اندیکاتور متاخر
اندیکاتور میانگین متحرک، متوسط قیمت خرید معاملهگران را در طی یک بازه زمانی مشخص (دوره تناوب یا پریود) محاسبه کرده و در چارت نمایش میدهد. این اندیکاتور در دسته اندیکاتورهای روندنما متاخر قرار میگیرد. یعنی نسبت به قیمت با تأخیر حرکت میکند. همچنین از آن برای تشخیص روند حاکم بر بازار استفاده میشود. در ادامه به بررسی نکات این اندیکاتور میپردازیم.
قبل از پرداختن به بحث بهتر است ابتدا با انواع روندها در بازارهای مالی آشنا شویم. بازارهای مالی در زمانهای مختلف، روندهای متفاوتی دارند؛ اما بهصورت کلی، بازارها، رونددار یا بدون روند هستند. گاهی اوقات قیمتها در جهت مثبت حرکت میکنند که این اتفاق نشاندهنده روند صعودی بازار است. در مقابل برخی اوقات قیمتها در جهت منفی حرکت کرده و بیانگر بازاری با روند نزولی هستند. علاوه بر این دو روند، زمانهایی پیش میآید که قیمتها به صورت پیوسته در جهت مثبت یا جهت منفی حرکت نکرده و بهاصطلاح درجا میزنند. به این نوع بازار، بازار بدون روند یا خنثی میگویند.
نحوه تشخیص روند با استفاده اندیکاتور میانگین متحرک
روندصعودی: در این نوع روند، اندیکاتور میانگین متحرک شیب صعودی (حداقل 30 درجه) دارد. همچنین کندلهای قیمت در بخش فوقانی اندیکاتور قرار میگیرند. این اندیکاتور در روند صعودی پس از برخورد کندلهای قیمت، در زمان اصلاح قیمتی به عنوان حمایت ظاهر میشود.
نمایی از یک روند صعودی و ایفای نقش حمایتی توسط میانگین متحرک
روند نزولی: در این نوع روند اندیکاتور میانگین متحرک شیب نزولی دارد و کندلهای قیمتی در زیر اندیکاتور قرار میگیرند. همچنین در روند نزولی این اندیکاتور بهمانند سطح مقاومتی در مقابل رشد قیمت از خود واکنش نشان میدهد.
نمایی از یک روند نزولی و ایفای نقش مقاومتی توسط این اندیکاتور
بازار بدون روند (خنثی): در بازارهای خنثی یا بدون روند، شیب اندیکاتور میانگین متحرک تقریباً افقی است. همچنین کندلهای قیمت، اندیکاتور را بهسمت بالا و پایین قطع میکنند.
نمایی از اندیکاتور میانگین متحرک در بازار بدون روند
دوره تناوب (Period)
این بخش از تأثیرگذارترین پارامترهای میانگین متحرک است. دوره تناوب یا به اصطلاح پریود تعداد کندلی است که محاسبات ریاضی بر روی آنها انجام میشود. برای مثال اگر این پارامتر عدد 10 انتخاب شود، اندیکاتور از 10 کندل آخر میانگین گرفته و در چارت نمایش میدهد. برای انتخاب بهترین دوره تناوب به سه نکته زیر توجه کنید:
- دوره تناوب باید عددی باشد که در آن بیشترین انطباق حرکت قیمت با رفتار اندیکاتور وجود داشته باشد. یعنی بیشترین قلهها یا درههای قیمت بر روی اندیکاتور قرار گیرد.
- اعداد رند خاصیت حمایتی-مقاومتی بیشتری نسبت به سایر اعداد دارند.
- اعدادی که عموم تکنیکالیستها از آن استفاده میکنند، اعداد مناسبتری برای دوره تناوب میانگین متحرک هستند. در بازار ایران این اعداد شامل: اندیکاتور متاخر 12، 26، 52 و 200 هستند.
توجه داشته باشید که با افزایش دوره تناوب، اندیکاتور در فاصله دورتری نسبت به کندلهای قیمتی قرار گرفته و نوسانات بلندمدت را نشان میدهد. همچنین خاصیت حمایتی-مقاومتی آن نیز بسیار قویتر خواهد بود.
شیفت (Shift)
پارامتری است که این اندیکاتور را در راستای محور افقی به سمت چپ یا راست منتقل میکند. این پارامتر کاربردی نداشته اندیکاتور متاخر و عموم تحلیلگران از عدد صفر برای آن استفاده میکنند.
روش محاسبات (Method)
روشهای متنوعی برای محاسبه میانگین قیمت وجود دارد که از جمله آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- میانگین متحرک ساده: در این روش مجموع دادهها را با هم جمع کرده و سپس حاصل آن را تقسیم بر تعداد دادهها میکنیم.
- میانگین متحرک وزنی-خطی: در این روش به دادههای جدید اهمیت بیشتری میدهیم. به این منظور به دادهها بر اساس قدمت ضریب داده میشود. ضرایب نیز به صورت نمودار خطی به دادهها تخصیص مییابند و دادههای جدیدتر ضریب بزرگتری میگیرند.
- میانگین متحرک نمایی: در این روش مشابه روش قبل به دادههای جدید اهمیت بیشتری میدهیم. با این تفاوت که ضرایب بر اساس تابع نمایی مشخص میشوند.
بهترین گزینه برای این بخش همان میانگین متحرک نمایی است. زیرا نسبت به سایر روشها دقیقتر بوده در فاصله نزدیکتری نسبت به کندلها قرار میگیرد.
اعمال محاسبات (Apply to)
این بخش نشان میدهد که محاسبات ریاضی باید بر روی کدام داده کندلها انجام شود. میتوان برای این پارامتر از نقاط کندل استفاده کرد. عموم تحلیلگران از حالت (close) استفاده میکنند. با این استنباط که مهمترین نقطه هر کندل همان قیمت بسته شدن کندل است؛ اما بهترین داده انتخابی میتواند همان تیپیکال پرایس (Typical Price) باشد. در این روش مرکز ثقل هر کندل با در نظر گرفتن صعودی یا نزولی بودن کندل در نظر گرفته میشود. بنابراین علاوه بر در نظر گرفتن نقطه کلوز (Close)، نقاط مهمی همچون (High) و (Low) نیز در محاسبات در نظر گرفته میشوند.
