پیش بینی در بازار ارز؛ نکات مورد توجه اقتصاد دانان و اندیشمندان
این مقاله برای بیشتر دانشجویان مشتاق در بازار ارز که مایلند در مورد تحلیل فاندامنتال و ارزش گذاری ارزها بیشتر بدانند، چندین مدل که توسط بانک های بزرگ سرمایه گذاری یا تحلیلگران بکار گرفته می شود را ارایه می کند. هفت مدل اصلی برای پیش بینی ارزها داریم:
۱) تئوری تراز پرداخت ها یا Balance Of Payment theory) BOP)
۲) تئوری برابری قدرت خرید یا Purchasing Power Parity) PPP)
۳) برابری نرخ بهره ( Interest Rate Parity)
۴) مدل پولی (The Monetary Model)
۵) مدل تفاوت اندازه نرخ بهره واقعی (The Real Interest Rate Differential Model)
۶) مدل بازار دارایی (The Asset Market Model)
۷) مدل جانشینی ارز (Currency Substitution Model)
۱- تئوری تراز پرداخت ها (BOP)
این تئوری می گوید که نرخ مبادله (Exchange Rates) باید در سطح تعادل خود قرار داشته باشد که این سطح نرخی است که باعث پایداری تراز حساب جاری می شود. کشورهایی که تجربه کسری تراز تجاری دارند. دائما ذخایر ارزی خود را بکار می گیرند چرا که صادر کنندگان کالا به این کشورها برای دریافت دستمزد خود مجبور به فروش ارز آن کشور هستند. ارزان تر شدن پول کشور باعث می شود که قیمت کالاهای صادراتی تئوری جریان پولی چیست؟ آن کشور در خارج ارزان تر شده و در نتیجه به تقویت صادرات و موازنه قیمت ارز منجر می شود.
تراز پرداخت ها چیست؟
حساب تراز پرداخت ها به دو بخش تقسیم می شود : حساب جاری و حساب سرمایه.
حساب جاری: تجارت محسوس را اندازه گیری می گیرد، کالاهای ملموس مانند ماشین و کالاهای تولیدی؛ مازاد یا کسری بین صادرات و واردات را توازن یا تراز تجاری گویند.
حساب سرمایه: جریان پول را از قبیل سرمایه گذاری های روی سهام با اوراق قرضه اندازه گیری می نماید.
الف) جریان تجاری (The Trade Flow)
توازن تجاری یک کشور نشان دهنده تفاوت خالص بین صادرات و واردات در طی یک دوره زمانی مشخص است. هنگامی که واردات کشوری بیشتر از صادرات باشد تراز تجاری منفی است و یا کسری تراز تجاری وجود دارد و هنگامی که صادرات بیشتر از واردات باشد، تراز تجاری مثبت و یا مازاد تراز تجاری برقرار است. تراز تجاری بیانگر توزیع مجدد ثروت بین کشورهاست و کانال مهمی است که از طریق آن سیاست های اقتصادی کلان یک کشور بر کشور دیگر تأثیر می گذارد.
کسری تجاری برای یک کشور نامطلوب است چرا که اثر منفی بر روی ارزش پول ملی آن کشور می گذارد.
به طور کلی کسری تجاری برای یک کشور نامطلوب است چرا که اثر منفی بر روی ارزش پول ملی آن کشور می گذارد. به عنوان مثال چنانچه آمار تجاری ایالات متحده حاکی از آن باشد که میزان واردات از صادرات بیشتر است، در این حالت دلارهای بیشتری از آمریکا خارج گردیده و لذا موجب کاهش ارزش دلار می گردد. در مقابل فزونی صادرات نسبت به واردات موجب تراز تجاری مثبت شده که خود باعث تقویت ارزش دلار در مقایسه با دیگر ارزها می گردد.
ب) جریان سرمایه (The Capital Flow)
علاوه بر جریان تجاری، مسئله دیگری که بین کشورها وجود دارد جریان سرمایه است. بر این اساس جریان سرمایه های تئوری جریان پولی چیست؟ ورودی و خروجی کشور از قبیل پرداخت ها برای شرکت ها، سهام، اوراق قرضه، حساب های بانکی، املاک و کارخانجات اندازه گیری و ثبت می شود.
جریان سرمایه از عوامل بسیاری از جمله اوضاع مالی و اقتصادی سایر کشورها تأثیر می پذیرد. این جریان می تواند به اشکال مختلفی چون سرمایه گذاری های فیزیکی و یا سرمایه گذاری های پرتفوی باشد. معمولا در کشورهای در حال توسعه ترکیب جریان های سرمایه به گونه ای است که به سمت سرمایه گذاری مستقیم خارجی (FDI) و وام های بانکی تمایل دارد. در حالیکه در کشورهای توسعه یافته، سهام و اوراق قرضه بسیار مهم تر از وام های بانکی و FDI می باشد.
