بخش ۳. تعریف و تحلیل مشکل
اگر خوب فکر کنید میبینید همه ما از مشکلات سهمی داشتهایم و گاهی حتی بیشتر از سهممان. از این رو آسان است که نتیجه بگیریم به تعریف و تحلیل مشکل نیازی نیست. شاید با خود فکر کنید: «من میدانم مشکل چیست. فقط نمیدانم برای حلش چه کار کنم!»
اما عجله نکنید. حل مشکلی که به دقت تعریف نشده باشد - و یا زوایای آن به طور کامل درک نشده باشد - بسیار دشوارتر از مشکلی است که به روشنی آن را تعریف و تحلیل کردهاید. شیوه بیان و درک یک مشکل تاثیری چشمگیر بر تعداد، کیفیت و انواع راهحلهای پیشنهادی برای آن دارد.
در این بخش، با موضوعات ابتدایی آغاز میکنیم و تمرکز ما عمدتا بر چهار نکته خواهد بود. اول، درباره ماهیت مشکل به طور کلی صحبت خواهیم کرد و بعد، مشخصا درباره روشن ساختن و تعریف مشکلی که با آن روبرو هستید. پس از آن، به این نکته میپردازیم که آیا واقعا میخواهید مشکل را حل کنید یا بهتر آن است آن را به حال خود رها کنید. و سرانجام، درباره تحلیل همه جانبه یک مشکل صحبت خواهیم کرد.
ماهیت مشکل
مشکل چیست؟ میتواند خیلی چیزها باشد. گاهی احساس میکنیم که مشکلی وجود دارد، گرچه قادر نیستیم با واژهها به آسانی آن را توضیح دهیم. شاید در مکان خاصی احساس کنید معذب هستید، اما دقیقا نمیدانید چرا. مشکل میتواند همان حسی باشد که به شما میگوید یک جای کار میلنگد و باید تصحیح شود. ممکن است احساس اضطراب به شما دست دهد و یا حس کنید وضعیت منصفانه نیست.
به عبارتی ساده، مشکل تفاوت میان آنچه «هست» است با آنچه «بهتر» است یا «باید باشد.» این جمله که «هیچ کودکی نباید گرسنه به خواب رود، اما یک چهارم کودکان در این کشور گرسنه به خواب میروند» بیان روشن و قدرتمندی از یک مشکل است. مثال دیگر میتواند این باشد که: «وضع ارتباطات داخلی در دفتر کار ما خیلی روشن نیست.» در این مثال توضیح اینکه «وضعیت ارتباطات چه باید باشد» از قلم افتاده است.
این مثالها نشان میدهند که برخی مشکلات جدیتر از برخی دیگر است؛ مشکل گرسنگی کودکان معضلی بسیار شدیدتر از نبود تجهیزات تمرین در باشگاه ورزشی یک مرکز جوانان است؛ هر چند هر دو، مشکل به حساب میآیند و باید به هر یک رسیدگی شود. در کل، با فرایندهای تشریح شده در این بخش حداقل میشود به مشکلاتی رسیدگی کرد که بر گروهی مشخص از افراد - مثل کودکان، مادران نوجوان، بیماران روانی، تهیدستان - تاثیر میگذارند و همچنین میشود مشکلاتشان را کاهش داد.
حتی اگر سازمان شما بخواهد به مقابله با مشکلی برخیزد که ظاهرا حل نشدنی است، فرایندی که برای حل آن به کار میگیرید چندان پیچیده نیست. با این وجود، درک و تحلیل همه جانبه یک مشکل و تدوین یک راه حل برای آن به زمان نیاز دارد. بسیاری افراد کاری را که در این مرحله باید انجام دهند و زمانی را که باید به درک و تحلیل مشکل اختصاص دهند، دستکم میگیرند. اما این بخش از کار ضروری است چراکه بنیانی است که بر آن راه حلهای موثر خود را بنا میکنید. اینجا نمیشود میانبر زد.
سه مفهوم پایه کانون این بخش را تشکیل میدهد: روشن ساختن مشکل، تصمیمگیری و تحلیل. به ترتیب به هرکدام از این مفاهیم خواهیم پرداخت:
روشن ساختن مشکل
اگر در سازمان خود جلسهای برای حل یک مشکل تشکیل دادهاید، احتمالا به این نتیجه رسیدهاید که جایی از کار میلنگد - شاید هم به نتیجهای بهتر: اینکه واقعا یک مشکل بسیار جدی وجود دارد. این تازه اول کار است و البته که معقولترین کار این است که:
- با اطلاعاتی که در اختیار دارید، آغاز کنید. اعضای گروه شما در بدو ورود به اتاق جلسه درباره وضعیت چه فکر میکنند. راههای زیادی برای کسب این اطلاعات وجود دارد. میشود از آنها خواست که نظر خود را در مورد مشکل بنویسند. و یا تسهیلگر میتواند یک جلسه همفکری برای بیان بیشترین تعداد نظرات دراینباره برگزار کند. به یاد داشته باشید که یک تسهیلگر خوب میتواند نظرات «همه» را بشنود و نه فقط افرادی که قدرت بیان بهتری دارند.
- تعیین کنید که چه اطلاعاتی ندارید. اطلاعات کلید تصمیمگیری موثر است. اگر کار شما پیدا کردن راهی برای رفع معضل گرسنگی کودکان است، آیا میدانید کدام گروه از کودکان گرسنهاند؟ چه زمانی گرسنهاند؟ تمام وقت یا فقط روزهای آخر ماه که پول خانواده ته کشیده؟ در آن صورت بیان شما از مشکل میتواند این باشد: «کودکان در باهمستان ما اغلب در روزهای پایانی ماه گرسنه میمانند، چرا که حقوق والدین آنها زودتر از موعد خرج میشود.»
این بیان از مشکل در مورد گرسنگی کودکان را با بیانی که در بخش «ماهیت مشکل» ارائه شده (هیچ کودکی نباید گرسنه به خواب رود. )، مقایسه کنید. راه حل این دو مشکل چگونه میتواند متفاوت باشد؟
جمعآوری اطلاعات درباره مشکل. ممکن است چند نوع اطلاعات جمعآوری کنید. اغلب آنچه میشنوید یا میخوانید در یکی از دستههای زیر میگنجد:
فکت یا واقعیت (۱۵٪ از کودکان باهمستان ما غذای کافی برای خوردن ندارند.)
استنتاج متکی به شواهد (درصد چشمگیری از کودکان در باهمستان ما احتمالا دچار سوءتغذیه یا کمبود وزن هستند.)
گمانهزنی (بسیاری از کودکان گرسنه احتمالا در محرومترین مناطق شهر ما زندگی میکنند)
نظر شخصی (من فکر میکنم دلیل گرسنه ماندن کودکان این است که والدین آنها همه پول خود را خرج سیگار میکنند.)
این اطلاعات را از کجا و چگونه به دست میآورید؟ پاسخ بستگی به این دارد که چه میخواهید بدانید. میتوانید نظرسنجیها و مصاحبههای انجام شده در این زمینهها را مطالعه کنید و یا به سراغ کتابخانهها و اینترنت بروید.
مشکل را تعریف درک هرچه بهتر مفهوم پول کنید. با اطلاعاتی که پیش رو دارید، آماده آن هستید که «شرح مشکل»، که تعریفی جامع از آن است را بنویسید. پیش از آن اما، دو قاعده عمومی را فراموش نکنید:
مشکل را براساس نیازها تعریف کنید و نه راه حلها. اگر مشکل را براساس راهحلها تعریف کنید، در را به روی راهحلهای دیگری که شاید موثرتر باشند، میبندید. این تعریف که «آمار جرائم خشونتبار در محله به شکل غیرقابل قبولی بالا است» برای راهحلهای مختلفی فضا را باز نگه میدارد، در مقایسه با این تعریف که «ما به گشتزنی بیشتر پلیس در محله نیاز داریم» و یا «افراد بیشتری باید برای دفاع از خود به اسلحه دسترسی داشته باشند».
