چگونه یک اثر هنری را تجزیه و تحلیل کنیم؟
لزوم پرورش و ارتقای سطح دانش بصری افراد جامعه از وظایف رسانههای جمعی و نویسندگان دلسوز و صاحب دغدغههای فرهنگی است. در این سلسله نوشتار هنر تحلیل بازار میخواهیم پابهپای هم بیاموزیم که چگونه با یک اثر هنری همانند یک تابلوی نقاشی ارتباط برقرار کرده و با جسارت تمام دست به تجزیه و تحلیل آن بزنیم.
مقدمه:
مطمئناً کسی منکر نازل بودن سطح فهم و درک بصری جامعه ما از آثار هنرهای تصویری نیست. کمتوجهی هنرمندان، فرهیختگان، نویسندگان و منتقدان عرصهی هنر، در گریز مخاطبین و آحاد جامعه از هنرهای تجسمی و تصویری بیتاثیر نیست.
لزوم پرورش و ارتقای سطح دانش بصری افراد جامعه از وظایف رسانههای جمعی و نویسندگان دلسوز و صاحب دغدغههای فرهنگی است.
در این سلسله نوشتار میخواهیم پابهپای هم بیاموزیم که چگونه با یک اثر هنری همانند یک تابلوی نقاشی ارتباط برقرار کرده و با جسارت تمام دست به تجزیه و تحلیل آن بزنیم.
سعی میشود مطالب هر بخش موجز و مختصر و در حد حوصله و وقت خوانندگان تقدیم شود.
در بخش نخست به مبانی نظری تجزیه و تحلیل نقاشی پرداخته شده و در نوشتارهای بعدی با انتخاب نمونههای مشهور از این آثار به زبانی ساده و کاربردی به تحلیل آن خواهیم پرداخت. صبر و شکیبایی و علاقمندی خوانندگان گرامی را طالبیم.
نظرگاه
1. اگر این اصل را بپذیریم که هر هنرمند واجد "فن و تکنیک" در آفرینش اثر هنری، ناچار از بکارگیری "تخیل" و گزینش سوژههایی فراتر از واقعیت بیرونی است. پس ورود عواطف و احساسات هنرمند به عنوان عصارهی تکمیلکنندهی اثر به درون آن ضرورت بعدی است: فن+تخیل+عواطف=خلق اثر هنری
2. هر اثر هنری که ترکیبی است از تخیل و احساسات هنرمند، قطعاً نمیتواند با یک قالب منجمد و غیرمنعطف مورد تفسیر قرار گیرد. لذا هر مخاطبی در مواجهه با اثر هنری برداشت و فهم خاص خود را دارد. این بدین معنا نیست که تفسیر و تاویل اثر هنری بیضابطه و بدون منطق است. اما میتوان ادعا کرد که منطق و استدلال خاص خود را در بطن خود میآفریند.
3. هر شخصی بسته به میزان آشناییاش با آثار هنری و شیوههای بیان هنرمند از یک سو، و توانایی در بکارگیری ذوق و دقت نگاه خود، قادر است به برداشت منطقی عمیقتری از یک اثر هنری دست یابد و زوایایی را به جستجو بنشیند که در اثر هنری بر ضمیر ناخودآگاه مخاطبین موثر میافتد، بدون آنکه آگاهانه متوجه آن باشند.
در متن حاضر میخواهیم راههای سادهی ورود به دنیای تحلیل یک اثر هنری (در اینجا نقاشی) را تجربه کنیم. هدف نهایی پرورش درک و دریافت بصری زیباییشناختی شاهکارهای عالم تصویر است. قطعاً نگاه تیزبین و موشکافانهی هر فرد علاقمند و با ذوق، در کنار مطالعهی مکتوبات عرصهی هنری، به کشف رازها و پیچیدگیهای بیشتری منجر خواهد شد که سرآخر لذتی وصفناپذیر را برای وی به ارمغان میآورد.