تنظیمات میانگین متحرک
پیدا کردن نقاط خروج
یکی از کاربردهای اندیکاتور میانگین متحرک، شناسایی نقطه خروج است. به این صورت که آخرین دره را در روند صعودی مشخص کرده و دوره تناوب میانگین متحرک را بهصورتی تنظیم میکنیم که دقیقاً بر روی آن منطبق شود. هرگاه کندلهای قیمت، میانگین متحرک را بهسمت پایین شکسته و زیر آن تثبیت شوند، میتوان از آن اندیکاتور متاخر بهعنوان سیگنال خروج استفاده کرد.
سیستم معاملاتی
در این سیستم معاملاتی از دو میانگین متحرک بهصورت همزمان استفاده میشود. تنظیمات این دو میانگین متحرک بهصورت زیر است:
به میانگین متحرکی که دوره تناوب آن 50 است، مووینگ اسلو (slow) گفته میشود. همچنین میانگین متحرکی که دوره تناوب آن 20 است، مووینگ فست (fast) نام دارد.
از این سیستم معاملاتی در جهت تشخیص روند و صدور سیگنالهای خرید و فروش استفاده میشود. روندهای حاکم بر بازار توسط این اندیکاتور بهصورت زیر نشان داده میشود:
- روند صعودی: در این روند مووینگ اسلو شیب صعودی دارد و مووینگ فست در بالای آن قرار میگیرد. همچنین کندلهای قیمت باید در بالای میانگین متحرک فست قرار گیرند.
- روند نزولی: در روند نزولی مووینگ اسلو شیب نزولی دارد و مووینگ فست در زیر آن قرار میگیرد. کندلهای قیمت باید در زیر میانگین متحرک فست قرار میگیرند.
- بازارهای بدون روند: در این بازارها اندیکاتور مووینگ اسلو شیبی تقریباً افقی دارد. همچنین مووینگ فست دائماً به آن نزدیک شده و آن را به سمت بالا و پایین قطع میکند.
صدور سیگنالهای خرید و فروش
صدور سیگنال خرید به این صورت است که مووینگ فست باید مووینگ اسلو را بهسمت بالا قطع کند.
سیگنال فروش نیز پس از قطع مووینگ اسلو توسط مووینگ فست بهسمت پایین صادر میشود.
جمعبندی
اندیکاتور میانگین متحرک یکی از سادهترین ابزارهای تحلیل تکنیکال بوده که در عین سادگی بسیار پرکاربرد است. از این اندیکاتور هم میتوان برای تشخیص روند و هم در جهت صدور سیگنالهای خرید و فروش استفاده کرد. البته باید در نظر داشت که تحلیلگران تکنیکال هیچگاه از یک اندیکاتور برای خرید و فروش استفاده نمیکنند. بلکه آنها مجموعهای از اندیکاتورها و دیگر ابزارهای تکنیکال را کنار هم میگذارند تا بهترین تصمیم را برای معامله اتخاذ کنند.
برای آشنایی بیشتر با اندیکاتورها و نحوهی استفاده از آنها میتوانید به دورهی تحلیل تکنیکال کلاسیک مراجعه کنید.
اندیکاتور حجم متعادل OBV
نرخ OBV اغلب از قیمت بازار زودتر عکس العمل نشان می دهد و یا به عبارتی دیگر OBV در تغییرات اساسی قیمت بازار از تغییرات قیمت بازار پیشی می گیرد.
اندیکاتور حجم متعادل ( OBV )
برای معامله در بورس باید به صورت دقیق از این بازار و نحوه صعود و نزول سرمایهها مطلع باشید به همین جهت تحلیلگران روشهایی برای تحلیل بازار استفاده می کنند که با استفاده از آن میتوان روند صعودی و نزولی بازار را پیش بینی کرد.
یکی از فاکتورهایی که یک تریدر یا معامله گر می تواند از آن ها در بازار بورس و سرمایه بیشترین استفاده را داشته باشد و معاملات خود را بر اساس آن ها هدفمند به پیش ببرد، تحلیل تکنیکال با بهره مندی از اندیکاتور می باشد.
اندیکاتور نوعی شاخص می باشد که در قالب نمودارهای مختلف اطلاعات مفیدی را در اختیار معامله گر قرار می دهند تا بر اساس این اطلاعات بتواند پیش بینی درستی از روند بازار و همچنین ارزش هر سهام را به راحتی تشخیص بدهد و به صورت اصولی و دقیق معامله های خویش را به پیش ببرد نقاط ورد و خروج صحیح را به وی نشان دهد و به سودآوری دست یابد.
همه چیز درباره اندیکاتور OBV
یکی از محبوب ترین انواع اندیکاتورها،اندیکاتور abv می باشد که نوعی اندیکاتور تکنیکال بوده که از جریان حجم جهت پیش بینی تغییرات قیمت سهام مورد استفاده قرار میگیرد. در واقع میتوان گفت که اندیکاتور حجم تعادلی ovb تاکید زیادی بر حجم و رابطه آن با تمامی سهام ها و قیمت آن ها دارد.
این اندیکاتور پرکاربرد، نخستین بار به وسیله جوزف گرانویل و در سال ۱۹۶۲ در کتابی به نام “کلید جدید گرانویل برای سودآوری در بازار سرمایه” به همگان معرفی شد. چیزی که موجب کارآمدی حجم معاملات تعادلی این اندیکاتور می شود، این است که جریان حجم معاملات را به درستی نشان خواهد داد و می توان آن را با حرکات قیمت مورد قیاس قرار داد، حجم اندیکاتور متاخر معاملات می بایست در جهت روند قیمت، افزایش یابد.
ساختار این اندیکاتور بسیار ساده است و براحتی قابل استفاده برای افراد هست ساختار این اندیکاتور به گونه ای است که هر روز در پایان معاملات ، قیمت ها را اندکی بالاتر یا پایین تراز حجم معاملات می بندند ، در این بین اگر قیمت بالاتر از آن حجم خاص بسته شود،
می توان گفت حجم معاملات عددی مثبت و به حجم معاملات روز پیش اضافه می گردد. ولی برعکس در صورتی که قیمت پایین تر از آن حجم خاص بسته شود، به منزله حجم معاملات منفی است و از حجم معاملات روز قبلی کم می گردد.
اگر که هیچ گونه تغییری در حجم معاملات رخ نداد، حجم معاملات، ثابت خواهد ماند و تعادل در بازار حفظ اندیکاتور متاخر می گردد.
Obv نشان دهنده قوی و یا ضعیف بودن حرکات میباشد و میزان پایداری روند شکل گرفته را مشخص مینماید.
زمانی که قیمت سهام از دوره قبل بیشتر باشد، این اندیکاتور روندی صعودی داشته و حجم کل مثبت تلقی میگردد و بالعکس در صورتی که قیمت سهام از دوره قبل قیمت پایینتری داشته باشد، حجم کل منفی در نظر گرفته میشود.