مشکل را طوری تعریف کنید که همه آن را مسئله خود بدانند و با آن ارتباط برقرار کنند؛ از سرزنش کردن و یا دنبال مقصر گشتن پرهیز کنید. این امر بهخصوص زمانی اهمیت دارد که برای حل مشکل نیاز است افراد (و یا گروههای) متفاوتی با سابقه روابط ناسازگار با هم کار کنند. معلمان ممکن است از آمار بالای غیبت از مدرسه شاکی باشند، اما مقصر دانستن دانشآموزان برای مشکلاتی که ممکن است در مدرسه وجود داشته باشد، مسلما آنها را از مشارکت و کمک به حل مشکل بازمیدارد.
میتوانید مشکل را به چند روش تعریف کنید؛ تسهیلگر میتواند شرح مشکل را روی تخته بنویسد و همه نظر خود را در مورد آن بگویند تا جاییکه همه به درک و تعریف مشترکی از مشکل برسند. میشود تعریف کسی دیگر از مشکل را پذیرفت و یا آن را به عنوان نقطه آغاز روی تخته نوشت تا دیگران آن را با نظراتشان تکمیل کنند.
پس از تعریف مشکل، از همه بپرسید که آیا معنای اصطلاحات به کار رفته در شرح مشکل را درک میکنند یا نه. عبارات کلیدی شرح مشکل را تعریف کنید، حتی اگر فکر میکنید همه آن را درک میکنند.
تصمیم برای حل مشکل
تا اینجا شما مدت زمان کافی به تعریف و تحلیل مشکل اختصاص دادهاید و بدیهی است که قصد دارید آن را حل کنید. پیش از یافتن راه حل، مهم است که نگاهی انتقادی به مشکل داشته باشید و تصمیم بگیرید که آیا واقعا میخواهید تلاشهایتان را بر حل آن متمرکز کنید یا نه. شاید به این نتیجه برسید که حالا زمان خوبی برای حل این مشکل نیست. شاید گروه شما زیر فشارهای مختلف تضعیف شده و در حال حاضر شانس موفقیت شما در حل مشکل اندک است. و یا شاید تلاش برای حل این مشکل ممکن است توجه شما را از یک هدف مهم دیگر منحرف کند. شاید هم به این نتیجه برسید که سازمان دیگری بهتر از شما میتواند مشکل را حل کند.
شما و گروهتان باید در این خصوص تصمیمی آگاهانه بگیرید. عوامل زیادی میتواند در این تصمیم دخیل باشد، از جمله:
اهمیت. در سنجش اهمیت مشکل، عملی بودن راه حل را در نظر بگیرید. اگر به این نتیجه رسیدهاید که مشکل به راستی اهمیت دارد و ارزش آن را دارد که برای حل آن تلاش کنید، از خود بپرسید که آیا قادر به حل آن خواهید بود؟ و یا حداقل قادر به بهبود وضعیت هستید؟ در نهایت باید تصمیم بگیرید که آیا حجم بهبودی که میتوانید ایجاد کنید، به تناسب حجم تلاش و وقت و منابعی که صرف آن میکنید، ارزش دارد. آیا گروه شما بهترین گروه برای حل آن مشکل است؟ آیا گروه دیگری برای مقابله با این مشکل مناسبتر عمل نخواهد کرد؟
تاثیرات منفی. اگر بتوانید مشکل را حل کنید، پیامدهای احتمالی آن چه خواهد بود؟ اگر مثلا تدابیر ایمنی لازم را در یک کارخانه محلی پیاده کنید، هزینه آن چقدر خواهد بود؟ آن کارخانه پول لازم را از کجا به دست خواهد آورد؟ آیا از حقوق کارگرانش کم خواهد کرد، یا از تعداد کارگرانش خواهد کاست؟
حتی اگر حل یک معضل پیامدهای ناخواستهای داشته باشد، شاید به این نتیجه برسید که فایدههای حل آن مشکل بر پیامدهای منفی آن میچربد. شبیه آن است که بیماری دارو مصرف میکند و عوارض جانبی آن را میپذیرد تا بیماری درمان شود. اما باید مطمئن شوید که هزینههای واقعی مشکل را با دقت زیر نظر دارید.
انتخاب از میان مشکلات
شاید موانع زیادی باشد که بخواهید از میان بردارید. در واقع، به ندرت اتفاق میافتد که یک گروه درباهمستان فهرستی از مشکلاتی که میخواهد حل کند، تهیه نکرده باشد. پرسش این است که چطور تصمیم میگیرید که در قدم اول کدام یک از مشکلات را انتخاب و حل کنید؟
یک راه ساده میتواند این باشد که فهرستی از مشکلات پیش رو را تهیه کنید و بسنجید که کدام یک از شاخصههایی که پیشتر برشمردیم (اهمیت، عملی بودن و غیره) را دارا است. البته دشوار است که این سنجش را با آمار و اعداد انجام داد، چرا که در هر مشکل، یکی از شاخصهها قویتر از دیگری خواهد بود. با این حال، در اختیار داشتن این اطلاعات به گروه شما کمک میکند که راحتتر تصمیم بگیرد.
تحلیل مشکل
حالا که گروه شما مشکل را تعریف کرده و اعضا توافق کردهاند که میخواهند برای حل مشکل با هم کار کنند، زمان آن است که مشکل به خوبی تحلیل شود. در واقع شما تحلیل مشکل را از زمان آغاز جمعآوری اطلاعات شروع کردهاید، ولی حالا وقت آن است که به جزییات توجه بیشتری کنید و اطمینان یابید که همه اعضا فهم مشترکی از مشکل دارند.
به همه پرسشهای کلیدی پاسخ دهید
تسهیلگر میتواند اعضای گروه را به فرایندی راهنمایی کند که به آنها کمک میکند تا با پاسخ دادن به «پرسشهای پنجگانه» - چه، چرا، چه کسی، چه زمانی و چقدر - همه جوانب مشکل را درک کنند. این فرایند ممکن است شامل دو نوع پرسش باشد:
مشکل چیست؟ شما قبلا شرح مشکل را تهیه کردهاید و بنابراین به این پرسش کموبیش پاسخ داده شده است. اما مهم است که حالا این پاسخ را بازنگری کنید.
چرا این مشکل وجود دارد؟ اعضای گروه و مشارکت کنندگان باید در مورد چرایی موجودیت مشکل توافق داشته باشند. اگر چنین توافقی وجود ندارد، شاید یکی از شگردهای زیر برای کسب توافق جمعی موثر باشد:
شگرد «چراهای پیاپی»: این شگرد به سادگی میتواند بر یک گروه اعمال شود و یا حتی خودتان به تنهایی از آن استفاده کنید. مشکل را روی تخته بنویسید و از مشارکت کنندگان سوال کنید «چرا این مشکل وجود دارد؟» سپس پاسخها را به ترتیب بنویسید و در مرحله بعد از آنها بخواهید در مورد پاسخهایی که دادهاند توضیح دهند. بپرسید: «چرا؟» مثلا:
«دانش آموزان سر کلاس درس به خواب میروند.»
«چون انرژی ندارند؟»
«چون صبحانه نمیخورند.»
این چراها را آنقدر ادامه دهید تا اعضا به شکلی که با آن راحتاند در مورد علت ریشهای مشکل توافق کنند. توافق اینجا بسیار مهم است؛ اگر افراد بر سر ریشه مشکل توافق نداشته باشند، ممکن است راه حل موثری به دست نیاید.