گام اول
از خود بپرسیم: این اثر هنری متعلق به کیست؟ کی و کجا خلق شده است؟ پیشینه و تجربه صاحب اثر چیست؟ این اثر چه کارکردی را در بر دارد؟ عکسالعمل مخاطبین و جامعه در قبال ظهور اثر چگونه بوده است؟ این اثر متعلق به کدام نحله و مکتب هنری است؟
این سوالات منتج به پاسخهایی خواهد شد که مکمل تحلیل اثر و مقوم استدلالهای ما از مضمون و محتوای آن است.
گام دوم
توجه به موضوع اثر. موضوع اثر تمایل جدی هنرمند به امور پیرامونش را افشا میکند. چه چیزی در زندگی هنرمند آنقدر مهم است که موضوع نقاشی او را به خود اختصاص داده است؟ تصویر خیابانی آشفته و پر از زباله و سطحی ترکخورده، منطقهای فقیرنشین از یک شهر را تداعیگر است. تصویر گلدانی در قاب یک پنجرهی بسته و چهرهی دختری جوان با لباسی فاخر در کنار آن، تنهایی مفرط یک "زیبایی دستنخوردهای" را القا میکند.
گرچه مدافعان سرسخت "فرم" (فرمگرایان)، سعی در بیتفاوت جلوه دادن خود نسبت به موضوع یک اثرند، اما عمدهی مخاطبین علاقمندند تا شاهد موضوعی باشند از دنیای واقعی با پرداختی هنرمندانه، که خود یا همنوعانشان در مسیر زندگی خود با آن مواجه و درگیرند.
گام سوم
التفات به فرم و شکل اثر. اجزایی از یک تابلوی نقاشی که با کنار هم قرار گرفتن، روابطی را شکل میدهند که فرم آن اثر را میسازد. در نتیجه فرم اثر شمال: 1) عناصر بصری و 2) ترکیببندی است.
1) عناصر بصری - خط، رنگ، درجهی تیرگی و روشنایی (تونالیته)، شکل، بافت و فضا همگی عناصر بصری یک اثر هنری را تشکیل میدهند.
این عناصر نخستین چیزهایی است که چشم بیننده دریافت میکند. به عنوان مثال یک نقاشی با رنگهای ملایم و خطوط منحنی، احساس نرمی و لطافت را به ما منتقل می سازد. خطوط ناهموار، اشکال دندانهدار و رنگهای تند اثری تکاندهنده را میآفریند.
2) ترکیببندی - نوع رابطهی بین عناصر بصری که ذکر شد و نحوهی قرار گرفتن آنها در کنار یکدیگر، ترکیببندی اثر را میسازد. نوع این روابط درک ما از اثر هنری را شکل میدهد و حتی کیفیت و قدرت تاثیرگذاری آن را تعیین میکند.
هر چند میتوان بینهایت رابطه میان عناصر بصری متصور شد، اما سه اصل کلی در درون این روابط حاکم است که یک اثر را حداقل در اندازهی کلاسیک آن، به اثری هنری تبدیل میکند. این اصول عبارتند از: هماهنگی، وحدت و تنوع.
* وحدت اجزا و عناصر، شکلدهندهی اثر هنری از لحاظ محل قرار گرفتن، اندازهها، تناسبات، کیفیات و جهت عناصر است.
* هماهنگی همان وجود نظم و ترتیبی است میان اجزا، تا بیانی روشن و گویا را القا کند.
* تنوع نیز در چند وجهی بودن اثر نمایان خواهد شد که با تحرک و پویایی، جذابیت عاطفی و بصری تولید میکند.