محدودیت های مدل تراز پرداخت ها
مدل BOP بر کالاهای مبادله ای و خدمات متمرکز می شود و جریان سرمایه بین المللی را نادیده می گیرد. تا اواخر دهه ۱۹۹۰ جریان های سرمایه بین المللی اغلب از رشد جریان های تجاری در بازار سرمایه ممانعت می کرد؛ گرچه این حالت اغلب باعث ایجاد تعادل در حساب های جاری کشورهای دارای بدهی مانند ایالات متحده می گشت. برای مثال، ایالات متحده در سال های ۱۹۹۹، ۲۰۰۰ و ۲۰۰۱ میلادی دچار کسری عظیم حساب های جاری بود، در مقابل ژاپن با مازاد حساب جاری روبرو بود. اما در همان دوران علیرغم اینکه جریان تجاری بر علیه دلار بود، دلار آمریکا در برابر ین ژاپن افزایش یافت. دلیلش هم این بود که جریان های سرمایه، جریان های تجاری را موازنه کرده و برای مدتی بر خلاف پیش بینی BOP دلار تقویت شد. در واقع افزایش جریان های سرمایه باعث افزایش در مدل بازار دارایی می شد.
توجه: شاید بتوان گفت نام گذاری این روش به تئوری تراز پرداخت ها اشتباه است چرا که فقط به تراز حساب جاری توجه دارد نه تراز واقعی پرداخت ها. با این وجود تا دهه ۱۹۹۰ جریان سرمایه نقش بسیار کوچکی را در دنیای اقتصاد بازی می کرد و تراز تجاری بخش عمده ای از تراز پرداخت های کشورها را تشکیل می داد.
به انتهای مقاله «پیش بینی در بازار ارز» رسیدیم. در مقالات بعدی به بررسی بازار سهام و انواع آن و مدل های دیگر در پیش بینی در ارزها خواهیم پرداخت. با ما همراه باشید.
منبع: کتاب مرجع کامل تحلیل تکنیکال در بازارهای سرمایه نوشته دکتر علی محمدی
پول داغ چیست و چگونه اقتصاد را درگیر میکند؟
پول داغ به وضعیتی گفته میشود که افراد انتظار افزایش قیمتها و تورم را برای آینده دارند، بنابراین سرمایه خود در بخشهای غیرتولیدی برای کوتاهمدت خرج میکنند.
به گزارش ایبِنا، پول داغ چیست؟ پول داغ به مبالغی گفته میشود که صاحبش از نگهداری نقدی آن ترس دارد و ترجیح میدهد با خرید داراییهای که سودآوری کوتاه مدتی دارد، امکان ارتقا اقتصادی خود را فراهم آورد.
در واقع وقتی کشوری دچار تورم باشد، قاعدتا ارزش پول ملی آن در حال کم شدن خواهد بود، بنابراین مردم تمایلی به نگه داشتن پول یا نقدینگی ندارند، زیرا چنانچه آن را نزد خود حفظ کنند با همان مبلغ توانایی تهیه کالا و خدمات چند روز گذشته را نخواهند داشت، بنابراین در این میان بازارهایی مانند طلا، ارز و سهام بیشترین جذب کننده سرمایههای این گروه به حساب میآیند.
حبیبزاده بوکانی، عضو کمیسیون اقتصادی در این رابطه به خبرنگار ایبِنا گفت: "پول داغ به وجود نوسانات در بازار و عدم اطمینان به آینده آن جهت سرمایهگذاری بستگی دارد. روشن است وقتی بازار با تنش همراه باشد، سرمایهگذار پول خود را در محلی وارد میکند که دردسرساز نباشد، در این میان مسکن، ارز خارجی و طلا اطمینان بخشتر است. "
البته در صنعت بانکداری نیز در بسیاری از مواقع بانکها با ارائه نرخهای بالای سپرده یا گواهی سپرده در پی جذب این وجوه بر میآیند و مبالغ بالای این وجوه سرگردان و مقدار جذابیت بازارهای موازی اغلب باعث تغییر تئوری جریان پولی چیست؟ نرخهای بانکی میشود، اما همانطور که در بالا هم مورد اشاره قرار گرفت، در زمانهایی که اقتصاد با تورمهای بالایی روبرو باشد یا فعالان اقتصادی انتظار تورم را برای آینده پیشبینی کنند، علاوه بر اینکه افراد تمایل کمتری به سپردهگذاری در بانک خواهند داشت، سعی میکنند در اولین فرصت پول نقد خود را به داراییهایی که اشاره شد، تبدیل کنند تا ارزش آنها با تورم متناسب شود.
ایرج ندیمی؛ عضو سابق کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی در این خصوص در گفتوگو با خبرنگار ایبِنا ضمن اشاره به اینکه موضوع نظامات حاکم بر توزیع مناسبات پولی و بانکی کشور همواره با چند رویکرد است، گفت: "پروژه محوری یکی از همین موارد است، پولشویی مورد دیگری به حساب میآید که بخش عمدهای از آن متاسفانه از راه قاچاق صورت گرفته و کمترین عددش بیست و چند میلیارد دلار تعریف شده، بخش دیگر هم در رابطه با مالیات گریزی است، از این جهت برای تعریف عناوین پولی و بانکی باید به سرچشمههای آن عنایت شود، در خصوص پول داغ هم شرایط به همین شکل است."