«تحلیل نیروهای تاثیرگذار»: تکنیک چراهای پیاپی به شما کمک میکند که ریشه اصلی یک مشکل را پیدا کنید. با این شگرد به مشکل به شکلی جامعتر نگاه میکنید و به دنبال مسائل و نیروهایی هستید که پیرامون مشکل حضور دارند.
کار را با شرح خود از مشکل آغاز کنید.
خطی وسط یک ورق کاغذ بکشید و یا اگر با یک گروه کار میکنید و همه نمیتوانند کاغذ را ببینند، از دو ورق کاغذ استفاده کنید.
بالای صفحه بنویسید: «نیروهای محدود کننده»
بالای صفحه دیگر بنویسید: «نیروهای پیشبرنده»
زیر «نیروهای محدود کننده» همه عواملی را که فکر میکنید در ثابت نگهداشتن وضعیت به شکلی که هست، نقش دارد، فهرست کنید؛ چرا وضعیت اینگونه است؟ مثل همه جلسههای توفان فکری، در این جلسه نیز باید همه آزاد باشند که نظر خود را بگویند و هیچ ایدهای حتی اگر به نظر نامحتمل میآید، نباید نادیده گرفته شود.
به همین شکل، زیر عنوان «نیروهای پیشبرنده» تمام نیروهایی را فهرست کنید که فکر میکنید وضعیت را به سمت بهبودی سوق میدهند.
وقتی همه ایدهها و نظرات را نوشتید، اعضای گروه میتوانند آنها را به شکلی که لازم میدانند، ویرایش کنند و سپس فهرستی از عوامل مهمی تهیه کنند که منجر به بروز مشکل یا وضعیت نامطلوب شده است.
بدیهی است که این دو شگرد در مواقع متفاوتی به کار میروند. تکنیک چراهای پیاپی زمانی بیشترین کارآمدی را دارد که تسهیلگر (و یا همه اعضا گروه) به این نتیجه رسیده باشند که مشکل به اندازه کافی ریشهیابی نشده و درک گروه از آن تا حدی سطحی است. شگرد «تحلیل نیروهای تاثیرگذار» اما زمانی به کار میرود که گروه نگران است که عناصر مهم شکل دهنده مشکل از چشم افتادهاند یا اینکه تصویر جامعی از مشکل را نمیبینند.
چه کسی (یا کسانی) علت مشکل هستند و چه کسانی از آن متاثر میشوند؟ یک جلسه ساده توفان فکری روشی عالی برای یافتن پاسخ این پرسش است.
چه زمانی مشکل برای اولین بار بروز کرد، یا چه زمانی مشکل مهم شد؟ آیا این یک مشکل جدید است یا قدیمی؟ پاسخ به این سوال میتواند درک شما از چرایی بروز مشکل را ارتقا بخشد. نکته دیگر اینکه، هرچه مشکل قدیمیتر باشد، مردم بیشتر به آن خو میگیرند و به همین علت حل آن نیز دشوارتر است. مردم اغلب به وضعیت پیرامون خود عادت و در برابر تغییر مقاومت میکنند. حتی اگر تغییر پیشنهادی وضعیت را بهتر کند.
مشکل چقدر فراگیر است؟ دامنه آن چقدر است؟ چه تعداد مردم تحت تاثیر این مشکل قرار دارند؟ اهمیت این مشکل چقدر است؟ میتوانید به پرسشهایی که پیش از این در خصوص اهمیت موضوع طرح کردید رجوع کنید تا تحلیلی کاملتر از اهمیت مشکل به دست آورند.
اگر فرصت دارید، تحلیل مشکل را روی یک صفحه کاغذ خلاصه کنید و پیش از رفتن به مرحله بعدی، یعنی یافتن راه حل، آن را در اختیار اعضا و یا مشارکتکنندگان قرار دهید تا در طول مراحل بعدی کار بتوانند در صورت لزوم به آن مراجعه کنند.
همچنین، پس از تحلیل مشکل، تسهیلگر باید توافق اعضای گروه را بر سر آن جلب کند. آیا تحلیل باعث شده که برداشت افراد از مشکل به طور چشمگیری تغییر کرده باشد؟ در این جا یک بار دیگر اطمینان یابید که اعضای گروه هنوز مایلاند برای حل مشکل با هم کار کنند.
خلاصه
اولین گام در فرآیند حل مشکل شاید مهمترین آن باشد. برای تدوین یک تعریف جامع از مشکل وقت کافی اختصاص دهید و اجازه دهید که این تعریف و نیز تحلیلی که به دنبال آن میآید، راهنمای شما در روند کار باشد. حالا شما آمادهاید که راه حل را بیابید و بهترین آن را انتخاب کنید. این گام بعدی در فرایند حل مشکل است که موضوع بخش بعدی خواهد بود.
تفاوت کیف پول شخصی و صرافی | از کیف پول شخصی استفاده کنیم یا کیف پول صرافی؟
یکی از مهمترین ضروریاتی که برای خرید و فروش ارز دیجیتال به آن نیاز دارید کیف پول است. شما میتوانید برای نگهداری، ارسال و دریافت رمزارزها از کیف پول شخصی یا کیف پول صرافی استفاده کنید. اما تفاوت کیف پول شخصی و صرافی چیست؟ بهتر است از کیف پول شخصی استفاده کنیم یا کیف پول صرافی؟ با ما همراه باشید تا به این سوالات پاسخ دهیم.
کیف پول چیست؟
کیف پول رمزارز (Cryptocurrency Wallet) که به اختصار به آن کیف پول هم گفته میشود، تقریبا عملکردی مثل کیف پولهای معمولی دارد اما به جای اسکناس داخل آن فایلهایی نگهداری میشود که نشان دهنده مالکیت شما روی رمزارزهایی است که در اختیار دارید.
نکتهای که باید بدانید این است که داخل کیف پول کریپتو، هیچ رمزارزی نگهداری نمیشود! بلکه کلیدهای خصوصی و عمومی که برای دسترسی به بلاک چین ضروری هستند نگهداری میشوند. با کمک این کلیدها و با استفاده از امضای دیجیتال خودتان، شما میتوانید تراکنشها را تایید کنید. در واقع کیف پول، دسترسی شما به بلاک چین را تسهیل میکند و با استفاده از آن نیازی نیست درگیر پیچیدگیهای فنی بلاک چین باشید. کیف پول شما میتواند یک دستگاه فیزیکی، یک برنامه موبایل یا حتی یک وبسایت باشد. صرافیها نیز کیف پول را به عنوان یک سرویس جانبی ارائه میکنند. اما کیف پولی که توسط صرافی عرضه میشود با کیف پولهای شخصی مثل کیف پول متامسک و تراست تفاوتهای زیادی دارد.
کیف پول روشی راحت برای دسترسی به ارزهای دیجیتال است.
در مقاله کیف پول ارز دیجیتال چیست به صورت مفصل درباره کیف پول و انواع آن صحبت کردهایم.
تفاوت کیف پول شخصی و کیف پول صرافی
با استفاده از کیف پول شخصی، شما اختیار کامل کلیدهای خصوصی خودتان را در اختیار خواهید داشت و تنها روش در خطر افتادن سرمایههای شما، این است که دستگاهی که کیف پول روی آن قرار دارد را گم کنید. اما در کیف پول صرافی، کلیدهای خصوصی در اختیار صرافی قرار دارند و کنترل کامل کیف پول در اختیار شما نیست.