در صورتی که جهت خط abv بر روی نمودار به صورت صعودی باشد، نشانگر صعودی بودن بازار است. به این صورت که در بازار معاملات شاهد حجم معاملات بیشتری در روزهای افزایشی نسبت به روزهای کاهشی خواهیم بود و بر عکس جهت خط abv کاهشی نیز نشان دهنده حجم معاملات سنگین تر در روزهای کاهشی است و نزولی بودن بازار را به خوبی می توان در نمودار یا اندیکاتور مورد نظر مشاهده کرد.
حجم تعادلی (obv) مخفف عبارت “on balance volume” نشانگر تفاوت میان ورود و خروج پول هوشمند( سرمایهگذاران مبتدی و خرد ) و سرمایهگذاران نهادی است.
هنگامی که سرمایهگذاری صندوقهای بازنشستگی و مشترک سهامی را خریداری مینمایند که سرمایه گذاران خرد قصد خرید آن را دارند،حجم افزایش پیدا می کند اگر حتی قیمت به نسبت یکسان باقی بماند.
در نتیجه این حجم افزایش یافته سبب بالا رفتن قیمتها میشود. در این هنگام، سرمایهگذاران بزرگتر، فروش خود را شروع کرده و سرمایهگذاران خرد نیز شروع به خرید مینمایند. به عنوان نمونه پول هوشمند امکان دارد قیمت یک دارایی را افزایش داده و پس از این که سرمایهگذاران دیگر وارد دارایی شوند ، آن را بفروشد.
یکی از پیشرفته ترین اندیکاتورهای پیشرو (بمعنای وسیلهای برای پیش بینی روند بازار در آینده )، اندیکاتور obv است.
نرخ OBV اغلب از قیمت بازار زودتر عکس العمل نشان می دهد و یا به عبارتی دیگر OBV در تغییرات اساسی قیمت بازار از تغییرات قیمت بازار پیشی می گیرد. از این رو از همین خاصیت می توان برای استفاده در معاملات بهره برد.
کاربرد اندیکاتور OBV
این اندیکاتور در تعیین و قدرت روند و تشخیص واگرایی کاربرد های ساده و مفیدی دارد
تعیین روند
هرگاه خط OBV در حال صعود باشد، به معنی روند صعودی آتی قیمت است و همچنین هرگاه خط OBV در حال کم شدن باشد و روند نزولی داشته باشد، بیانگر روند نزولی آتی قیمت است .
تشخیص واگرایی
هرگاه منحنی اندیکاتور OBV بالا برود، ولی قیمت پایین بیاید، بیانگر این موضوع است که روند نزولی امکان دارد تضعیف شده باشد و جای خودش را به یک روند صعودی بدهد.
همچنین هرگاه منحنی OBV پایین بیاید، ولی قیمت بالا برود، بیانگر این موضوع است که امکان دارد روند صعودی تضعیف شده باشد و جای خودش را به یک روند نزولی بدهد.
معایب و محدودیت های اندیکاتور OBV
احتمال به وجود آمدن سیگنال اشتباه به وسیله اندیکاتور obv زیاد است، به همین خاطر بهتر است این اندیکاتور را در کنار یک اندیکاتور متاخر مورد استفاده قرار دهید.
هرگاه اندیکاتور حجم تعادلی موجب شکست همزمان شد، قادرید تایید نمایید که شکستی در قیمت اتفاق افتاده است.
جهشی بزرگ در حجم معاملات در یک روز خاص، امکان دارد اندیکاتور را برای مدتی بلا استفاده کند.( تحت شرایطی که شرکت افزایش سود عجیبی اعلام کرده و یا معاملات حقوقی ها در ابعاد کلان انجام شود، این احتمال وجود خواهد داشت که اندیکاتور صعود و یا افت شدیدی را تجربه کند که این جهش یا افت شدید امکان دارد از یک روند نشات نگرفته باشد)
هرچند که اندیکاتور OBV در تحلیل تکنیکال یکی از بهترین هاست ولی درنظر داشته باشید که هیچ وقت نباید از یک اندیکاتور، هرچند قوی، دقیق و مشهور به تنهایی برای انتخاب و تمیمات معاملات خود استفاده نکنید. پس O BV ابزار ارزشمندی است که با ترکیب قیمت و حجم معاملات تلاش دارد تا بودن یا نبودن قدرت در حرکات صعودی یا نزولی قیمت را به ما نشان دهد.
اندیکاتور MFI چیست؟
MFI مخفف عبارت Money Flow Index به معنی شاخص جریان نقدینگی است. در واقع، اندیکاتور MFI اسیلاتوری است که با استفاده از قیمت و حجم معاملات ایجاد میشود و اغلب، به عنوان RSI وزن داده شده با حجم در نظر گرفته میشود. مانند سایر اندیکاتورها، این اندیکاتور نیز بین 0 تا 100 نوسان دارد که هنگامی که تقاضا افزایش یافته و قیمت بالا میآید، روندی صعودی در پیش میگیرد و هنگامی که میزان عرضه افزایش یافته و قیمت پایین میآید، روندی نزولی در پیش میگیرد.
برای اولین بار، معاملهگری آمریکایی به نام بیل ویلیامز اندیکاتور MFI را ابداع کرد. علاوه بر این شاخص، او اندیکاتورهای دیگری نیز ابداع کرده و عقیده دارد که هر کدام ارزش خاص خود را دارند. این اندیکاتور ورود سرمایههای زیاد به بازار را به موقع اندیکاتور متاخر تشخیص داده و در این مورد، به شدت پیشرو عمل میکند. از این اندیکاتور میتوانیم برگشت روند در بازار را نیز به خوبی تشخیص دهیم.
اندیکاتور باند بولینگر چیست ؟
نکته جالب توجه این است که این اندیکاتور دقیقا مانند اندیکاتور RSI است و تنها تفاوت در محاسبه آن است که از حجم در فرمول آن استفاده شده است. هنگامی که اندیکاتور RSI به بالای 70 یا زیر 30 میرسد، به ترتیب، اشباع خرید و اشباع فروش روی میدهد. در اندیکاتور MFI، این مقادیر به ترتیب، شامل اعداد 80 و 20 است، یعنی زمانی که مقدار MFI به بالای 80 میرسد، حالت اشباع خرید و زمانی که به زیر 20 میرسد، حالت اشباع فروش روی میدهد. نمودار زیر، ظاهر نوسان این اندیکاتور را در سهم خودرو نشان میدهد.