لازم به ذکر است که تمام دلایل پول داغ به تورم برنمیگردد، رکود اقتصادی نیز میتواند در این امر موثر واقع شود. در حقیقت زمانی که سود بعضی بازارها رو به کاهش بگذارد و برخی دیگر از بازارها که عمدتا غیر تولیدی هم محسوب میشوند از رونق بالایی برخوردار باشند و سود خوبی در کوتاهمدت به سرمایهگذاران پرداخت کنند، به طور طبیعی این پولها را به سمت خود جذب میکند.
علاوه بر این مسئله باید رشد نقدینگی و تاثیر آن در این خصوص را نیز مورد اشاره قرار داد. این موضوع خود به تنهایی به دو مورد بالا هم دامن میزند و بر آنها تاثیرگذار است. به عبارت دیگر نقدینگی حجم پول نقد در خارج از سیستم بانکی است که قابلیت تورمزائی دارد بدین معنی که چنانچه حجم پول نقد بالا باشد قدرت خرید هم رشد می کند و باعث گران شدن کالا یا خدمات، بیشتر از ارزش موجود شان میشود. حجم نقدینگی در یک اقتصاد باید متناسب با میزان تولید کالا و خدمات در نظر گرفته شود، در غیر اینصورت بدون تردید سبب تورم با رکود خواهد شد.
چاپ پول بدون پشتوانه نیز از تئوری جریان پولی چیست؟ عواملی است که در این زمینه موثر واقع میشود و رئیس کل بانک مرکزی آن را به مثابه تزریق پول داغ در کشور دانسته است زیرا در این صورت کنترل تورم و رشد نقدینگی در کشور نه تنها به سختی صورت خواهد گرفت، بلکه به آن دامن هم میزند.
در نهایت باید این نکته را مورد توجه قرار داد که گردش پول داغ و وجود چنین جابهجاییها و تغییرات پولی، نشاندهنده یک اقتصاد ناسالم است. این مسئله در کشور سبب میشود تا هر روز بر بهای کالای مورد خریداری افزوده و به همان اندازه از ارزش پول رایج کشور کاسته شود. علاوه بر این مسئله صدمه جدی هم به بخش صادرات وارد میآورد، یعنی انجام آن را به دلیل افزایش قیمت مواد اولیه، گرانتر میسازد و در واقع ثبات اقتصادی کشور را مختل میکند.
بازار سرمایه یا بازار مالی چیست و انواع بازارهای مالی و سرمایه گذاری کدامند؟
علم اقتصاد با وجود تمام بزرگی و گستردگی خود و علیرغم آنچه به نظر میرسد علمی ساده است. بازار سرمایه (بازار مالی) مانند بازار پول، بازار بورس، بازار طلا و مسکن، بورس کالا و بورس اوراق بهادار از جمله اصطلاحات رایج در این عرصه هستند. شاید گستردگی همین اصطلاحات در اقتصاد باشد که آنرا پیچیده و سخت جلوه میدهد.
همه ما افرادی را میشناسیم یا زندگینامه افرادی شنیده یا دیدهایم که موفقیتهای بزرگی در هر یک از بازارهای بزرگ اقتصادی کسب کردهاند و به چهرهای ثروتمند، موفق و شناخته شده تبدیل شدهاند. برای موفقیت در هر یک از این بازارهای مالی ابتدا باید نسب به آنها آگاهی پیدا کرد، پس اجازه دهید در گام اول با مفهموم ابتدایی هر یک از آنها آشنا شویم.
بازار مالی یا بازار سرمایه چیست؟
بازار مالی (Financial Market) اصطلاحی گسترده است که برای طیف وسیعی از بازارها به کار میرود. هر بازاری که در آن تجارتی صورت میگیرد یک بازار مالی محسوب میشود. حتی بازارهایی که در آنها تجارت اوراق بهادار شامل سهام، اوراق قرضه، ارز، فلزات و مشتقات آنها انجام میشود هم بازار مالی هستند.
بازار پول چیست؟
یکی از بازارهای مالی، بازار پول است که در آن از هر ابزار یا دارایی با توان نقد شوندگی بالا یا ابزارها و داراییهای خرد برای تبادل استفاده میشود. این ابزارها معمولا توسط شرکتها، اشخاص، بنگاههای تجاری و شرکتها استفاده میشوند و در واقع نوعی جانشین پول هستند که سررسید کمتر از یک سال دارند.
عدم نیاز به همزمانی دریافت پول و انجام مخارج یکی از اصلیترین دلایلی است که اشخاص و بنگاهها از بازار پولی استفاده میکنند. از جمله ابزارهای بازار پول میتوان به سپردهها، وام با وثیقه، حواله و بروات اشاره کرد.
بازار سرمایه چیست؟
یکی از بازارهای مالی، بازار سرمایه است که با نام بازار بورس اوراق بهادار نیز شناخته میشود، بازاری برای خرید و فروش اوراق قرضه و اوراق مالکیت است. کار اصلی بازار سرمایه ایجاد پلی ارتباطی بین تامین کننده سرمایههای خرد و کلان، چه حقیقی و چه حقوقی و متقاضیان سرمایه مثل شرکتهاست.