تفاوت کیف پول امانی و غیرامانی
کیف پولهای شخصی تحت عنوان non-custodial یا غیرامانی شناخته میشوند و تقریبا شبیه به همان کیف پولی است که برای نگهداری اسکناس و پولهای کاغذی از آن استفاده میکنید. با استفاده از این نوع کیف پول، شما کنترل کامل داراییهای شخصی خودتان را در اختیار دارید و هیچ کس نمیتواند از آنها استفاده کند. مسئولیت نگهداری و حفظ رمزارزها هم در این روش کاملا برعهده شماست و در صورتی که کیف پول به هر دلیلی گم شود، میتوانید با عبارات امنیتی آن را بازگردانید و در صورت فراموش کردن عبارات پشتیبان، دسترسی شما به داراییهایتان از بین میرود.
در انتهای مقاله در مورد تفاوت کلید خصوصی و عمومی صحبت کردهایم.
تفاوتهای کیف پول شخصی و صرافی در جدول زیر به خوبی مشخص شده است:
ویژگیها | کیف پول شخصی | کیف پول صرافی |
ماهیت | غیرمتمرکز | متمرکز |
امکان ردیابی توسط نهادهای دولتی | ندارد | دارد |
امکان بلوکه شدن داراییها | ندارد | دارد |
سرعت انجام معامله | کند | سریع |
امنیت داراییها | بالا | به اقدامات امنیتی صرافی بستگی دارد |
نیاز به احراز هویت | ندارد | دارد |
قابل استفاده برای کاربران بسیار مبتدی | خیر | بله |
کیف پول صرافی چیست؟
در کیف پول صرافی، کلیدهای خصوصی شما روی سرور صرافی هم نگهداری میشوند. به بیانی دیگر شما به یک فرد یا شرکت ثالث اعتماد میکنید که امنیت سرمایههای شما را حفظ کند و در صورت لزوم آنها را به آدرس دیگری بفرستد. این نوع کیف پول مسئولیتهای شما را کاهش میدهد اما معایب متعددی هم دارد که باید از آنها مطلع باشید.
اکثر کیف پولهای رمزارزی که در فضای وب وجود دارند از جمله کیف پولهای صرافی، از نوع امانی هستند. کلیدهای خصوصی این نوع کیف پول در اختیار صرافی قرار دارند و مسئولیت تامین امنیت آن هم برعهده خود صرافی است. اما به دلیل اینکه کیف پول صرافی به صورت متمرکز مدیریت میشود، هک کردن و آسیب دیدن آن خیلی راحت است و به همین خاطر اکثر کارشناسها توصیه میکنند سرمایههای خودتان را داخل کیف پول صرافی نگهداری نکنید و از این کیف پول فقط در زمان ترید کردن استفاده کنید.
با وجود اینکه در این روش ممکن است امنیت داراییهای کاربر کمتر از روشهای دیگر باشد اما خیلی از افراد به دلیل راحتی بیشتری درک هرچه بهتر مفهوم پول که این نوع کیف پول در اختیار آنها قرار میدهد، آن را ترجیح میدهند.
کیف پول صرافی چه مزایایی دارد؟
خیلی از کاربران کیف پول صرافی را به خاطر راحتی زیاد آن انتخاب میکنند. این کیف پول به صورت یکپارچه با سیستم خرید و فروش صرافی عمل میکند و برای کاربرانی که قصد دارند به صورت مرتب معامله کنند گزینه مناسبتری به شمار میرود.
در صورتی که ارزهای دیجیتال خودتان را روی کیف پول صرافی نگهداری کنید، میتوانید به سرعت آنها را ترید کنید.
فکر کنید که بازار به یکباره دچار نوسان شده و شما باید توکنهایی که داخل کیف پول خودتان دارید به سرعت بفروشید. در صورتی که از کیف پول صرافی استفاده کنید، میتوانید بلافاصله این کار را انجام دهید اما با کیف پول شخصی ابتدا باید رمزارزها را با پرداخت کارمزد به کیف پول صرافی منتقل کنید و بعدا آنها را بفروشید که کار زمانبری است. به همین خاطر تریدرهایی که با ریسک زیاد معامله میکنند، معمولا داراییهای خودشان را روی کیف پول صرافی نگهداری میکنند.
نکته: برخی از کیف پولها دارای صرافی داخلی هستند و میتوانید بدون نیاز به پرداخت کارمزد تراکنش معاملات خودتان را انجام دهید. برای مثال کیف پول تراست والت دارای یک صرافی غیرمتمرکز است که با استفاده از آن میتوانید انواع توکنها را با هم مبادله کنید
استفاده از کیف پول صرافی چه معایبی دارد؟
- یکی از بزرگترین معایب کیف پول صرافی ساختار متمرکز آن است. این ساختار باعث میشود که کیف پول به راحتی در معرض هک قرار بگیرد و هکرها به راحتی بتوانند رمزارزها یا اطلاعات هویتی شما را به سرقت ببرند.
- در صورتی که مشکلی برای سرور صرافی پیش بیاید، این احتمال وجود دارد که سرمایه کاربر به صورت کامل از دست برود و هیچ روشی هم برای بازیابی آن وجود نداشته باشد. برای مثال در صورت هک شدن یا از کار افتادن سرور صرافی، ممکن است تمام داراییهای شما در خطر بیفتند.
نکته: برخی از صرافیها، از کیف پول سرد (Cold Wallet) به عنوان پشتیبان استفاده میکنند و حتی در صورتی که سرور اصلی آسیبی ببیند، باز هم احتمال بازیابی کیف پولها وجود دارد.
- در صورتی که صرافی از نظر قانونی دچار مشکل شود سرمایه شما هم مسدود خواهد شد و تا زمان مشخص شدن وضعیت صرافی، به آن دسترسی نخواهید داشت. (مانند شرایطی که برای صرافی کریپتولند پیش آمد)
- برای استفاده از کیف پول صرافی نیاز به احراز هویت دارید. خیلی از کاربران رمزارزها مایل هستند به صورت ناشناس فعالیت کنند اما در صورت استفاده از کیف پول صرافی نمیتوانند ناشناس باقی بمانند.
- صرافیها فقط از ارزهای خاصی پشتیبانی میکنند و نمیتوانید تمامی رمزارزها را روی آنها نگهداری کنید. اما در سمت مقابل میتوانید انواع ارزها را روی کیف پولهای شخصی نگهداری کنید. برای مثال کیف پول تراست والت علاوه بر تمامی توکنهای موجود در اکوسیستم اتریوم، از تمامی توکنهای ERC20، BEP2 و ERC721 نیز درک هرچه بهتر مفهوم پول پشتیبانی میکند و میتوانید حتی به عنوان کیف پول بیت کوین هم از آن استفاده کنید.
در مورد کیف پول تراست والت بیشتر بخوانید: کیف پول تراست
کیف پول تراست والت، نمونهاز یک کیف پول شخصی
مزایای استفاده از کیف پول شخصی
- کیف پولهای شخصی به صورت کاملا غیرمتمرکز عمل میکنند و میتوانید به صورت کامل از این مزیت رمزارزها بهرهمند شوید. یعنی هیچ فرد یا مرجع ثالثی روی داراییهای شما کنترلی ندارد.
- داراییهای شما از سوی کسی ضبط نمیشود.
- کیف پولهای شخصی امنیت بیشتری نسبت به کیف پول صرافی دارند و هک کردن آنها بسیار دشوار است.
معایب کیف پول شخصی
- با استفاده از کیف پول شخصی معمولا امکان انجام معاملات لحظهای وجود ندارد. مثلا اگر بخواهید توکن خاصی را بفروشید و به پول نقد تبدیل کنید باید ابتدا آن را به صرافی انتقال دهید و منتظر بمانید تا تراکنش در شبکه تایید شود. این کار، مقداری زمان از شما میگیرد.