کاربردهای اندیکاتور MFI
مانند اندیکاتور RSI، این اندیکاتور نیز میتواند محدودههای اشباع خرید و فروش را به ما نشان دهد و ورود و خروج از این محدودهها سیگنال خاصی در این اندیکاتور در نظر گرفته میشود. همانطور که در نمودار بالا میبینیم، در نقطهای که اندیکاتور از محدوده اشباع خارج شده است، روند سهم تغییر کرده است.
از سوی دیگر، از اندیکاتور اندیکاتور متاخر MFI میتوانیم برای رسم خط روند نیز استفاده کنیم. هنگامی که برای این اندیکاتور خط روند رسم میکنیم، میتوانیم در محدودههایی که این خط روندها شکسته میشوند، سیگنال ورود و خروج دریافت کنیم.
آشنایی با چگونگی رسم این خط روندها و استفاده از آنها میتواند تا حد زیادی ما را قادر سازد تا محدودههای ورود و خروج از سهم را به درستی انتخاب کنیم. علاوه بر این، از این اندیکاتور برای یافتن واگرایی مثبت و منفی در سهام نیز استفاده میکنیم. همانطور که در نمودار زیر نشان داده شده است، واگرایی مثبت اندیکاتور MFI در سهم باعث افزایش قیمت سهم شده است.
نحوه محاسبه اندیکاتور MFI
همان طور که پیش از این گفتیم، برخی از تحلیلگران عقیده دارند که اندیکاتور MFI و RSI شباهت زیادی با هم دارند، با این تفاوت که در محاسبات اندیکاتور MFI، حجم معاملات نیز در نظر گرفته شده است. محاسبات اندیکاتور MFI بسیار ساده است و در درجه اول، قیمت بسته شدن با بالاترین و پایینترین قیمت جمع شده و تقسیم بر سه خواهد شد. به حاصل این میانگین اصطلاحا قیمت تایپیکالی گفته میشود.
در مرحله بعد، جریان نقدینگی محاسبه میشود. جریان نقدینگی به سه دسته تقسیم میشود:
- جریان نقدینگی مثبت: زمانی که قیمت تایپیکالی از قیمت روز گذشته بیشتر باشد، در این حالت جریان نقدینگی مثبت است.
- جریان نقدینگی منفی: زمانی که قیمت تایپیکالی از قیمت روز گذشته کمتر باشد، در این حالت جریان نقدینگی منفی است.
- جریان نقدینگی خنثی: زمانی که قیمت تایپیکالی نسبت به روز گذشته تغییری نداشته باشد، در این حالت جریان نقدینگی خنثی است.
در مرحله سوم، نسبت نقدینگی محاسبه خواهد شد که از تقسیم جریان نقدینگی مثبت بر منفی به دست خواهد آمد:
اکنون، تمام داده های مورد نیاز برای محاسبه MFI را در اختیار داریم و میتوانیم به راحتی بر اساس فرمول زیر، شاخص جریان نقدینگی را محاسبه کنیم. با این حال، لازم به ذکر است که تحلیلگران تکنیکال نیازی به محاسبه اندیکاتور MFI ندارند و تنها برای آموزش و درک بهتر این اندیکاتور، نحوه محاسبه آن آموزش داده شده است.
آموزش اندیکاتور CCI
واگرایی و همگرایی در اندیکاتور MFI
یکی از خصوصیات مثبت اندیکاتور MFI امکان بررسی ضعف در روند است. این اندیکاتور نیز مانند اندیکاتور RSI، دقت نسبتا بالایی در تشخیص واگراییها در کف و قلهها دارد. با در نظر گرفتن اهمیت بررسی واگرایی در اندیکاتورها، اندیکاتور MFI میتواند کمک بزرگی برای تشخیص قدرت روند باشد.
نکات کلیدی در مورد اندیکاتور MFI
- به طور معمول، اندیکاتور MFI با استفاده از ۱۴ دوره داده محاسبه میشود.
- اگر اندیکاتور MFI بالای عدد ۸۰ باشد، نشاندهنده افراط در خرید و اگر زیر ۴۰ باشد، نشاندهنده افراط در فروش است.
- خرید یا فروش بیش از حد لزوماً به معنی بازگشت قیمت نیست، قیمت تنها عاملی برای حجم نزدیک به بالاترین یا پایین ترین دامنه قیمت اخیر آن است.
- تحلیلگران توصیه میکنند تا از سطوح ۹۰ و ۱۰ به ترتیب، به عنوان افراط در خرید و افراط در فروش استفاده شود. این سطوح به ندرت قابل دسترسی هستند اما در صورت مشاهده شدن، به معنی بازگشت خط روند قیمت هستند.
- واگرایی بین قیمت و شاخص چشمگیر است. به عنوان مثال، اگر اندیکاتور صعودی باشد در حالی که قیمت پایین آمده یا در حالت رنج قرار گیرد، قیمت ممکن است شروع به افزایش نماید.
تفاوتهای بین اندیکاتور MFI و اندیکاتور RSI
در تحلیل تکنیکال، اندیکاتور MFI و اندیکاتور RSI شباهت زیادی به یکدیگر دارند. تفاوت اصلی در این اندیکاتور متاخر است که محاسبه اندیکاتور شاخص جریان نقدینگی شامل حجم نیز میشود اما اندیکاتور RSI نه. تحلیلگران عقیده دارند که اندیکاتور MFI سریعتر از اندیکاتور RSI میتواند سیگنال داده و بازگشت های احتمالی را صادر کند. به طور کلی، هیچ اندیکاتوری بهتر از اندیکاتور دیگر نیست. آنها تنها شامل عناصر متفاوتی میشوند و در زمانهای مختلف سیگنالهای مختلفی را ارائه میدهند.
محدودیتهای اندیکاتور MFI
اندیکاتور MFI گاهی ممکن است سیگنالهای اشتباه نیز صادر کند. این اتفاق زمانی روی میدهد که اندیکاتور سیگنالی خوب صادر میکند، اما پس از آن، قیمتها مطابق انتظار پیش نمیروند و معاملات با شکست مواجه میشوند. برای مثال، واگرایی شاید به معکوس شدن قیمتها منجر نشود.
این اندیکاتور ممکن است برخی از سیگنالهای مهم را نیز صادر نکند. برای مثال، وقتی یک واگرایی خبر از معکوس شدن قیمتها در برخی اوقات میدهد، واگرایی در همه معکوس شدن قیمتها ظاهر نمیشود. به همین خاطر، توصیه میشود معاملهگران از سایر ابزارهای تحلیل و کنترل ریسک استفاده کنند و به طور انحصاری، تنها روی یک اندیکاتور متمرکز نشوند.