بازار سرمایه در واقع تسهیل کننده فرآیند خرید و فروش ابزارهای مالی (اسناد خزانه، اوراق تجاری و گواهی سپرده) است. شاخصترین ابزار مالی این بازار اوراق مالکیت که اکثرا با نام سهام شناخته میشود و اوراق قرضه یا مشارکت است.
برخلاف بازار مالی پول، بازار سرمایه محلی برای عرضه و فروش سهام و اوراق قرضه برای بازههای زمانی بیش از یک سال است.
تفاوتهای بازار پول و بازار سرمایه
برخلاف تصور بسیاری از افراد، بازار پول و بازار سرمایه یکی نیستند و تفاوتهای اساسی و چشمگیری به عنوان بازار مالی با هم دارند. همانطور که قبلتر اشاره کردیم یکی از بارزترین این تفاوتها این است که بازار سرمایه منحصرا به سرمایه گذاری میان مدت و بلند مدت (یک ساله و بیشتر) میپردازد و بازار پول غالبا به خرید و فروش ابزارهای مالی با سررسید کمتر از یک سال محدود است.
دیگر تفاوت بزرگ بازار پول و بازار سرمایه ابزارهای مالی متفاوت آنهاست؛ در حالی که بازار پول از سپردهها، وام با وثیقه، حواله و بروات استفاده میکند، بازار سرمایه از اوراق بهادار (سهام) و اوراق مشارکت استفاده میکند.
بازار سرمایه محلی برای عرضه و فروش و سهام و اوراق قرضه برای بازههای زمانی بیش از یک سال و سرمایه گذاریهای میان مدت و بلند مدت است، در حالی که تمرکز بازار پولی بر سرمایه گذاریهای کوتاه مدت کمتر از یک ساله.
بازار طلا یا بورس طلا چیست؟
وقتی به نواسانات بازار سرمایه سکه و طلا بخصوص در سالهای اخیر نگاه میکنیم و عدم وجود ثبات اقتصادی و کاهش ارزش پول ملی را هم چاشنی آن کنیم، تبدیل سرمایه راکد به طلا و سکه عملی عقلانی به نظر میرسد.
اما وقتی درباره بازار طلا و سکه و خرید و فروش آنها صحبت به میان میآید، اکثر ما تصویری مشخص از آن در ذهن داریم؛ مراجعه به بازار و یا صرافیها برای خرید و فروش طلا و سکه.
در حالی که این کار نه تنها راه معامله و خرید و فروش طلا و سکه نیست، بلکه راه کم ریسکتر و مناسبتری هم وجود دارد. خرید طلا (صندوق طلا) در بورس یکی از راهها مناسب، به صرفه و کم ریسک برای سرمایه گذاری در این بازار است.
صندوق طلا یکی دیگر از راههای سرمایه گذاری در بورس است
اما صندوق طلا چیست؟ داراییهای جمع آوری شده از سرمایه گذاران که در گواهی سپردههایی نظیر طلا، اوراق مبتنی بر طلا و گواهی سپرده طلا سرمایه گذاری میکنند. صندوق طلا علاوه بر اینکه نسبت به سکه طلا از ریسک پایینتری برخوردار است، افراد با سرمایه به مراتب کمتری هم قادر به سرمایه گذاری در آن هستند.
گواهی سپرده طلا ورقه بهاداری است که نشان میدهد مالک آن مقدار معینی از سکه سپرده شده در انبار است. انباری که واقع در خزانه داری پردیس بانک رفاه است. سکههای مورد تائید همگی ضرب سال ۱۳۸۶ و با وزن ۸٫۱۳۳ گرم و عیار ۹۰۰ هستند.
هر شخص میتواند با دریافت کد بورسی از طریق بازار سرمایه، اقدام به خرید طلا، سکه و دیگر مشتقات آن بکند. سرمایه گذاری برای خرید سکه باید سفارشهای خود را در مضرب ۱۰ وارد سامانه کند. یعنی اگر قصد خرید ۴ سکه دارد باید ۴۰ سفارش وارد سامانه کند.
معاملات در حال حاضر از ۱۲:۳۰ تا ۱۵:۳۰ انجام میشود. بدین صورت که تا ساعت ۱۳ مرحله پیش گشایش است که در آن قیمت تعیین میشود و سپس معاملات عادی تا ساعت ۱۵:۳۰ به جریان میافتند.
در حال حاضر چهار صندوق طلا به نامهای طلا، گوهر، عیار و زر مشغول فعالیت هستند که اشخاص پس از دریافت کد بورس خود به راحتی میتوانند در آنها مشغول به داد و ستد و سرمایه گذاری شوند.
با مطالعه این مطلب قدم ابتدایی برای آشنایی با بازارهای مختلف و اصطلاحات رایج در اقتصاد آشنا شدید. حالا اگر بدنبال دلیل میگردید یا هنوز برای حضور در دورههای آموزشی و سرمایه گذاری در بازار بورس شک دارید، ما با ارائه چند دلیل شک شما را برطرف میکنیم.