- برای انتقال دارایی بین صرافی و کیف پول باید کارمزد پرداخت کنید.
هر کیف پول کجا به کار میآید؟
یکی از مشکلاتی که معمولا تریدرهای تازه کار و افرادی که تازگی با ارزهای دیجیتال آشنا شدهاند با آن مواجه میشوند، درک تفاوت کیف پول شخصی و صرافی است. با وجود اینکه هر دو کاربردهای نسبتا مشابهی دارند اما آشنایی با تفاوتهای آنها ممکن است باعث موفقیت شما در دنیای رمزارزها شود.
انتخاب بین کیف پول صرافی یا کیف پول شخصی، یکی از تصمیمات اصلی است که هر تریدر یا هودلر باید بگیرد. شما میتوانید از هر دو کیف پول برای نگهداری رمزارز استفاده کنید اما اینکه کدام یک از این دو را انتخاب میکنید، به خود شما بستگی دارد و باید براساس مزایا و معایبی که دارند تصمیمگیری کنید.
مانند ارزهای فیات، در زمینه ارزهای دیجیتال هم روشهای مختلفی برای نگهداری پول وجود دارد و شما میتوانید از هر کدام از آنها استفاده کنید.
در صورتی که میخواهید کنترل کامل داراییهایتان را در اختیار داشته باشید و دسترسی به آنها نیز آسان باشد، کیف پول شخصی گزینه بهتری برای شما خواهد بود. همچنین از آنجایی که میدانید ارزهایتان دقیقا کجا قرار دارند، کیف پول شخصی آرامش شخصی بیشتری به شما خواهد داد.
اما اگر ریسکپذیر هستید یا به ترید کردن علاقه دارید و میخواهید همیشه رمزارزهای در اختیار خودتان را خرید و فروش کنید، کیف پول صرافی گزینه بهتری برای شما خواهد بود. البته باید خیلی مراقب باشید چون اگر صرافی نتواند امنیت کیف پول شما را تضمین کند، احتمال اینکه فرد دیگری هم بتواند به سرمایه شما دسترسی داشته باشد افزایش خواهد یافت.
کلید خصوصی و عمومی چیست؟
خب! درباره کلید عمومی و کلید خصوصی توضیح کوتاهی به شما بدهکاریم!
کلید عمومی: کی از اجزای کلیدی کیف پول، کلیدهای خصوصی و عمومی آن هستند. کلید عمومی همان آدرس اختصاصی شما روی بلاک چین است که کاربران دیگر با استفاده از آن میتوانند برای شما انواع ارزهای دیجیتال را ارسال کنند.
کلید خصوصی: کلید خصوصی هم ابزاری است که با استفاده از آن میتوانید تراکنشها را تایید کنید و به داراییهای خودتان دسترسی داشته باشید. در واقع اگر کلید خصوصی را در اختیار داشته باشید، حتی اگر دستگاهی که کیف پول روی آن قرار دارد را هم گم کنید، باز میتوانید به داراییهای خودتان دسترسی داشته باشید.
کلید عمومی همان آدرس کیف پول است که برای دریافت ارز دیجیتال باید آن را در اختیار دیگران قرار دهید اما از کلید خصوصی برای ورود به کیف پول و امضای تراکنشها استفاده میشود. چیزی مثل شماره کارت بانکی و رمز دوم. در اینجا شماره کارت شما مانند کلید عمومی عمل میکند و با کمک آن میتوانید واریز و دریافت کنید ولی این اجازه را کلید خصوصی به شما میدهد که به محتوای آن دسترسی داشته باشید و اجازه این ارسال را بدهید.
نکته مهم: برای دریافت ارز دیجیتال، نیازی به ارائه کلید خصوصی ندارید و هرگز نباید آن را در اختیار کسی بگذارید.
سخن نهایی
به صورت کلی بهتر است فقط ارزهایی که قرار است با آنها ترید کنید را داخل کیف پول صرافی نگهداری کنید و تمام ارزهای دیگر را به کیف پول شخصی خودتان انتقال دهید. همچنین در صورتی که قرار نیست خیلی ترید کنید و بیشتر قصد دارید ارزهای دیجیتال خریداری شده را به صورت طولانی مدت نگهداری کنید، بهتر است آنها را به یک کیف پول سخت افزاری یا حتی کاغذی منتقل کنید.
درک هرچه بهتر مفهوم پول
نگرش های پولی خود را با تست MBBS بسنجید!
ویلیام گلاسر یکی از 5 نیاز اساسی انسان را نیاز به بقا دانسته است و می گوید مشکلات زندگی زناشویی با مسائل اقتصادی گره خورده اند.میزان نیاز افراد مختلف به بقا بر اساس برنامه ی ژنتیکی آنها متفاوت است و معمولا این تفاوت زمانی خود را نشان خواهد داد که یک نفر بیش از دیگری مقتصدانه عمل کند و این ویژگی غالبا با عبارتی مانند: « حساس نسبت به پول» عنوان می شود.اما این یک قانون است که فقر باعث فلاکت و ناخشنودی می شود و ازدواج هم از این قانون مستثنا نیست.
آنچه که در موفقیت های ما چه در زمینه ی مالی و چه در زمینه های دیگر اهمیت دارد، خودشناسی و خودآگاهی از نقطه ضعف ها و اصلاح کردن آنهاست. نگرش برتر، با طراحی این آزمون، سعی دارد نگرش های مالی شما را بسنجد و برای رسیدن به موفقیت مالی و شکل گیری بینش های جدید نسبت به پول، شما را راهنمایی کند.
پیدایش مالی درمانی
روانشناسان نخستین افرادی بودند که دریافتند روش های سنتی درمان در بسیاری از موارد در حل مسائل روانی مددجویان ناکارآمد است.آنان دریافتند ریشه ی بسیاری از مسائل روانی افراد مانند: استرس،اضطراب و مسائل خانوادگی، تنها با توصیه های روانشناسی قابل رفع نیست و رفع مسائل مالی و تغییر در نحوه ی نگرش افراد به مسائل مالی در درمان بسیاری از مشکلات روانی آنان ضروری به نظر می رسد.به گفته ی بردلی کلوتز که از پیشتازان این حوزه است، نخستین باری که این اصطلاح در اینترنت جستجو شد به سال 2001 برمی گردد.پس از آن پژوهش ها به صورت گسسته ادامه داشت
معرفی تست MBBS
MBBS مخفف (Money belief and behavior style) می باشد.
این پرسشنامه دارای 60 سوال است که باید به صورت زیر پاسخ داده شود:
- کاملا در مورد من صدق می کند.
- نسبتا در مورد من صدق می کند.
- نظری ندارم.
- تقریبا در مورد من صدق می کند.
- اصلا در مورد من صدق نمی کند.
این پرسشنامه شامل 6 مقیاس به شرح زیر می باشد:
- وسواس پولی
- نگهداری و حفظ پول
- ناکافی بودن پول
- کسب قدرت از طریق هزینه کردن
- محافظه کاری و امنیت
- تلاش و توانایی
منظور از وسواس پولی چیست؟
بهتر است در ابتدا وسواس را تعریف کنیم:
هر نوع فکر یا تصویری که بر خلاف اراده انسان، به ذهن او هجوم می آورد و سازمان روانی فرد را تحت سیطره خود قرار می دهد و اضطراب گسترده ای در او ایجاد می کند، وسواس نام دارد.
هم اکنون با توجه به تعریف وسواس به سادگی می توان وسواس پولی را درک کرد.