اهمیت اندیکاتور MFI
مهمترین مسئلهای که این اندیکاتور به آن میپردازد، نشان دادن قدرت پول است. در واقع، قدرت پول قدرت حرکت سهم را نشان میدهد، یعنی اینکه سهم تا چه میزان میتواند به روند صعودی خود ادامه داده یا برعکس، به سمت قیمتهای پایین کاهش پیدا کند.
در حقیقت، نباید هرگز فراموش کنیم که ورود و خروج نقدینگی اثرات بسیار جدی بر حرکت سهم میگذارند. طبیعی است که همزمان با ورود پول بیشتر، حجم معاملات نیز افزایش یابد. از آن جا که این اندیکاتور به خاطر ماهیتی که دارد، علاوه بر قیمت، به حجم هم توجه میکند، میتواند ورود و یا خروج نقدینگی را نشان دهد. به این ترتیب، با مقایسه اندیکاتور MFI و روند قیمت سهم، میتوانیم حرکتهای آینده سهم را تا حد زیادی به درستی پیشبینی کنیم.
پس آن چه از اهمیت زیادی برخوردار است، جریان پول ورودی و جریان پول خروجی است. با اندیکاتور متااندیکاتور متاخر خر مقایسه این دو مورد، میتوانیم به قدرت حرکت سهم پی ببریم. ممکن است مقایسه این دو مورد، نه تنها نشاندهنده قدرت حرکت سهم، بلکه نشاندهنده روند منفی آن نیز باشد.
با در نظر گرفتن آن چه که گفته شد، اندیکاتور MFI در کنار سایر ابزارهای تحلیلی میتواند در انتخاب سهم مناسب و یا تصیمگیری در مورد نگهداری یا فروش نمادی که در اندیکاتور متاخر حال حاضر، در سبد سهام خود داریم، کمک فراوانی به ما کند.
اندیکاتورهای پیشرو و پسرو چگونه به تحلیل بازار ارزهای دیجیتال کمک میکنند؟
اندیکاتورهای پیش رو و پسرو از جمله مشهورترین ابزارهای تحلیل بازار ارزهای دیجیتال هستند. در بازارهای مالی، ابزارهایی برای ارزیابی نقاط قوت و ضعف اقتصادها در دسترس است. اندیکاتورهای پیشرو (Leading) و اندیکاتورهای پسرو یا تأخیری( Lagging) از همین دسته ابزارهایی هستند که برای پیشبینی و ارزیابی کلی از یک بازار به کمک ما میآیند. به عبارتی میتوان گفت که اغلب اندیکاتورها با توجه به نوع کاراکتر و رفتار در یکی از این دو دسته تقسیمبندی میشوند.
سرفصلهای این آموزش
درباره اندیکاتورهای پیشرو و پسرو
به طور کلی سابقه استفاده از اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال به دهههای اولیه قرن بیستم بازمیگردد. استفاده از این اندیکاتورها و شاخصها ریشه در تئوری داو دارد. این تئوری بیان میکند که حرکتهای قیمتی تصادفی نیست و با تجزیه و تحلیل کامل رفتارهای گذشته میتوان قیمت بازار را پیشبینی کرد و به عبارتی تاریخ به نحوی تکرار میشود. اما علاوه بر تشخیص قیمت در بازارهای مالی از اندیکاتورها در کنار سایر متغیرها و شاخصهای اقتصادی در ترسیم عملکرد اقتصادی نیز استفاده میشود. بیشتر اندیکاتورها به دو دسته پیشرو و پسرو تقسیم میشوند هرچند دستهبندی دیگری به نام ا ندیکاتورهای منطبق یا همزمان نیز وجود دارد که کمتر مورد استفاده تحلیل گران قرار میگیرد.
اندیکاتورهای پیشرو قبل از اینکه یک چرخه اقتصادی یا روند بازار شروع و دچار تحول شود، تغییر میکنند. در سویی دیگر خروجی اندیکاتورهای پسرو بر اساس در نظر گرفتن و دنبال کردن رویدادهای گذشته و دادههای تاریخی یک بازار یا اقتصاد خاص است و به همین دلیل است که این شاخصها را Lagging به معنای با تأخیر نامگذاری کردهاند. این دو اندیکاتور را میتوانید با عناوین دیگری مانند متقدم و متأخر و پیشرو و پیرو نیز جستوجو کنید.
این دو دسته از اندیکاتورها به طور گستردهای میان سرمایهگذاران و تحلیل گران تکنیکال مورد استفاده قرار میگیرد و به همین دلیل استفاده از این شاخصها در معاملات سهام، فارکس و ارزهای دیجیتال بسیار کارآمد است. بد نیست بدانید که هیچکدام از این اندیکاتورها بر دیگری برتری ندارد و استفاده حرفهای و حسابشده از هر اندیکاتور منجر به سودهای کلانی شده است.
شاخصهای پیشرو و پسرو بر چه اساسی کار میکنند؟
شاخصهای پیشرو (Leading indicators)
همانطور که اشاره کردیم؛ شاخصهای پیشرو میتوانند اطلاعاتی در مورد روندی که هنوز نمایان نشده است در اختیار ما قرار دهند. بنابراین، این شاخصها ممکن است برای پیشبینی افت، بازگشت و بهبود احتمالی بازارهای مختلفی مورد استفاده قرار گیرند. این شاخصها میتوانند به شکلهای مختلفی باشند. به عنوان مثال از عملکرد بازار سهام، میزان فروش به صورت خرده فروشی گرفته تا حتی تعداد مجوزهای ساختوساز ممکن است هر کدام نوعی شاخص پیشرو باشند.
بنابراین، شاخصهای پیشرو تمایل دارند که پیش از چرخههای اقتصادی حرکت کنند و برای تجزیه و تحلیل کوتاه مدت و میان مدت گزینه مناسبی هستند. به عنوان مثال، بررسی مجوزهای ساختمانی را میتوان نوعی شاخص اقتصادی پیشرو دانست و بر اساس آن ممکن است تقاضای آینده برای نیروی کار ساختمانی و سرمایه گذاری در بازار املاک را پیشبینی نمود.
شاخصهای پسرو یا تأخیری (Lagging indicators)
برخلاف شاخصهای پیشرو ، از شاخصهای پسرو برای شناسایی روندهای موجودی استفاده میشود که شاید به خودی خود آشکار و ملموس نباشند. بنابراین، این نوع شاخص در پشت چرخههای اقتصادی حرکت میکنند.