بهرهمندی کل کشور و جامعه: بسیاری ازسهمها و اوراقی که در بازارهای سرمایه و دیگر بازارها عرضه میشوند مربوط به طرحهای بزرگ ملی هستند. این طرحها علاوه بر درآمدزایی و اشتغال زایی، به چرخه تولید و رونق ملی هم کمک میکنند.
سود ده بودن نسبت به دیگر سرمایه گذاریها: ملک، خودرو، ارز، طلا و سکه و بازارهای دیگر پرنوسان و اغلب غیر قابل پیشبینی هستند. اما بازار بورس و آگاهی از چگونگی خرید و فروش سهام راهی سودبخش برای سرمایه گذاری محسوب میشود.
قانونی بودن: سرمایه گذاری در بورس شیوهای قانونی با قوانینی مکتوب و مشخص برای کسب سود و خرید فروش است. در نتیجه نگرانیهای قانونی و تبصرههای مختلف و یا قوانینی که هر روز تغییر میکنند در مورد آن صدق نمیکند.
شفاف و همواره در دسترس بودن: بازار بورس بازاری شفاف است که در هر زمان میتوان در مورد آن اطلاعات کسب کرد. تاریخچه هر سهم و نحوه رشد و نزول آن شفاف و قابل ردگیری است.
مثل پول نقد: سهام درست مثل پول نقد است و هر روزی که اراده کنید میتوانید آنرا تبدیل به پول کنید. برعکس بازارهای مالی مثل ارز و سکه و تئوری جریان پولی چیست؟ مسکن با رکودهای فصلی و شوکهای ناگهانی به خواب زمستانی میروند.
در این مطلب با اصطلاحات و معانی بازارهای مالی مختلف به صورت سطحی آشنا شدید و همچنین بررسی کردیم که چرا بورس محلی امن و مطمئن برای سرمایه گذاری محسوب میشود.
اگر میخواهید به یک حرفهای در بازار بورس تبدیل شوید و از مزایای آن بهره ببرید، میتوانید با ثبت نام در دوره نوین نخبگان خانه سرمایه طی شش ماه علاوه بر فراگیری زیر و بم این بازار، در آزمون فنی شرکت کرده و مدرک معتبر بین المللی کسب کنید.
اقتصاد کینزی به زبان ساده
نقل از جان مینارد کینز، اقتصاددان بنام بریتانیایی است که میگفت پیشنهاد ایدههای جدید به اندازه رها شدن از شر قدیمیها سخت نیست. به نظر میرسد مرد بریتانیایی تلاش کرده بود این گفتهاش را با فاصله گرفتن از اقتصاد بازار عملی کند، او را به عنوان کسی میشناسند که اندیشههایش دههها بر سیاستگذاری اقتصاد در جهان اثرگذار بود و حتی زمانی نیکسون گفته بود اکنون دیگر ما همه کینزی هستیم. از سالهای بعد از نخستین جنگ جهانی تا آغاز دهه ۸۰ را میتوان کم وبیش دوره اقتصاد کینزی نام نهاد و البته هنوز هم هوادار کم ندارد.
امیرحسین خالقی
دکترای سیاستگذاری عمومی دانشگاه تهران
نقل از جان مینارد کینز، اقتصاددان بنام بریتانیایی است که میگفت پیشنهاد ایدههای جدید به اندازه رها شدن از شر قدیمیها سخت نیست. به نظر میرسد مرد بریتانیایی تلاش کرده بود این گفتهاش را با فاصله گرفتن از اقتصاد بازار عملی کند، او را به عنوان کسی میشناسند که اندیشههایش دههها بر سیاستگذاری اقتصاد در جهان اثرگذار بود و حتی زمانی نیکسون گفته بود اکنون دیگر ما همه کینزی هستیم. از سالهای بعد از نخستین جنگ جهانی تا آغاز دهه 80 را میتوان کم وبیش دوره اقتصاد کینزی نام نهاد و البته هنوز هم هوادار کم ندارد. دیدگاهی که او نمایندگی میکرد واکنشی انتقادی به اقتصاد بازار بود و مداخله دولتها در اقتصاد را لازم میشمرد.
در اقتصاد کلاسیک این فرض وجود دارد که عرضه و تقاضای کل با هم برابرند، ولی کینز میگفت که این فرض همیشه برقرار نیست. به نظر او گاهی اقتصاد در سطح پایینتری به تعادل میرسد و تمام عوامل تولید بهکار گرفته نمیشوند و بیکاری به وجود میآید. کینز معتقد بود برابری عرضه و تقاضا به معنی اشتغال کامل است، ولی به «شهود» میتوان دریافت که چنین نیست و بهویژه در دوران رکود، بیکاری وجود دارد. مفهوم اصلی که او در تحلیلهایش بهکار میگرفت تقاضای کل/ تجمیعی (aggregate demand) بود که آن را مجموع مصرف کل، سرمایهگذاری کل و هزینههای دولتی تعریف میکرد. او بر این باور بود که با بالا رفتن تقاضای کل، اقتصاد در سطح بالاتری به تعادل میرسد، همه عوامل تولید بهکار گرفته میشوند و بیکاری از بین میرود (تحریک تقاضا). دولت هم از آنجا که هزینههایش بخش مهمی از تقاضا به شمار میآید، میتواند با سیاستهای انبساطی در این افزایش تقاضا نقش موثری داشته باشد و اقتصاد را تکانی بدهد. حرف این بود که در دوران رکود دولت هزینههایش را افزایش و مالیات را کاهش دهد و بعد چرخ اقتصاد که به گردش افتاد، از هزینهها کم کند و مالیات را بالا ببرد. اندیشههای کینز مساله تراز بودن بودجه را که زمانی بسیار پراهمیت تلقی میشد، بسیار کمرنگ کرد.