زمانی که پول، سهمی بیشتر از آنچه که باید را، در ذهن ما به خود اختصاص می دهد می توانیم بگوییم به وسواس پولی دچار شده ایم. آیا تا به حال فردی را دیده اید که بخاطر چند ریال پولی که مثلا در فلان تاریخ پرداخت کرده است هنوز حسرت می خورد؟! یا اگر پولی را برای شما خرج کرده باشند به دنبال فرصتی باشند تا این هزینه به شکلی جبران شود؟
- کسانی که وسواس پولی دارند، معمولا انگیزه های دیگران را بر اساس معیارهای پولی تحلیل می کنند.
- کسانی که وسواس پولی دارند،علاقه مند هستند همه حساب های ذهنی خود را در کوتاه مدت ببندند و تسویه کنند.
- کسانی که وسواس پولی دارند، از تصمیم ها و انتخاب های خود رضایت کمتری دارند.
لازم به ذکر است که آموزش های خانواده و صحبت هایی که فرزندان از والدین خود می شنوند و همچنین تأثیرات فرهنگی و نگاه جامعه به پول و ثروت در شکل گیری وسواس پولی نقش بسزایی دارد.
اما امتیاز ما در این مقیاس چگونه باید باشد؟
اگر شما در این مقیاس نمره ی بالایی کسب کنید می توان گفت مشخصه ی یک فرد مبتلا به وسواس پولی را دارید و اگر میزان نمره ی شما به صفر نزدیک باشد احتمالا معنی پول را به درستی درک نکرده اید و همیشه شما هستید که در روابط پولتان را خرج می کنید و برای دخل و خرجتان هیچ برنامه ای ندارید.
نگهداری و حفظ پول
رابرت جی آلن یکی از مشاوران سرمایه گذاری می گوید”:
چندمیلیونر میشناسید که با پس انداز کردن در حساب پس انداز، میلیونر شده باشند؟
یکی از عامل هایی که در زمینه ی حفط و نگهداری پول اثر گذار است نوع رفتار والدین می باشد. اگر شما نگاهی به زندگی افراد کارمند داشته باشید کاملا قابل درک است که بخاطر داشتن درآمدی ثابت، که سالانه به میزان مشخصی افزایش می یابد تمایل بیشتری به پس انداز کردن و یا حفظ پول خود دارند و این ساده ترین روشی است که آنها می توانند امنیت مالی خود را فراهم کنند. اما خانواده هایی که در آمد ثابت ندارند کمتر به کاهش هزینه ها فکر می کنند و معمولا برای ایجاد امنیت مالی خود، فعالیت و کارشان را توسعه می بخشند.
یکی دیگر از عوامل تأثیرگذار در این نوع نگرش مالی، نقش فرهنگ و جامعه است. در جوامع توسعه یافته، معمولا هزینه کردن و مصرف گرایی تبلیغ می شود؛ به دلیل اینکه هر نوع گردش مالی در جامعه موجب افزایش تولید و رشد اقتصادی بیشتر می شود. اما در جوامع کمتر توسعه یافته، فرهنگ صرفه جویی تبلیغ می شود.
در این مقیاس افرادی که نمره ی بالایی می گیرند نمی توانند در نقش یک کارآفرین وارد بازار کار شوند و اگر وارد این حوزه ی کاری شوند قطعا شکست خواهند خورد،مگر اینکه نگرش پولی خود را تغییر دهند.
ناکافی بودن پول
ناکافی بودن پول معادل عبارت ( Money Inadequacy) است.
به نظر شما چقدر پول برای زندگی شما کافی است؟آیا می گویید هرچقدر باشد باز هم کم است؟!
مانی تراپیست ها، برای اینکه تصویر ذهنی بهتری از مفهوم ناکافی بودن پول را به ما بدهند، مثال جالبی دارند:
فرض کنید، در یک انبار پر از سکه های طلا قرار دارید. به شما اجازه داده اند هر تعداد از آن سکه ها را که می خواهید بردارید اما به ازاء هر سکه ای که برمی دارید، به صورت تصادفی چیزی بین یک روز تا یک هفته از عمر شما کسر می شود.(طبیعتا شما مقدار عمر خود را نمی دانید.)
چه میزان سکه برخواهید داشت؟
اگر شما می گویید هرچه بیشتر بشود برمی دارم احتمالا نمره ی بالایی در این مقیاس کسب خواهید کرد و این همان مفهوم ناکافی بودن است!
شما احتمالا نداشتن پول را دلیل نرسیدن به خواسته هایتان می دانید و جالب است به این نکته توجه کنید که اگر نگرش مالی خود را تغییر ندهید هرگز به موفقیت و آنچه که در تصورتان است نخواهید رسید.این ویژگی را می توان «کمال گرایی منفی »نیز نامگذاری کرد ؛ چرا که شما اگر یک ماشین 200 میلیونی بخرید همان لحظه به ماشین 500 میلیونی فکر میکنید و هیچ لذتی از داشته هایتان نخواهید برد و این نوع نگرش فرصت موفقیت را از شما خواهد گرفت.
کسب قدرت از طریق هزینه کردن
به راستی تا کنون فکر کرده اید چرا دوست دارید پولدار شوید؟
هزینه کردن پول چه انگیزه هایی می تواند داشته باشد؟
- گاهی ما هزینه می کنیم تا روحیه ی بهتری داشته باشیم.
- گاهی هزینه می کنیم برای اینکه احساس قدرت داشته باشیم.
- گاهی هزینه می کنیم تا نیازهای اولیه زندگی را فراهم کنیم.
اگر تا به حال در جمع افرادی که نت ورک مارکتینک کار می کنند رفته باشید، درابتدای کار سوویچ ماشین گران قیمت، گوشی اپل و ساعت برندشان را در معرض دید شما قرار می دهند،چرا که می خواهند به شما بگویند ما با درآمد چند صد میلیونی مان قدرت بدست می آوریم و احساس برتری شان را به رخ شما می کشند.
آیا ما میخواهیم بگوییم کسب قدرت از طریق پول و یا کسب امتیاز بالا در این مقیاس نشانه ی نوعی مشکل است؟
خیر، بسیاری از کسانی که کسب و کارهای بزرگ ما را ساخته اند، دارای تمایل به کسب قدرت از طریق هزینه کردن بوده اند.رابطه ی ذهنی بین قدرت و ثروت می تواند عامل و انگیزه ای برای رشد و موفقیت باشد. اما اگر نمره ی شما در این مقیاس خیلی بالا باشد می توناد منجربه احساسا افسردگی و نارضایتی از زندگی شود،چرا که امکان دارد شما دائما در حال مقایسه کردن زندگیتان با زندگی دیگران قرار بگیرید.
محافظه کاری و امنیت
نیاز به امنیت یکی دیگر از نیازهای اساسی انسان است که آبراهام مزلو در هرم عوامل انگیزشی به آن اشاره کرده است.
اما مهم تر از بحث نیاز به امنیت ( که برای همه،نسبتاً واضح به نظر می رسد) این نکته مهم است که ما امنیت را از چه شیوه هایی تأمین می کنیم؟
- پس انداز کردن؟
- فرزند آوری؟
- خرید خانه؟
- ازدواج؟
مهم نیست که شما این موارد را برای تأمین امنیت خود انتخاب می کنید یا نه؟
آنچه که مهم است این است که:
ما انسان ها،همواره دغدغه ی امنیت داریم و به شیوه های مختلف می کوشیم امنیت خود را در امروز و آینده تأمین کنیم.همین دغدغه ی امنیت است که ما را، به رفتارهای محافظه کارانه ترغیب می کند.