معمولاً، از شاخصهای پسرو برای تحلیلهای بلندمدتی که بر اساس تاریخچه عملکرد اقتصادی یا دادههای گذشته قیمتی است؛ استفاده میشود. به عبارتی دیگر، سیگنالهای حاصل از شاخصهای پسرو بر اساس روند بازار یا رویدادهای مالی است که پیشتر آغاز شدهاند یا در حال حاضر به وجود آمدهاند.
شاخصهای همزمان یا منطبق (Coincident indicators)
همانطور که گفتیم دستهبندی سوم کمتر محبوبی نیز در میان اندیکاتورها وجود دارد که به عنوان شاخص منطبق یا همزمان شناخته میشود. شاید بتوان گفت که این شاخصها در جایی میان دو شاخص بالا قرار دارند به این شکل که آنها اطلاعاتی از وضعیت اقتصادی فعلی ارائه میدهند و در واقع نمایانگر وقایع حال هستند.
به عنوان مثال، میتوان با اندازهگیری ساعات کار گروهی از کارکنان یا میزان تولید بخش خاصی از صنعت، مانند بخش تولید یا معدن، یک شاخص همزمان را ایجاد کرد.
با این حال باید در نظر داشت که تعاریف شاخصهای پیشرو، پسرو و همزمان همواره واضح نیست و بسته به راه و روش در نظر گرفته شده میتوان برخی از شاخصها را به دستههای مختلفی تقسیم کرد. این امر به ویژه در شاخصهای اقتصادی مانند تولید ناخالص داخلی (GDP) رایج است.
به طور سنتی، تولید ناخالص داخلی به عنوان یک شاخص پسرو در نظر گرفته شده زیرا بر اساس دادههای تاریخی محاسبه میشود. با این حال، در برخی موارد ممکن است تغییرات اقتصادی را تقریباً به صورت آنی هم منعکس کند. همین مسئله میتواند این اندیکاتور را به یک شاخص همزمان تبدیل کند.
رد پای شاخصها در تحلیل تکنیکال
شاخصهای اقتصادی فارغ از اینکه در کدام یک از دستهبندیها قرار میگیرند بخش مهمی از بازارهای مالی هستند. بسیاری از معامله گران از ابزارهای تحلیل تکنیکال بهره برده که میتوان آنها با عنوان شاخصهای پیشرو یا پسرو تعریف کرد.
همانطور که میدانیم، شاخصهای برجسته تحلیل تکنیکال نوعی اطلاعات پیشبینی کننده را ارائه میدهند. این پیشبینیها معمولاً بر اساس قیمتهای بازار و حجم معاملات تعیین میشوند. این بدان معناست که احتمالاً در آینده نزدیک تحرکاتی در بازار رخ میدهد اما مانند هر شاخصی، همیشه هم به طور دقیق عمل نمیکنند.
از شاخصهای پیشرو که در تحلیل تکنیکال هم مورد استفاده قرار میگیرند میتوان به شاخص قدرت نسبی (RSI) و Stochastic RSI اشاره کرد. البته تنها این شاخصها نیستند که به عنوان شاخصهای پیشرو شناخته میشوند و حتی کندل ها هم به دلیل الگوهایی که ایجاد میکنند؛ میتوانند نوعی شاخص پیشرو در نظر گرفته شوند. در عمل، این الگوها ممکن است دیدگاه و بینشی درباره رویدادهای آینده بازار ارائه دهند.
از سوی دیگر، شاخصهای پسرو تحلیل تکنیکال بر اساس دادههای قبلی کار میکنند و به معامله گران درباره آنچه قبلاً اتفاق افتاده است دیدگاهی ارائه میکنند. با تمام این اوصاف آنها میتوانند هنگام تشخیص روندهای جدید بازار مفید واقع شوند. به عنوان مثال، هنگامی که روند صعودی به پایان رسیده و قیمت به زیر میانگین متحرک ( moving average) میرسد، این میتواند به طور بالقوه بیانگر شروع روند نزولی باشد.
البته برخی از اندیکاتورها در هسته خود هم شاخص پیشرو و هم شاخص پسرو یا کند را بهره میبرند به عنوان مثال، ابر ایچیموکو از دو شاخص پیشرو و پسرو تشکیلشده است.
شاخصهای پیشرو و پسرو زمانی که برای تحلیل تکنیکال استفاده میشوند دارای مزایا و معایب منحصربهفرد خود هستند. مثلاً شاخصهای پیشرو اگرچه آینده قیمت را پیشبینی میکنند اما سیگنالهای خطا و گمراهکننده بسیاری نیز تولید میکنند.
در همین حال، شاخصهای پسرو از آنجایی که به وضوح از دادههای گذشته بازار ریشه گرفتهاند؛ قابلاعتمادتر هستند. اما همانطور که از نامشان برمیآید عیب آنها واکنش دیرهنگام به تحرکات بازار است تا حدی که یک سیگنال ممکن است آنقدر دیر برسد که موقعیت مطلوب از دست رفته و سود کمتری حاصل شود.
شاخصها در اقتصاد کلان
همانطور که گفتیم شاخصها علاوه بر ارزیابی قیمت آینده بازار برای تحلیل روندهای اقتصادی کلان نیز مورد استفاده قرار میگیرند. البته شاخصهای اقتصادی با آنچه در تحلیل تکنیکال استفاده میشوند؛ متفاوت است. با این وجود همچنان میتوان آنها را در دستهبندی پسرو و پیشرو قرارداد.
به عنوان مثال خرده فروشی، قیمت مسکن و سطوح فعالیت تولیدی بخشی از شاخصهای اقتصادی پیشرو هستند. به طور کلی، فرض بر این است که این شاخصها فعالیت اقتصادی آینده را هدایت میکرده و یا حداقل دیدگاهی برای پیشبینی آینده ارائه میدهند.
از شاخصهای کلان اقتصادی پسرو میتوان به دو نمونه کلاسیک نرخ بیکاری و تورم اشاره کرد که به همراه شاخص تولید ناخالص داخلی و شاخص قیمت مصرف، برای ارزیابی رشد یک کشور در مقایسه با سالها و دهههای گذشته مورد استفاده قرار میگیرند.
سخن پایانی
شاخصهای پیشرو و پسرو چه در تحلیل تکنیکال و چه در اقتصاد کلان کاربرد دارند و نقش مهمی در بسیاری از انواع مطالعات مالی ایفا میکنند. آنها تفسیر انواع مختلفی از دادهها را میسر کرده و اغلب مفاهیم متعددی را در شکل یک ابزار با یکدیگر ترکیب میکنند.