تابلوی نقاشی: "سوم مه 1808" (The Third of May) (عکس در ابعاد بزرگتر)
اثر هنرمند اسپانیایی "فرانسیسکو گویا" (Francisco Goya) (1828-1746)
توصیف اثر
این نقاشی اعدام عدهای از شهروندان اسپانیایی توسط سربازان فرانسوی را به نشان میدهد. 8 نفر اعدامی به همراه سربازانی که چهرهایشان به سمتی خلاف نگاه بیننده چرحیده و در حال شلیک از فاصلهای نزدیک هستند. هیکل مردی حدوداً 30 ساله با بازوانی افراشته در مرکز تصویر است. او روی زانوان خود ایستاده. اگر از نزدیک به کف دستهای او نگاه کنیم سوراخ میخهایی را در آن مشاهده خواهیم کرد. اندام او توسط 7 مرد دیگر دوره شده. در این نقاشی انواع گوناگونی از احساسات افراد ترسیم شده است. عدهای از مردان چشمانشان را پوشاندهاند، فرد دیگری در حال عبادت است و گوشهایش را با دستان خود پوشانده است. راهب در حال عبادت در کنار شخصیت مرکزی تابلو زانو زده است. در مقابل گروه تلی از جنازهی سایر کشتهشدگان دیده میشود. سه مردی که خون جاری از بدنهاشان کف زمین را در مرکز نقاشی پوشانده است. فانوس روشنی در مقابل پای سربازان است، که نشان میدهد حادثه در خارج از شهر در حال وقوع است. تصویر کلیسای مرکزی در دوردست خودنمایی میکند. همه مردان پشت به صخرهی بزرگی دادهاند که باز نشانگر فضای بیرون شهر است.
همانگونه که دیدیم در تفسیر فوق و گام اول چیزی از معنای مورد نظر نقاش و یا عکسالعمل ما در برابر اثر، به میان نیامد و تنها به شرح واقعه بسنده شد.
تحلیل فرم اثر (تشریح عناصر بصری همانند: خط، بافت، فضا، رنگ و شکل)
فضای کلی اثر غمانگیز و تاریک است. رنگهای منتخب هنرمند مایههایی شبه زمینی دارد و تضاد رنگی قدرتمندی از تاریکی و روشنایی را نمایان میسازد. این تکنیک نورپردازی دراماتیک و یا سیاه قلم میتواند در اندام آن مرد جوان با دستانی افراشته به ظهور برسد. خطوط متمرکز سلاحها چشم بیننده را به نقطه مرکزی اثر معطوف ساخته است. بازوان مرد شکلی زاویهداری همانند عدد 7 را ایجاد کرده است. بر چنین خطوطی با خطهای یقهی پیراهن او تکرار و تاکید شده است. این حالت توسط فانوس روشن نیز ایجاد و تصریح میشود. اینگونه است که با خط میتوان به آزادگی و شرافت مردان صحنه در برابر درشتی و زمختی سایههای سربازان فرانسوی پی برد.
شکل اندام سربازان فرانسوی برجسته مینماید. آنها جهتشان را از نگاه بیننده چرخانده اند و ما نمیدانیم که چهرهاشان چه شکلی است. پس بیننده قادر نیست با آنها ارتباط برقرار کند. در مقابل میتوانیم چهرهی ترسیده، دردآلود، مقاوم و با ایمان اهالی اسپانیا را ببینیم. بافت چهرهی اسپانیایها نرمتر به نظر میرسد. هنرمند با ضربات سست و کند قلم، چنین بافتی را آفریده است. همانند این تضاد را میتوان در سطوح روشنتر چهرهی آنها به نسبت سربازان مشاهده کرد. تضاد نور و تاریکی خطوط سطح زمین، دو گروه را از هم جدا میسازد. در ضمن به دام افتادگی اسپانیاییها با خطوط رسم شده بر روی صخره پشت سرشان به خوبی نمایان شده است.
تفسیر و تحلیل
مفهوم غالب اثر چیست؟ منطقی است اگربپذیریم که هر فردی تحلیلهای متفاوتی برای خود داشته باشد. لذا نمیتوان تحلیلی را از سوی مخاطبین نادرست و اشتباه دانست.
وقتی به این تابلو بدون اطلاع از پیشینهی آن نگاه میکنیم، در ما احساس همدلی با مردم اسپانیا شکل میگیرد. شخصیت حاضر در مرکز اثر همانند تندیس مسیح ظاهر میشود.