شاخص رابطه ی پول و احساس امنیت به ما نشان می دهد که تا چه اندازه برای تأمین امنیت خود از ابزاری به نام پول استفاده می کنیم؟
اگر شما در این مقیاس نمره ی بالایی بدست آورید، نشان دهنده ی سهم زیاد پول در تأمین امنیت شماست.البته باید به این نکته نیز توجه کنید که بدست آوردن نمره ی بسیار پایین در این مقیاس نیز خوشایند نیست،چرا که بی توجهی کردن به نقش پول، در تأمین امنیت، خطایی جدی است و می تواند تبعات منفی زیادی در زندگی ایجاد کند.
تلاش و توانایی
- تا چه حد باور دارید که درآمد و پولی که در اختیار شماست، به تلاش و توانایی خودتان ربط دارد؟
- آیا تا به حال دیده اید فردی با تحصیلات کمی که دارد در یک شرکت معتبر مشغول به فعالیت است؟
- آیا دیده اید که پسر مدیر یک سازمان، به خاطر موقعیت پدرش چطور دریک موقعیت شغلی خوبی قرار می گیرد؟
- آیا دیده اید بعضی افراد چطور یک شبه با به دست آوردن ارثیه پولدار می شوند؟
درست است(!)، اگر بخواهیم واقع بینانه به رابطه ی بین پول و توانایی بنگریم،متوجه خواهیم شد ارتباط ضعیفی بین آنها وجود دارد و یا شاید بتوان گفت هیچ ارتباطی بین آنها نیست.
اما آیا تمام افرادی که به ثروت زیادی دست پیدا کرده اند با وجود چنین موقعیت هایی ثروتمند شده اند؟
یان کوم( کسی که واتس آپ را طراحی کرد)، جف(مدیر شرکت آمازون)، شولتز هووارد ( مدیر شرکت قهوه سازی)، جک ما و بسیاری دیگر از ثروتمندان جهان از فقر به ثروت رسیده اند و در داستان زندگی آنها تلاش و سختی زیادی دیده می شود.
اگر ما در موقعیت های آسان برای رسیدن به ثروت قرار نگیریم،راهی جز تلاش کردن برای بدست آوردن آنچه که می خواهیم نداریم.ذهن ما یک ماشین توجیه گر قوی است که به سرعت می آموزد شرایط و رفتار ما را توجیه کند.پس آگاهی از این موضوع می تواند به ما کمک کند باورهای درست را شناسایی کنیم.
اگر ما بخواهیم منتظر موقعیت های سهل الوصول برای دستیابی به پول بگردیم،احتمالا راه ثروتمند شدن از طریق تلاش و توانایی را به روی خودمان می بندیم و می توان گفت احتمال پولدار شدن را تا حد صفر کاهش می دهیم.
برخلاف سایر پارامترهای دیگر که به نظر می رسید نمره ی بسیار بالا ی آنها چندان مطلوب نیست و حد میانه ی آنها می تواند مناسب تر قلمداد شود، امتیاز بالا در این مقیاس الزاماَ نکته ای منفی محسوب نمی شود و اتفاقا می تواند مطلوب هم باشد.
در جامعه ی کنونی، اکثر مردم اگر تلاش مختصری انجام دهند،بقایشان تضمین شده است.
جو ای لوئیس می گوید: « هم فقر را تجربه کرده ام و هم ثروت را و معتقدم ثروت خیلی بهتر است و بیش ترین لبخند ها را بر لبان زوج ها می نشاند.»
در بیشتر زندگی های مشترک رایج ترین نشانه تفاوت در نیاز به بقا، اختلاف بر سر مسائل اقتصادی است.اگر شما سعی کنید با انجام دادن تست MBBS نقطه ضعف و نقطه قوت های خود را در زمینه ی نگرش های مالی مشخص کنید و در جهت اصلاح یا تقویت آنها بکوشید، قطعا در زندگی مشترک و مسیر های شغلی خود موفق خواهید شد.
علم پولسازی و بهترین روش های کسب ثروت
پول، چیزی که بسیاری آن را عامل اصلی خوشبختی، و برخی آن را مایهی دردسر میدانند. اما بگذارید یک مسئله را روشن کنیم، پول اگر باعث خوشبختی نباشد، حداقل بسیاری از فلاکتهای ناشی از فقر را از بین میبرد! به هر حال، فارغ از اینکه چقدر پول و کسب ثروت را دوست داشته باشید، احتمالا یکی از اصلیترین اهداف زندگیتان پولسازی برای رسیدن به آرزوهای مختلف محسوب میشود. چیزی که بسیاری معتقدند فقط با کسب علم پول سازی قابل دستیابی است.
اگر به زندگی افراد موفق و تاثیرگذار نگاهی بیاندازید، یک وجه اشتراک به سرعت نظرتان را جلب میکند؛ آن هم چیزی نیست جز میزان ثروتشان! مثلا همه ما بیل گیتس را تا مدتها به عنوان پولدارترین فرد جهان میشناختیم. اگر از کسی میپرسیدید ثروتمندترین آدم روی زمین کیست، بلافاصله میگفت بیل گیتس. اما اگر از او میپرسیدید بیل گیتس چه کاره است؟ شاید برای جوابش کمی فکر میکرد. پس میتوان گفت انسانها پول و پول سازی را نه تنها راهی برای رسیدن به اهداف میدانند، بلکه در مواردی شهرت افراد به میزان داراییشان وابسته است.
سوال اینجاست که چطور فردی عنوان پولدارترین فرد جهان را به خود اختصاص میدهد، و دیگری برای خرید مایحتاج روزانهاش دچار مشکل میشود؟ شاید بگویید شرایط زندگی و موقعیت جغرافیایی فاکتور اساسی ثروتمند شدن است، اما بد نیست بدانید که بررسی داستان بسیاری از ثروتمندان، این ایده را نقض خواهد کرد. زیرا از شرایطی سخت توانستند به ثروت برسند. فقر توان تمرکز و تفکر را از انسان میگیرد. همانطور که سندهیل مولاینتن در کتاب فقط احمق میکند به خوبی توضیح میدهد که چرا کمبود پول، ما را در یک چرخه معیوب تصمیمات اشتباه گرفتار میکند. شاید به همین علت باشد که فقرا، فقیرتر میشوند.
چیزی که بیش از همه توجه شما را به خود جلب کرده، احتمالا درک مفهوم دقیق علم پولسازی است. آیا این علم مثل ریاضی و فیزیک یادگرفتنی است؟ آیا نیاز به محاسبات پیچیده دارد؟ یا چند تمرین و تکنیک ساده است؟ اصلا از کجا باید آن را یاد بگیریم؟ در دانشگاه یا کتابها یا دورههای آموزشی؟
بیایید کمی موضوع را بشکافیم:
علم پولسازی یعنی مجموعه قوانین و مهارتهای کسب شده که برای بدست آوردن هر چه بیشتر پول یا سرمایه، پیاده سازی میکنید.
همین تعریف مشخص کرد که خبری از محاسبات پیچیده و ساعتها تمرکز برای رسیدن به پول، این رویای همیشه همراه ما، نیست. از سوی دیگر، باید گفت علم پول سازی، یک علم قابل اجرا برای همه است. در نتیجه داشتن درامد بالا در ابتدای راه، الزامی نخواهد بود. آنچه بیشتر از هر چیز ارزشمند است، رفتار شما با پولی که بدست میآورید بوده و نحوه خرج کردن آن اهمیت بالایی دارد.
اگر انتخابتان گزینه اول است، شاید بد نباشد کمی بیشتر درباره تصمیمتان فکر کرده و ببینید آیا واقعا این لباس برند چیزی است که به آن نیاز دارید؟ و اگر انتخابتان گزینه دوم است، شما تا حدی با علم پولسازی آشنایی دارید.