او برای افزایش تقاضا جز بالا بردن مصرف و سرمایهگذاری دولت (هزینههای دولت) راه دیگری را هم در نظر داشت و آن افزایش میزان سرمایهگذاری بنگاهها بود. کینز معتقد بود در طول تاریخ همیشه میل بشر به پسانداز قویتر از میل به سرمایهگذاری بوده است. حرف او این بود که مردم ترجیح میدهند ثروتی که پس از رفع نیازهای مصرفیشان میماند را پسانداز کنند تا آنکه خطر کنند و آن را برای تولید ثروت بیشتر و خیر جمعی بهکار اندازند. وی استدلال میکرد اینکه افراد به جای مصرف یا سرمایهگذاری سراغ پسانداز میروند، به معنای کم شدن تقاضا در اقتصاد است و باعث میشود که بخشی از منابع جامعه در سمت عرضه و تولید بیکار بمانند. به باور او هرچقدر جامعه ثروتمندتر باشد، از آنجا که میزان پسانداز بالاتر میرود، این مشکل حادتر هم میشود.
ابزار تئوری جریان پولی چیست؟ دیگر پیشنهادی او برای تغییر این «رفتار طبیعی» انسانها نرخ بهره بود. در اقتصاد کلاسیک نرخ بهره (قیمت سرمایه) را برآیند پسانداز (عرضه سرمایه) و سرمایهگذاری (تقاضای سرمایه) میدانند، ولی کینز تعبیر متفاوتی از آن فراهم میآورد و آن را بر اساس عرضه و تقاضای پول توضیحی میدهد. اینجا هم دولت میتواند با سیاستهای پولی نرخ بهره را مدیریت کند و میزان سرمایهگذاری و در نتیجه تقاضای کل را افزایش دهد. چنانکه دیده میشود در اقتصاد کینزی دولت با سیاستهای مالی (مصرف و سرمایهگذاری دولتی و مالیاتگیری) و سیاستهای پولی (افزایش و کاهش عرضه و تغییر نرخ بهره) نقشی اساسی در بسامان کردن اقتصاد بازی میکند.با وجود اثرگذاری کینز در علم اقتصاد، نقدها به اندیشه او کم نیست، میتوان دید که وی دغدغه سمت عرضه را ندارد، به نظر او با تحریک تقاضا و رساندن آن به حد مطلوب مساله حل میشود. اما به روشنی توضیح نمیدهد که ویژگیهای آن حد مطلوب چیست.
با این حال کینز که از قضا دغدغه تورم را هم داشت استدلال میکرد این افزایش تقاضا از آنجا که پایینتر از ظرفیت واقعی اقتصاد است به تورم منجر نمیشود. اما افزایش تقاضا بعد از رسیدن به حد اشتغال کامل با بالا رفتن قیمتها همراه میشود و همین را میتوان تئوری جریان پولی چیست؟ تئوری جریان پولی چیست؟ نشانهای از رسیدن به حد مطلوب دانست. اما موارد متعددی بر خلاف آن دیده شد، قیمتها بالا رفتند، ولی بیکاری کاهش پیدا نکرد. گفته میشود که بعدها هواداران اندیشههای کینز مجبور شدند که مفهومی به نام نرخ بیکاری طبیعی را هم به رسمیت بشناسند و اینکه نمیتوان با سیاستهای تحریک تقاضای کل، نرخ بیکاری را به صفر رساند. امروزه بسیاری پذیرفتهاند که در کوتاهمدت نوعی بده-بستان میان تورم و بیکاری وجود دارد و نمیتوان بدون تحمل یکی دیگری را کاهش داد، در بلندمدت هم نرخ بیکاری به ساختار کلی و عرضه و تقاضای بازار کار بستگی دارد.
کسانی سرمایهگذاری و مداخله دولتی در اقتصاد را ناکارآمد دانستهاند که معتقدند به خلق ثروت واقعی منجر نمیشود و ملاحظات سیاسی در آن دستاندرکار است و هزینه فرصت بالایی به اقتصاد تحمیل میکند. در یک مثال جالب گفتهاند که دولت میتواند کسانی را وا دارد که گودالی را بکنند و برخی دیگر را هم استخدام کنند که آن را پر کند و ادعا کند که شغل ایجاد کرده است، با این حال روشن است که نمیتوان اسم چنین پروژههایی را ثروت آفرینی گذاشت. گفته میشود مداخله دولتها جلوی به تعادل رسیدن واقعی اقتصاد را میگیرد و به تخصیص ناکارای منابع میانجامد. گذشته از این نباید تصور کرد که دولتها میتوانند یک بار مداخله کنند و بعد اقتصاد را به حال خود بگذارند، اغلب هر مداخله، مداخلههای بیشتری را طلب میکند و این اقتصاد را بیشتر و بیشتر ناکارا میکند.