کشورهای اسپانیا و فرانسه هر دو پیرو مذهب کاتولیک هستند، پس یکی بر دیگری برتری ندارد. اما این مرد در این صحنه باشکوهتر از زندگی واقعی نمایان شده است. زیرا مثل یک برج بلند در وسط صحنه متظاهر است. انعکاس نور ملایم در پشت سرش احساسی معنوی را پدیدار میکند. هر چند او با چنین هیبتی در حال پرسش از سربازان است که "چرا به من شلیک میکنید؟"، اما ایستادگی او در کنار هموطنانش نمادی است از رشادت، ایمان و فقدان درک از سبوعیت و خشونت جنگ.
عنصر زمان در این نقاشی بسیار جالب توجه است. "هنر تحلیل بازار گویا" زمان حالی را نمایش میدهد که آغاز شلیک سلاحهاست، گذشتهای با مردان غرق در خون و آیندهای از مردان کشتهشده با شلیک گلولهها: "نقاشی بیزمان". این تابلو ستایشگر مردمانی است که برای اعتقاداتشان ایستادگی میکنند، علیرغم آنکه مهاجمین درصدد نابودیشان هستند. همچنین نشان از ارزشی است که بهای آن قربانی شدن در برابر متجاوزین است. "گویا" نشان میدهد که متجاوزین همانند عروسکهای بیعاطفهای در تلاش برای غلبه بر مردم و ذلیل کردن آنها هستند.
تحلیل تکنیکال رمز ارز پنکیک سواپ امروز ۱۰ مهرماه+ نمودار و قیمت CAKE
هر واحد از پنکیک سواپ در این لحظه با قیمت ۴.۴۸ دلار، با احتساب نرخ تتر ۳۳,۱۷۷ تومان معادل ۱۴۸,۸۷۷ تومان معامله میشود و حجم مبادلات روزانه آن ۵۴.۹۴ میلیون دلار است.
به گزارش خبرنگار ایمنا، پنکیک سواپ با نماد اختصاری CAKE با ارزش بازار حدود ۶۴۲.۹ میلیون دلار، در رتبه ۶۳ بازار قرار داشته و سهم ۰.۰۶ درصدی از کل بازار را در اختیار دارد. قیمت در ۲۴ ساعت اخیر ۳.۵۵ درصد کاهش یافته است بر اساس اخرین تحلیل انجام شده پیش بینی تداوم روند نزولی برای این رمزارز را خواهیم داشت.
تحلیل تکنیکال پنکیک سواپ
حمایت: ۴.۱۷ دلار خط میانی و کف کانال نزولی.
مقاومت: سقف کانال نزولی.
پیش بینی: این رمزارز به سقف کانال نزولی خود واکنش مهمی نشان داده است و لذا پیش بینی میکنیم روند این رمزارز نزولی باشد، در سطح حمایت استاتیک بعدی مجدد مورد ارزیابی قرار خواهد گرفت، این محدوده در سطح چهار دلار میباشد، در صورتی که این سطح نیز از دست برود احتمال تداوم روند نزولی تا کف کانال را خواهیم داشت.
ارزش هنر در بازاریابی: یک مدل مبتنی بر احساسات از نحوه تاثیر آثار هنری در تبلیغات، در جهت بهبود ارزیابی محصول
ابتکارات مبتنی بر هنر، مزایای بسیاری را برای سازمان ها، مدیران و کارکنان به ارمغان می آورند، اما شناخت کمی از اینکه چگونه هنر تحلیل بازار بازاریابی می تواند هنر را جهت ارزش افزوده برای مصرف کنندگان ترکیب کند وجود دارد. پژوهش حاضر، ابزارهای بازاریابی را در تئوری سازماندهی وسیع تر، به منظور توسعه و آزمایش تجربی از مدل مبتنی بر احساسات از اینکه چگونه آثار هنری در تبلیغات می تواند ارزش درک شده یک محصول را افزایش دهد قرار می دهد (اثر تزریق هنر). در سه آزمایش (N = 516) با استفاده از سه اثر هنری مختلف (توسط Vermee، van Goghو da Vinci) سه محصول مختلف (آب معدنی، کاغذ توالت و شکلات) و سه اندازه متفاوت از ارزش محصول (ارزیابی محصول، تمایل برای خرید، و تمایل به پرداخت)، نام تجاری به شدت به وسیله اثر تزریق هنر متاثر می شود. علاوه بر این، این تاثیر واسطه، برای محصولات سودآور (آب) قوی تر از محصولات هودینی (شکلات) بود. بنابراین، در حمایت از نظریه های کلی از روش های مبتنی بر هنر در مدیریت، احساسات به نظر می رسد یک ساز و کار اساسی است که از طریق آن هنر بر ارزیابی محصول و قیمت تاثیر می گذارد.