بهاینترتیب، این شاخصها در نهایت میتوانند روندهای آینده را پیشبینی کرده یا آنهایی را که در حال وقوع هستند تأیید کنند. علاوه بر این هنگام ارزیابی عملکرد اقتصادی یک کشور چه در رابطه با سالهای گذشته و چه در مقایسه با سایر کشورها هم مفید واقع میشوند. برای فعالان بازار مهم است که بدانند شاخصها یا اندیکاتورهایی که استفاده میکنند و از کدام دسته است تا در تحلیلها و پیشبینیهای خود دچار اشتباه و خطای محاسباتی نشوند.
آیا این مطلب مفید بود؟
۰ نظر
اندیکاتورهای پیشرو و پسرو چگونه به تحلیل بازار ارزهای دیجیتال کمک میکنند؟
اندیکاتورهای پیشرو و پسرو چگونه به تحلیل بازار ارزهای دیجیتال کمک میکنند؟
اندیکاتورهای پیش رو و پسرو از جمله مشهورترین ابزارهای تحلیل بازار ارزهای دیجیتال هستند. در بازارهای مالی، ابزارهایی برای ارزیابی نقاط قوت و ضعف اقتصادها در دسترس است. اندیکاتورهای پیشرو (Leading) و اندیکاتورهای پسرو یا تأخیری( Lagging) از همین دسته ابزارهایی هستند که برای پیشبینی و ارزیابی کلی از یک بازار به کمک ما میآیند. به عبارتی میتوان گفت که اغلب اندیکاتورها با توجه به نوع کاراکتر و رفتار در یکی از این دو دسته تقسیمبندی میشوند.
سرفصلهای این آموزش
درباره اندیکاتورهای پیشرو و پسرو
به طور کلی سابقه استفاده از اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال به دهههای اولیه قرن بیستم بازمیگردد. استفاده از این اندیکاتورها و شاخصها ریشه در تئوری داو دارد. این تئوری بیان میکند که حرکتهای قیمتی تصادفی نیست و با تجزیه و تحلیل کامل رفتارهای گذشته میتوان قیمت بازار را پیشبینی کرد و به عبارتی تاریخ به نحوی تکرار میشود. اما علاوه بر تشخیص قیمت در بازارهای مالی از اندیکاتورها در کنار سایر متغیرها و شاخصهای اقتصادی در ترسیم عملکرد اقتصادی نیز استفاده میشود. بیشتر اندیکاتورها به دو دسته پیشرو و پسرو تقسیم میشوند هرچند دستهبندی دیگری به نام ا ندیکاتورهای منطبق یا همزمان نیز وجود دارد که کمتر مورد استفاده تحلیل گران قرار میگیرد.
اندیکاتورهای پیشرو قبل از اینکه یک چرخه اقتصادی یا روند بازار شروع و دچار تحول شود، تغییر میکنند. در سویی دیگر خروجی اندیکاتورهای پسرو بر اساس در نظر گرفتن و دنبال کردن رویدادهای گذشته و دادههای تاریخی یک بازار یا اقتصاد خاص است و به همین دلیل است که این شاخصها را Lagging به معنای با تأخیر نامگذاری کردهاند. این دو اندیکاتور را میتوانید با عناوین دیگری مانند متقدم و متأخر و پیشرو و پیرو نیز جستوجو کنید.
این دو دسته از اندیکاتورها به طور گستردهای میان سرمایهگذاران و تحلیل گران تکنیکال مورد استفاده قرار میگیرد و به همین دلیل استفاده از این شاخصها در معاملات سهام، فارکس و ارزهای دیجیتال بسیار کارآمد است. بد نیست بدانید که هیچکدام از این اندیکاتورها بر دیگری برتری ندارد و استفاده حرفهای و حسابشده از هر اندیکاتور منجر به سودهای کلانی شده است.
شاخصهای پیشرو و پسرو بر چه اساسی کار میکنند؟
شاخصهای پیشرو (Leading indicators)
همانطور که اشاره کردیم؛ شاخصهای پیشرو میتوانند اطلاعاتی در مورد روندی که هنوز نمایان نشده است در اختیار ما قرار دهند. بنابراین، این شاخصها ممکن است برای پیشبینی افت، بازگشت و بهبود احتمالی بازارهای مختلفی مورد استفاده قرار گیرند. این شاخصها میتوانند به شکلهای مختلفی باشند. به عنوان مثال از عملکرد بازار سهام، میزان فروش به صورت خرده فروشی گرفته تا حتی تعداد مجوزهای ساختوساز ممکن است هر کدام نوعی شاخص پیشرو باشند.
بنابراین، شاخصهای پیشرو تمایل دارند که پیش از چرخههای اقتصادی حرکت کنند و برای تجزیه و تحلیل کوتاه مدت و میان مدت گزینه مناسبی هستند. به عنوان مثال، بررسی مجوزهای ساختمانی را میتوان نوعی شاخص اقتصادی پیشرو دانست و بر اساس آن ممکن است تقاضای آینده برای نیروی کار ساختمانی و سرمایه گذاری در بازار املاک را پیشبینی نمود.
شاخصهای پسرو یا تأخیری (Lagging indicators)
برخلاف شاخصهای پیشرو ، از شاخصهای پسرو برای شناسایی روندهای موجودی استفاده میشود که شاید به خودی خود آشکار و ملموس نباشند. بنابراین، این نوع شاخص در پشت چرخههای اقتصادی حرکت میکنند.
معمولاً، از شاخصهای پسرو برای تحلیلهای بلندمدتی که بر اساس تاریخچه عملکرد اقتصادی یا دادههای گذشته قیمتی است؛ استفاده میشود. به عبارتی دیگر، سیگنالهای حاصل از شاخصهای پسرو بر اساس روند بازار یا رویدادهای مالی است که پیشتر آغاز شدهاند یا در حال حاضر به وجود آمدهاند.
شاخصهای همزمان یا منطبق (Coincident indicators)
همانطور که گفتیم دستهبندی سوم کمتر محبوبی نیز در میان اندیکاتورها وجود دارد که به عنوان شاخص منطبق یا همزمان شناخته میشود. شاید بتوان گفت که این شاخصها در جایی میان دو شاخص بالا قرار دارند به این شکل که آنها اطلاعاتی از وضعیت اقتصادی فعلی ارائه میدهند و در واقع نمایانگر وقایع حال هستند.