همچنین به روش شناسی کینز و رویکرد کلی/ تجمیعی او نقدهای بسیاری شده است و برخی صاحبنظران به بنیادهای نظری اندیشه او نقدهای جدی دارند. در رابطه با نظریه بهره و پول کینز هم اما و اگر کم نیست و کسانی سازواری و انسجام آن را به پرسش گرفتهاند، با این حال همچنان اندیشههای او در کتابهای اقتصاد کلان به بحث و بررسی گذاشته میشود و از او بهعنوان یکی از اثرگذارترین اقتصاددانان قرن بیستم یاد میشود. او زمانی در نقد اقتصاد کلاسیک و بحث تعادل در بلندمدت (long-term) گفته بود: «در بلندمدت ما همه مردهایم»، ولی به نظر نمیرسد در مورد او مصداق داشته باشد، او و اندیشهاش سالها پس از مرگش (در حدود شصت سال پیش) همچنان زندهاند و بهویژه در میان دولتگرایان، هوادار کم ندارد
پول داغ و اقتصادی که میسوزد
در بازار مالی اصطلاحی با عنوان «پول داغ» وجود دارد. اگر اولین بار در مقالههای انگلیسیزبان با واژه «Hot Money» روبرو شدید و برای یافتن معنی آن در دیکشنری جستوجو کردید، به احتمال زیاد این جمله را مشاهده میکنید: «جابجایی پول از کشور یا بانکی به کشور یا بانک دیگر برای به دست آوردن سود بیشتر».
این مقاله به مبحث پول داغ در حوزه مالی و مالیه بینالملل میپردازد. قصد داریم نگاه کلی به موضوع بیندازیم و انواع آن را بیان کنیم. همچنین علل ایجاد و روشهای کنترل این پدیده را با هم به اشتراک میگذاریم. پس با هم شروع میکنیم.
پول داغ چیست؟
تصور کنید مقداری پول داریم و میخواهیم آن را سرمایهگذاری کنیم. هدف از سرمایهگذاری چیزی جز کسب سود نیست؛ پس باید به دنبال پروژهای باشیم که سوددهی مناسبی داشته باشد. پس از تحقیق و بررسی بازار به این موضوع میرسیم که یکی از بانکهای محلی برای سپردههای خود سودی برابر با 10 درصد در نظر گرفته است.
اولین هدف از سرمایهگذاری، کسب سود است.
پس از گذشت مدتی، مطلع میشویم که در جای دیگر سود بیشتر به سپردههای ما و شما میدهند. خب این یک مسئله طبیعی و اقتصادی است که اگر ریسک دو سرمایهگذاری برابر باشند، پول خود را در جایی که سود بیشتری میدهد سرمایهگذاری کنیم. پس پول خود را از بانک فعلی خارج میکنیم و آن را در بانک جدید سپردهگذاری میکنیم. اگر باز هم به دنبال سود بیشتر باشیم، به محض اطلاع از موقعیتی بهتر، سرمایه تئوری جریان پولی چیست؟ خود را به محل پرسودتر منتقل خواهیم کرد. به همین خاطر سرمایه ما توقف کوتاهی در هر محل سرمایهگذاری دارد و از جایی به جای دیگر حرکت میکند.
جریان سرمایه و نقدینگی از یک کشور به کشور دیگر به علت اختلاف در نرخ بهره و برای کسب سود در کوتاهمدت را پول داغ میگویند.
اشتباه نکنیم
در زمان تورم اصطلاحی شبیه به «پول داغ» وجود دارد. زمانی که اقتصاد دچار تورم بالا باشد، ارزش پول در حال کم شدن است. در این حالت مردم تمایلی به نگه داشتن پول یا نقدینگی ندارند، زیرا اگر پول را نزد خود نگه دارند با همان پول نمیتوانند کالا و خدمات دیروز را تقاضا کنند. در این حالت پول در بین افراد با سرعت به گردش در میآید و اصطلاحا مانند جسمی داغ دستبهدست میشود.
نباید «داغ بودن پول» را با «پول داغ» اشتباه بگیریم. عبارت اول در حوزه کلان اقتصاد رخ میدهد و عبارت دوم بیشتر در حوزه بینالملل مطرح است.
راههای ورود پول داغ به یک اقتصاد
جریانهای ورودی متعددی حامل پول داغ هستند. از این جریانها میتوان به موارد زیر اشاره کرد.
- سرمایهگذاری خارجی در بازار سهام
- دریافت وام از بانکهای خارجی
- سرمایهگذاری بانکهای خارجی در قالب وام
زمانی که نقدینگی از راههای بالا وارد یک اقتصاد میشوند، ظرفیتهایی را به آن اقتصاد اضافه میکنند. زمانی که این پولها تنها برای کسب سود در کوتاهمدت وارد بازار شوند، به محض یافتن موقعیتهای بهتر به آنجا منتقل میشود.