بسیاری از دیدگاه های نظری که منافع ابتکارات مبتنی بر هنر برای فرآیندهای کسب و کار و نتایج را توضیح می دهند، اخیرا در تحقیقات سازمانی و مدیریتی به کار گرفته شده اند (به هنر تحلیل بازار عنوان مثال، Adler، 2006؛ Barry & Meauk، 2010؛ Meuvate & Barry، 2014a؛ Schiuma، 2011؛ Taylor و Ladkin، 2009) با این وجود، Meisiek و Barry (b 2014) به تازگی اظهار داشتند "این حوزه به شدت نیاز به تئوری سازی عمیق تر و با دقت بیشتر دارد که می تواند به کشف یافته های تجربی و هدایت تلاش های پژوهشی کمک کند" (ص 83). با توجه به این هدف، این مطالعه به مسئله تحقیقاتی مربوط می شود که چگونه بازاریابان می توانند از هنر جهت ایجاد ارزش برای شرکت ها و مشتریان خود استفاده کنند. به طور خاص، سازه های بازاریابی در نظر سنجی وسیع تر به بررسی دو سوال تحقیقاتی می پردازند: الف) چگونه آثار هنری در تبلیغات بر ارزش درک شده یک محصول تأثیر می گذارد؟ ب) آیا برند تاثیر می گذارد و نوع محصول واسطه و متوسط این تاثیر چقدر است؟ برای پاسخ دادن به این سوالات، ما یک مدل مفهومی بسیار خاص از یک اثر بازاری خاص (یعنی اثر «تزریق هنر» که در زیر توضیح داده شده است) را توسعه می دهیم و به صورت تجربی آن را از طریق سه آزمایش مدل مبتنی بر احساسات خود را بر اساس یک مدل مبتنی بر لوکس جایگزین آزمایش می کنیم. پس از معرفی چارچوب نظری اتخاذ شده در این تحقیق، ارزش هنر در سازمان، مدیریت و بازاریابی در نظر گرفته شده است، بر استفاده از هنرهای تجسمی در تبلیغات تمرکز.شده است سپس، ما یک مدل مبتنی بر احساسات از نحوه تاثیرگذاری آثار هنری در تبلیغات، در جهت بهبود ارزیابی محصولات مصرف کنندگان را ارائه می دهیم و ما روش ها و نتایج سه آزمایش را گزارش می دهیم. به دنبال آن، در مورد هنر تحلیل بازار مشارکت های نظری این مطالعه و پیامدهای مدیریتی اصلی بحث می شود.
چکیده انگلیسی
Arts-based initiatives provide many benefits for organisations, managers, and employees, but little is known of how marketing can incorporate art to add value for consumers. The present research situates marketing tools within broader organisational theory to develop and empirically test an emotion-based model of how artworks in advertisements can increase the perceived value of a product (art infusion effect). Across three experiments (NÂ =Â 516) using three different artworks (by Vermeer, van Gogh, and da Vinci), three different products (mineral water, toilet paper, and chocolate), and three different measures of product value (product evaluation, willingness to buy, and willingness to pay), brand affect strongly mediated the art infusion effect. Furthermore, this affect-mediation was stronger for utilitarian products (water) than for hedonic products (chocolate). Thus, in هنر تحلیل بازار support of general theories of arts-based methods in management, emotion appears to be a fundamental mechanism through which art affects product and price evaluations.
