد ودیعه را ذکر نکنند.
۲) نگاهداری اسلحه و موبایل و. که در نگهبانی بعضی ادارات تحویل میشود.
۳) نگاهداری کفشها در مساجد.
۴) بعضی ادارات جهت نگاهداری وسایل، صندوق امانات تدارک دیدهاند و موارد دیگر که مصداق ودیعه هستند و احکام ودیعه بر آن بار میشود.
۴ - تعهدات امین
[ویرایش]
۱) حفاظت از مال امانتی؛ به همان صورتی که مقرر شده است. در غیر این صورت، طبق متعارف باید عمل کند والا ضامن است.
۲) عدم استفاده از مال امانی؛ چرا که مال برای حفاظت پیش او گذاشته شده است، مگر اینکه با صراحت یا احکام ودیعه و امانت ضمناً اجازه در استفاده داشته باشد. والاّ اگر اجازه نداشته و استفاده کرده باشد، ضامن است.
۳) رد عین مال امانی؛ امین باید عین مالی را که دریافت کرده است، رد نماید. نه عوض و بدل آن را مگر اینکه عین مال از او قهراً گرفته شده یا تلف شده توسط امین که در این صورت عوض، مثل یا قیمت آن پرداخته میشود.
۴) ضمانت امین در صورتی است که مال توسط او یا ورثه او تلف شود یا اینکه در نگاهداری مال تعدی و تفریط کند والّا چون امین است مسئول تلف یا نقص مال نیست. به عبارت دیگر امین مسئول اتلاف است نه تلف.
۵) رد مال به مالک واقعی؛ اگر ثابت شود که کسی دیگر مالک است، باید آن را به مالک واقعی رد کند.
۵ - تعهدات امانتگذار
[ویرایش]
۱) پذیرفتن مال امانی در صورت فسخ عقد.
۲) پرداخت هزینه نگاهداری؛ امانتگذار مکلف است مخارج حفظ و نگاهداری مال ودیعه را بپردازد.
نوع دیگری از امانت، امانت قانون است که قانون اجازه تعریف و نگاهداری آن را بر شخص میدهد مثل اشیاء پیدا شده که پس از پیدا شدن صاحب آن باید به او داده شود. این نوع از امانت قانونی است چرا که قانون شخص را مکلف میکند که اموال را به صاحبش بپردازد.
دیدگاه شما