ماهیت تمام جریانهای ورودی که پول داغ به حساب میآیند، کوتاهمدت است.
همیشه به وجود آمدن جریان به علت اختلاف مبدا و مقصد از یکدیگر است. نمیخواهیم وارد مباحث توسعه شویم اما کشورها از نظر توسعهیافتگی به سه گروه تقسیم میشوند.
- توسعهیافته
- کمتر توسعهیافته (در حال توسعه)
- عقبمانده
در کشورهای توسعهیافته شاخصهایی از جمله درآمد ملی و GDP در سطح بالایی قرار دارند. همچنین به خاطر وجود زیرساختهای قوی در اقتصاد، تئوری جریان پولی چیست؟ متغیرهایی مانند نرخ بهره در حداقل خود قرار دارند.
اما در کشورهای کمتر توسعهیافته چون بازارهای اقتصادی در حال رشد هستند GDP و درآمد ملی کمتری نسبت به کشورهای توسعهیافته دارند. به علت داشتن عطش رشد و ترقی، بازارهای کشورهای کمتر توسعهیافته فضاهای خالی و مناسبی برای سرمایهگذاری دارند و به همین خاطر بازدهی بالایی در پروژهها و محلهای سرمایهگذاری وجود دارد.
جریان پول داغ به طور معمول از کشورهایی با تولید ناخالص داخلی بالا و نرخ بهره پایین به سمت کشورهایی با GDP کم و نرخ بهره بالا است.
وجود این اختلافها در بازار و اقتصاد کشورها هر سرمایهگذاری را ترغیب میکند تا برای کسب سود بیشتر در مدت کوتاه، در این بازارها ورود کند.
پول داغ چه تاثیری بر اقتصاد دارد؟
افزایش سرمایهگذاری و گسترش بازارهای مالی باعث افزایش رفاه مردم میشود. در طول زمان با توزیع بهتر درآمد سطح مصرف افراد جامعه به سطح بالاتری میرسند؛ اما زمانی که این سرمایهگذاری ماهیت کوتاهمدت (پول داغ) پیدا کند میتواند مشکلساز باشد.
پول داغ با خود دو اثر به همراه دارد. یکی زمان ورودش به کشور و دیگری زمان خروج از کشور است.
اثر ورود پول داغ
ورود ناگهانی مقدار زیادی پول خارجی میتواند پایه پولی کشور دریافتکننده را افزایش دهد که به ایجاد رونق اعتباری کمک میکند. این اتفاق باعث میشود بیشتر از آنچه که کالا و خدمات وجود داشته باشد، پول موجود باشد. عواقب این امر ایجاد تورم خواهد بود.
علاوه بر این پول داغ میتواند منجر به افزایش نرخ ارز شود. اگر روند افزایشی ادامه داشته باشد، تجارت کشور پذیرنده پول داغ را تحت تاثیر قرار میدهد. افزایش نرخ ارز یا ضعیف شدن پول ملی از این طریق به صادرات کمک میکند که صادرکننده ترغیب میشود بیشتر صادرات کند. افزایش صادرات باعث میشود پول بیشتری نصیب صادرکننده شود. از طرف دیگر به دلیل اینکه کشورهای در حال توسعه به واردات وابسته هستند، شرایط واردات برای آنها سخت میشود زیرا مجبورند کالاهای مورد نیاز خود را با قیمت گرانتری خریداری کنند.
گران شدن مواد اولیه باعث میشود قیمت کالاهای صادراتی نیز گرانتر شود و این امر قدرت رقابت بنگاههای داخلی با خارجی را کاهش میدهد.
ورود جریان سرمایه با افق کوتاهمدت منجر به افزایش سریع پایه پول، فشار تورمی، نرخ ارز و ایجاد کسری تراز جاری میشود.
اثر خروج پول داغ
با ماهیتی که از پول داغ سراغ داریم این اتفاق به طور حتمی رخ خواهد داد. خارج شدن ناگهانی سرمایههای خارجی باعث سقوط ارزش سهام شرکتها و داراییها میشود که درنهایت موجب سقوط ارزش پول کشور میشود.
بحران مالی آسیا در سال 1997 به خاطر خروج سرمایههای موقت اتفاق افتاد. کره جنوبی، تایلند و اندونزی که جزء بازارهای نوظهور بودند برای ساختن اقتصاد خود با گرفتن وامهای کوتاهمدت از خارج اقدام به تامین سرمایه کردند. هر سه کشور میزان بدهی کوتاهمدتشان نسبت به ذخایر بینالمللی بیشتر بود.
سیاستهای مقابله با پول داغ
بازارهای نوظهور از جریان سرمایههای خارجی مانند سرمایهگذاری مستقیم خارجی (FDI) استقبال میکنند، اما در مقابل هم سیاستهایی برای مقابله با اثر «پول داغ» در نظر میگیرند.
کشورها از روشهای مختلفی برای جلوگیری از هجوم «پول داغ» استفاده میکنند. چند روش را برای مقابله با پول داغ نام میبریم.
دیدگاه شما