تعلیق همکاری فیسبوک با مؤسسهی تحلیل داده AggregateIQ
رسوایی اخیر مربوط به کمبریچ آنالیتیکا باعث شد تا فیسبوک همکاری خود با مؤسسهی تحلیل داده AggregateIQ را به تعلیق درآورد.
چندی پیش اخباری در مورد سوءاستفادهی کمبریج آنالیتیکا از اطلاعات کاربران فیسبوک منتشر شد که نتیجهی آن قطع همکاری فیسبوک با این شرکت بود. اکنون فیسبوک اعلام کرده که همکاری خود با مؤسسهی تحلیل داده AggregateIQ را نیز تعلیق خواهد کرد.
مؤسسهی تحلیل داده AggregateIQ نیز مانند کمبریج آنالیتیکا، زیرمجموعهی SCL است. فیسبوک اعلام کرده که با توجه به رابطهی هر دو شرکت، همکاری با این شرکت را نیز به حالت تعلیق در خواهد آورد.
قطع همکاری فیسبوک با مؤسسهی تحلیل داده AggregateIQ
مؤسسهی تحلیل داده AggregateIQ پستی را در وبسایت خود منتشر کرد و اعلام نمود که مالکیتی کانادایی دارد و هیچ ارتباطی با کمبریج آنالیتیکا و SCL ندارد. همچنین ارتباط کریس وایلی، از کارمندان سابق کمبریج آنالیتیکا، با اگریگیتآیکیو نیز رد شده است. این شرکت اعلام کرد که در هیچ گونه فعالیت غیر قانونی دست ندارد.
آخرین آمار ارائهشده نشان از این دارد که در جریان سوءاستفاده کمبریج آنالیتیکا، اطلاعات بیش از ۸۷ میلیون نفر در معرض خطر قرار گرفته است. براساس شواهد و اطلاعات موجود ارتباط اسسیال، کمبریج آنالیتیکا و اگریگیت آیکیو بسیار گسترده بوده و حتی تنها مشتری شرکت کانادایی کمبریج آنالیتیکا بوده اند.
پیشنهاد هنر تحلیل بازار حمایت از بازار سرمایه برای هدایت نقدینگی سرگردان
بازار سرمایه در دو روز پایانی هفته گذشته و با واکنش مثبت به محدوده ی تکنیکالی خود، رشد اندکی را تجربه کرد که سبب شد برخی از فعالان این بازار، تصور کنند که پایان اصلاح فرسایشی بازار نزدیک است.
به گزارش پرسون، بازار سرمایه در دو روز پایانی هفته گذشته و با واکنش مثبت به محدوده ی تکنیکالی خود، رشد اندکی را تجربه کرد که سبب شد برخی از فعالان این بازار، تصور کنند که پایان اصلاح بازار نزدیک است. اما امروز (شنبه) شاخص کل ریزش 10 هزار واحدی را تجربه کرد.
به اعتقاد خیلی از کارشناسان بازار سرمایه در اعداد و ارقام ارزشمند است اما ارزش معاملات نشان دهنده عدم رغبت خریداران به خرید سهام حتی در این قیمتها هستند. نکتهای که شاید بیشتر سبب غافلگیری کارشناسان بازار سرمایه شد، عدم تغییر مسیر بازار سرمایه علیرغم کوتاه آمدن بانک مرکزی از سیاستهای انقباضی خود بود که باز هم دردی از بازار سرمایه دوا نکرد و عملا کمکی به این بازار نشد.
عدم افزایش نرخ بهره بین بانکی کمکی به بورس نکرد
در ادبیات اقتصادی چند سال اخیر کشور که شاید تعداد افراد فعال در بازارهای مالی به ویژه بازار سرمایه رشد چشمگیری کرده است، سوژه پرحاشیه و پرحرف و حدیثی تحت عنوان نرخ بهره بین بانکی، شکل گرفته است.