به عنوان مثال، میتوان با اندازهگیری ساعات کار گروهی از کارکنان یا میزان تولید بخش خاصی از صنعت، مانند بخش تولید یا معدن، یک شاخص همزمان را ایجاد کرد.
با این حال باید در نظر داشت که تعاریف شاخصهای پیشرو، پسرو و همزمان همواره واضح نیست و بسته به راه و روش در نظر گرفته شده میتوان برخی از شاخصها را به دستههای مختلفی تقسیم کرد. این امر به ویژه در شاخصهای اقتصادی مانند تولید ناخالص داخلی (GDP) رایج است.
به طور سنتی، تولید ناخالص داخلی به عنوان یک شاخص پسرو در نظر گرفته شده زیرا بر اساس دادههای تاریخی محاسبه میشود. با این حال، در برخی موارد ممکن است تغییرات اقتصادی را تقریباً به صورت آنی هم منعکس کند. همین مسئله میتواند این اندیکاتور را به یک شاخص همزمان تبدیل کند.
رد پای شاخصها در تحلیل تکنیکال
شاخصهای اقتصادی فارغ از اینکه در کدام یک از دستهبندیها قرار میگیرند بخش مهمی از بازارهای مالی هستند. بسیاری از معامله گران از ابزارهای تحلیل تکنیکال بهره برده که میتوان آنها با عنوان شاخصهای پیشرو یا پسرو تعریف کرد.
همانطور که میدانیم، شاخصهای برجسته تحلیل تکنیکال نوعی اطلاعات پیشبینی کننده را ارائه میدهند. این پیشبینیها معمولاً بر اساس قیمتهای بازار و حجم معاملات تعیین میشوند. این بدان معناست که احتمالاً در آینده نزدیک تحرکاتی در بازار رخ میدهد اما مانند هر شاخصی، همیشه هم به طور دقیق عمل نمیکنند.
از شاخصهای پیشرو که در تحلیل تکنیکال هم مورد استفاده قرار میگیرند میتوان به شاخص قدرت نسبی (RSI) و Stochastic RSI اشاره کرد. البته تنها این شاخصها نیستند که به عنوان شاخصهای پیشرو شناخته میشوند و حتی کندل ها هم به دلیل الگوهایی که ایجاد میکنند؛ میتوانند نوعی شاخص پیشرو در نظر گرفته شوند. در عمل، این الگوها ممکن است دیدگاه و بینشی درباره رویدادهای آینده بازار ارائه دهند.
از سوی دیگر، شاخصهای پسرو تحلیل تکنیکال بر اساس دادههای قبلی کار میکنند و به معامله گران درباره آنچه قبلاً اتفاق افتاده است دیدگاهی ارائه میکنند. با تمام این اوصاف آنها میتوانند هنگام تشخیص روندهای جدید بازار مفید واقع شوند. به عنوان مثال، هنگامی که روند صعودی به پایان رسیده و قیمت به زیر میانگین متحرک ( moving average) میرسد، این میتواند به طور بالقوه بیانگر شروع روند نزولی باشد.
البته برخی از اندیکاتورها در هسته خود هم شاخص پیشرو و هم شاخص پسرو یا کند را بهره میبرند به عنوان مثال، ابر ایچیموکو از دو شاخص پیشرو و پسرو تشکیلشده است.
شاخصهای پیشرو و پسرو زمانی که برای تحلیل تکنیکال استفاده میشوند دارای مزایا و معایب منحصربهفرد خود هستند. مثلاً شاخصهای پیشرو اگرچه آینده قیمت را پیشبینی میکنند اما سیگنالهای خطا و گمراهکننده بسیاری نیز تولید میکنند.
در همین حال، شاخصهای پسرو از آنجایی که به وضوح از دادههای گذشته بازار ریشه گرفتهاند؛ قابلاعتمادتر هستند. اما همانطور که از نامشان برمیآید عیب آنها واکنش دیرهنگام به تحرکات بازار است تا حدی که یک سیگنال ممکن است آنقدر دیر برسد که موقعیت مطلوب از دست رفته و سود کمتری حاصل شود.
شاخصها در اقتصاد کلان
همانطور که گفتیم شاخصها علاوه بر ارزیابی قیمت آینده بازار برای تحلیل روندهای اقتصادی کلان نیز مورد استفاده قرار میگیرند. البته شاخصهای اقتصادی با آنچه در تحلیل تکنیکال استفاده میشوند؛ متفاوت است. با این وجود همچنان میتوان آنها را در دستهبندی پسرو و پیشرو قرارداد.
به عنوان مثال خرده فروشی، قیمت مسکن و سطوح فعالیت تولیدی بخشی از شاخصهای اقتصادی پیشرو هستند. به طور کلی، فرض بر این است که این شاخصها فعالیت اقتصادی آینده را هدایت میکرده و یا حداقل دیدگاهی برای پیشبینی آینده ارائه اندیکاتور متاخر میدهند.
از شاخصهای کلان اقتصادی پسرو میتوان به دو نمونه کلاسیک نرخ بیکاری و تورم اشاره کرد که به همراه شاخص تولید ناخالص داخلی و شاخص قیمت مصرف، برای ارزیابی رشد یک کشور در مقایسه با سالها و دهههای گذشته مورد استفاده قرار میگیرند.
سخن پایانی
شاخصهای پیشرو و پسرو چه در تحلیل تکنیکال و چه در اقتصاد کلان کاربرد دارند و نقش مهمی در بسیاری از انواع مطالعات مالی ایفا میکنند. آنها تفسیر انواع مختلفی از دادهها را میسر کرده و اغلب مفاهیم متعددی را در شکل یک ابزار با یکدیگر ترکیب میکنند.
بهاینترتیب، این شاخصها در نهایت میتوانند روندهای آینده را پیشبینی کرده یا آنهایی را که در حال وقوع هستند تأیید کنند. علاوه بر این هنگام ارزیابی عملکرد اقتصادی یک کشور چه در رابطه با سالهای گذشته و چه در مقایسه با سایر کشورها هم مفید واقع میشوند. برای فعالان بازار مهم است که بدانند شاخصها یا اندیکاتورهایی که استفاده میکنند و از کدام دسته است تا در تحلیلها و پیشبینیهای خود دچار اشتباه و خطای محاسباتی نشوند.
آیا این مطلب مفید بود؟
۰ نظر
اندیکاتورهای پیشرو و پسرو چگونه به تحلیل بازار ارزهای دیجیتال کمک میکنند؟
دیدگاه شما