اما سرمایهگذاری از جمله کارهایی است که بهتر است بدون آگاهی از اصول و قواعدش آن را شروع نکنید. زیرا ممکن است همان میزان پساندازی که موفق به نگهداری آن شدهاید را نیز از دست بدهید. مطالعه کتابهایی که اصول و تکنیکهای مربوط به سرمایهگذاری را آموزش میدهند بهترین و کمهزینهترین راه برای شروع است. به عنوان مثال رابرت هگستروم در کتاب روش سرمایه گذاری وارن بافت به بررسی استراتژیهای سرمایهگذاری وارن بافت پرداخته و خواننده را با روشهای سرمایهگذاری او آشنا میکند. احتمالا میدانید که وارن بافت در این عرصه بسیار شناختهشده است. به همین دلیل پیشنهاد میکنیم حتما مطالعه این کتاب را در الویت لیستتان قرار دهید.
درک علم پول سازی دقیقا پیدا کردن نقاط عطف افزایش سرمایه است. برای این کار باید با راه های پولسازی آشنایی بیشتری داشته باشید تا بدانید کی و کجا هزینه کنید تا سرمایهتان دو برابر شود. اگر بازار داغ ارزهای دیجیتال برایتان سودآور است، وارد آن شوید و اگر راهاندازی یک کسب و کار کوچک پرسود را ترجیح میدهید، آن را زودتر پایهگذاری کنید. همه و همه بسته به شرایط شما و تعریفتان از علم پولسازی خواهد بود.
راه های پولسازی
همانطور که گفتیم، علم پول سازی چیزی جز دانش اینکه پولتان را چطور و کجا خرج کنید و چه زمانی سرمایهگذاری کنید نیست. راه های پول سازی زمانی جوابگو هستند که شما جوانب کافی را بسنجید. یعنی اگر میدانید ریسک بزرگی برای رسیدن به سرمایه در یک حوزه خاص وجود دارد، به جای اینکه تمام تمرکزتان را روی همین یک راه پرخطر بگذارید، چند راه پولسازی جانبی کمخطر و کمحاصلتر را دنبال کنید.
بهره گیری از قوانین نانوشته
احتمالا تا بحال مطالبی درباره قدرت انعکاس افکار در تحقق خواستههایمان خوانده یا شنیدهاید. رسیدن به این باور به صورت عمقی و واقعی زمانبر است و شاید خیلی از اعتقادات اشتباهمان را باید بازبینی کنیم اما نتیجه ارزشش را دارد. میتوانید این جستجوی درونی را به کمک مطالعه کتابهای مرتبط شروع کنید.
کتاب ابر جاذب، به بیان راهکارهایی در جهت تحقق اهدافتان میپردازد تا با کمک آن به چیزهایی که تصورش را هم نمیکنید، دست یابید. گابریل برنستین نویسنده کتاب ابر جاذب، تجربیات خود را در این کتاب با خواننده به اشتراک گذاشته و از روشی صحبت میکند که اعتقاد دارد هر شخصی را به یک ابر جاذب تبدیل خواهد کرد. پیشنهاد میکنیم نکات مهم آن را در وبسایت بوکاپو مطالعه کنید.
برنامه ریزی، هدف گذاری، رسیدن به هدف، تکرار مجدد
فکر کنید یک هفته فرصت دارید تا ۵۰۰ هزار تومان را به ۷۰۰ هزار تومان تبدیل کنید. قدم اول برنامهریزی و پیدا کردن روشهای افزایش سرمایه است. سپس اهداف خود را مشخص میکنید و بالاخره یکی از آنهایی که عملیتر به نظر میآید را انتخاب خواهید کرد. پس از رسیدن به هدف که تبدیل سرمایه به ۷۰۰ هزار تومان بود، ماموریت جدیدی با عنوان رسیدن به ۱ میلیون در هفته بعدی است. (مبالغ مثال زده شده، صرفا برای درک بهتر موضوع است!)
هفتهها میآیند و اهداف جدید با خود میآورند و سرمایه شما را دستخوش تغییر میکنند. در این میان شاید هفتههایی بدون سود یا حتی با ضرر همراه باشد، اما اصلا مهم نیست. چون شما هدفمند هستید! پس از گذشت مدتی بد نیست که اهداف خود را بزرگتر تعیین کنید تا چالش و افزایش سرمایه، بیشتر شود.
مطالعه، مطالعه و مطالعه
این که بدانید دور و برتان چه خبر است خود یکی از شاخههای علم پول سازی است. هشیاری بیشتر راجع به اقتصاد روز، فقط و فقط با مطالعه میسر میشود. وقتی میگوییم مطالعه صرفا منظورمان خواندن کتابهای افزایش سرمایه نیست؛ بلکه درک نیاز جامعه، روشهای پولسازی و نحوه اجرای درست آن نیازمند مطالعه زندگی افراد، مطالعه اقتصاد دنیا، مطالعه سبک زندگی پولساز و… است.
از جمله کتابهایی که میتوانند در این راه به شما کمک کنند عبارتند از:
-
اثر هارو اکر اثر ناپلئون هیل اثر آنتونی رابینز
کِی، روی چی و چقدر سرمایه گذاری کنم؟
پاسخ این سوال زمانی برایتان مشخص میشود که مرحله قبل یعنی مطالعه را به درستی و با موفقیت پشت سر گذاشته باشید. بعد از آن، با اینکه ممکن است یک یا دو بار در پول سازی شکست بخورید، در مدت کوتاهی تجربه و علم پول سازی شما با هم آمیخته شده و از شما یک ثروتمند تمام و کمال میسازد.
البته لازمه سرمایهگذاری برخورداری از یک دید کلی نسبت به مسائل اقتصادی است. خوب است که درباره نحوه شکلگیری تورم، تاثیر افزایش و کاهش عرضه و تقاضا در رشد یا رکود اقتصادی، تاثیر دخالتهای دولت برای کنترل بازار و مباحثی از این دست اطلاعاتی کسب کنید و سپس برای اینکه با پولتان چه کاری انجام دهید تصمیم بگیرید. اگر علاقهمندید درباره این مفاهیم مطالعه کنید، کتاب دید اقتصادی اثر پیتر شیف را به شما پیشنهاد میکنیم.
درک هرچه بهتر مفهوم پول
آزمون مجازی اقتصاد دهم | درس 7: تجارت بین الملل
تیم مدیریت گاما
آزمون مجازی اقتصاد دهم | فصل 3: اقتصاد رشد و پیشرفت (درس 8 تا 11)
تیم مدیریت گاما
آزمون مجازی اقتصاد دهم | درس 9: تورم و کاهش قدرت خرید
تیم مدیریت گاما
سوالات امتحان اقتصاد دهم | درس 4: مرز امکانات تولید
امتحان اقتصاد دهم دبیرستان امام خمینی | درس 1 و 2
سوالات امتحان ترم دوم اقتصاد دهم دبیرستان سماء یزد | خرداد 1401
سوالات آزمون تستی نوبت دوم اقتصاد دهم دبیرستان فاطمه الزهرا (س) | خرداد 1400
سوالات امتحان اقتصاد دهم | درس 3: اصول انتخاب درست
سوالات آزمون نوبت اول اقتصاد دهم دبیرستان شهدای دانش آموز | دی 1400
سوالات آزمون نوبت اول اقتصاد دهم دبیرستان فاطمه الزهرا (س) | دی 1400
سوالات آزمون نوبت دوم اقتصاد دهم دبیرستان شهدای گاز میانکوه | خرداد 1400
سوالات امتحان اقتصاد دهم دبیرستان شهید حکمت مشهد | درس 1 و 2
سوالات آزمون نوبت شهریور 1401 | درس اقتصاد دهم دبیرستان شبانه روزی خاتم الانبیاء
دیدگاه شما