شاید کمتر فعال بورسی این روزها اخبار نرخ بهره بین بانکی را دنبال نکند، گرچه به اعتقاد اکثر کارشناسان نمیتوان به صراحت گفت که نرخ بهره بین بانکی به طور مستقیم روی بازار سرمایه اثرگذار است و تغییرات جزئی و هفتهای آن تاثیر خاصی روی بازار میگذارد، اما هم زمانی ریزش بازار سرمایه در سالهای اخیر و تقارن آن با رشد نرخ بهره بین بانکی بطوریکه وقتی بازار در روزهای روبهرشد خود در سالهای قبل بود این نرخ حدود 10 درصد و امروز که بازار پس نزول در شرایط رکودی فرو رفته بالای 20 هنر تحلیل بازار درصد است، چشم و گوش فعالان و سرمایهگذاران بورس را به کوچکترین تغییرات نرخ بهره بین بانکی حساس کرده است بطوریکه با کوچکترین تغییری که در این نرخ چه در جهت افزایش و چه در جهت کاهش رخ میدهد، واکنش نشان میدهند.
در همین راستا میتوان گفت مهمترین اقدام ریاست سازمان بورس، پیگیریهای وی برای کاهش نرخ سود بین بانکی در تیر و مرداد امسال باشد، بعد از شروع یک روند صعودی از فروردین ماه امسال و رشد شاخص کل تا محدوده 1.6 میلیون واحدی روند نزولی 4 ماهه شاخص کل آغاز شده و هماکنون (هفته اول مهر ماه) شاخص کل در محدوده 1.330 هزار واحدی قرار گرفته است.
این در حالیست که بانک مرکزی تحت فشارهای وزارت اقتصاد سیاست انقباضی خود را کاهش داده و رشد پایه پولی در مردادماه به بالای 30 درصد افزایش یافته است.
لازم به ذکر است در حدود 12 ماه منتهی به تیر ماه امسال، تحت تاثیر اقدامات کنترلی بانک مرکزی و سازمان برنامه و بودجه، رشد پایه پولی از حدود 42 درصد به محدوده 24 درصد کاهش یافته بود.
براین اساس بانک مرکزی حدود 17 هزار میلیارد تومان منابع نقد برای بازخرید اوراق در بازار بین بانکی تزریق کرد و در پی این اقدام هرچند نرخ سود بین بانکی در محدود 20 درصد تثبیت شد اما به یک باره پایه پولی و نقدینگی در مردادماه برخلاف ماههای گذشته وارد یک مدار صعودی شدند و تمام اقداماتی که بانک مرکزی برای کنترل نقدینگی به کار بسته بود، با چالش روبرو شد.
با همه این اوصاف روند نزولی شاخص کل و سهام شرکتهای بزرگ تغییر خاصی نکرد و متاسفانه خط حمایتی 1.4 واحد نیز در اواسط شهریور ماه از دست رفت. این موضوع به لحاظ روانی فعالان بازار سهام را با ابهامات بسیار پیچیده روبرو کرد.
هدایت نقدینگی به بازار سرمایه سپر تورمهای احتمالی
با توجه به تغییر و تحولاتی که در سطح جهانی در حال وقوع است و ابهاماتی که روز به روز بیشتر میشود و همچنین اخباری که از عدم توافق در مذاکرات برجامی به گوش میرسد، به نظر میرسد که سیاستگذاران اقتصادی کشور و همچنین سکانداران بازار سرمایه فکر جدی در راستای احیای این بازار کنند.
اگر بازار سرمایه مجددا رونق بگیرد و بتواند نقدینگی را جذب خود کند احتمالا با توجه به ریزش و رکودی که نسبت به سایر بازارها در این مدت تجربه کرده، این توانایی را داشته باشد که همچون سپری مقابل تورم ایستادگی کند و جذابیتهای بازار ارز و مسکن و سایر بازارهای مالی را تا حدودی کم کند.
دیدگاه شما