حد ضرر بر اساس الگوی مثلث


بخش دوم مقاله ایچیموکو که اختصاص داره به استراتژی معاملاتی در ایچیموکو پیشرفته رو می‌خوام با یک مثال از طبیعت شروع کنم. طبیعت و مخلوقات خدا همواره می‌تونن الهام‌بخش ما باشن.

پرایس اکشن (Price Action) چیست؟

در بازار بورس استراتژی‌ها و روش‌های معاملاتی بسیاری وجود دارند اما یک معامله‌گر تازه‌وارد برای شروع کار تنها به یادگیری یک مورد احتیاج دارد. پس از کسب مهارت در یک روش تحلیلی می‌تواند تعداد مهارت‌هایش را بالا ببرد و بهترین مورد را بر اساس بازار و شخصیت خود انتخاب کند. پرایس اکشن (Price Action) یکی از این شیوه‌های معامله‌گری است. در واقع یکی از ساده‌ترین و مؤثرترین اشکال معامله‌ است که می‌توان یاد گرفت. اگر به تازگی معامله‌گری را آغاز کرده‌اید، یادگیری معامله بر اساس استراتژی پرایس اکشن می‌تواند نقطه شروع فوق‌العاده‌ای برای شما باشد. در این مقاله با ما همراه باشید تا به این سوال که پرایس اکشن چیست؟ پاسخ دهیم.

پرایس اکشن در بورس چیست؟

پرایس اکشن روشی برای تحلیل تغییرات شکل گرفته در قیمت‌ها و یکی از شیوه‌های معامله‌گری است که در آن از هیچ‌گونه اندیکاتور استفاده نمی‌شود و تمامی تحلیل‌ها بر روی نمودارهای ساده قیمت انجام می‌شوند. در تحلیل به شیوه پرایس اکشن، تنها داده‌های قیمت مبنای تحلیل قرار می‌گیرند تا معامله‌گران به راحتی بتوانند حرکات قیمت را زیر نظر گرفته و نقاط ورود و خروج را شناسایی کنند. در اندیکاتورهای دیگر حجم زیاد اطلاعاتی وجود دارد که برخی از آن‌ها به درد تریدر نمی‌خورد و باعث سردرگمی آن می‌شود اما در پرایس اکشن مواردی چون تحلیل فاندامنتال و استفاده از نوسانگرها برای راحتی کار در نظر گرفته نمی‌شود.

در واقع پرایس اکشن یکی از متدهای تحلیل تکنیکال است و عموماً بر تاریخچه قیمتی دارایی تمرکز می­‌کند. البته بین پرایس اکشن و سایر روش‌های تحلیل تکنیکال نیز تفاوت‌هایی وجود دارد و آن تفاوت این است که، تمرکز اصلی پرایس اکشن بر رابطه بین قیمت­‌های جاری و قیمت‌­های گذشته است. در حالی که سایر روش­‌های تحلیل تکنیکال صرفا بر تاریخچه و گذشته قیمت‌­ها تأکید دارند.

پرایس اکشن به معامله‌گر چه می‌گوید؟

بنا به تعریفی که گفته شد، پرایس اکشن بر مبنای داده‌های خام قیمتی عمل می‌کند که این داده‌ها در قالب‌های مختلف نموداری مانند نمودار شمع ژاپنی (کندل استیک) به کار گرفته می‌شوند.

اندیکاتورهای دیگر مانند MACD و… برای معامله‌گران نوسانی یا همان تریدرها تنها یک ابزار به حساب می‌آیند اما پرایس اکشن تنها ابزار نیست، بلکه منبعی از داده‌هاست که ابزارهای مختلف بر اساس آن داده‌ها ساخته شده‌اند. معامله‌گران به منظور تحلیل و تمرکز بر روی محدوده‌های حمایت و مقاومت و پیش‌بینی شکست‌ها و تثبیت‌های قیمت و یافتن سطوح حمایت و مقاومت به پرایس اکشن نیاز دارند اما برای آن که تحلیل درست را ارائه دهند لازم است با چند مفهوم و اصطلاح زیر آشنا باشند.

خطوط حمایت و مقاومت

خطوط حمایت و مقاومت خطوطی هستند که هنگام برخورد قیمت با آن‌ها و زمانی که قیمت به حدود آن‌ها می‌رسد واکنش نشان می‌دهد. زمانی که این خطوط شکسته شوند قابلیت تبدیل شدن به یکدیگر را پیدا می‌کنند. در واقع خط حمایتی که شکسته می‌شود در ادامه مانعی در برابر افزایش قیمت است و به یک مقاومت تبدیل می‌شود. برای استفاده از این خطوط باید تایم فریم مخصوص آن را تعیین کرد. به عنوان مثال خطوط مقاومتی که برای تایم فرم هفتگی رسم شده در نمودار ساعتی کارآیی ندارد.

خطوط روند

خط روند همان خطوط اتصال کف‌ها با سقف‌ها هستند که یک نمای کلی حرکت سهم را به معامله‌گر نشان می‌دهند. شناسایی خطوط روند باید در الویت کار معامله قرار بگیرد تا معامله‌گر با یافتن خطوط روند و شناسایی روند کلی بتواند نقاط احتمالی برگشت روند (در صورت شکسته شدن) را مشخص ‌کنند و در موقعیت مناسب تصمیم به خریدن یا فروختن سهم مورد نظر بگیرد.

الگوهای کندل استیک

الگوهای کندل استیک در بین کاربران محبوبیت و معروفیت بیشتری دارد زیرا در آن نمایش گرافیکی نوسانات و حرکات قیمتی و اطلاعاتی چون ارزش باز، بسته، بالاترین و پایین‌ترین قیمت سهم نمایش داده می‌شود و کار را برای معامله‌گر ساده‌تر می‌کند.

در کندل استیک الگوهای شمعی هارامی، انگالفینگ و سه سرباز سفید وجود دارند که جزو نمونه‌های شناخته شده و تفسیر شده در پرایس اکشن‌ هستند و معامله‌گر با مشاهده آن‌ها می‌تواند تصمیمات معینی را بگیرد. الگوهای کندل استیک بسیار است؛ با مشاهده این الگوها معامله‌گر می‌تواند انتظار خود را در رابطه با آینده سهم پیش‌بینی کند. به عنوان مثال با «الگوی مثلث صعودی»، می‌توان یک شکست مقاومتی را برای سهم پیش‌بینی کرد. پرایس اکشن در این الگو می‌گوید که چندین بار مقاومت توسط خریداران شکسته شده است.

پس از آشنایی با مفاهیم اولیه، نوبت به رسم نمودار می‌رسد. برای کاربری ساده‌تر از پرایس اکشن بهتر است نمودار از هر نوع شکل، خط و اندیکاتور اضافه‌ای خالی باشد. در شروع کار معامله‌گر محدوده‌های مقاومت و حمایت (به ترتیب قرمز و سبز رنگ) را بر روی نمودار رسم کرده و مناطقی را که قیمت به آن‌ها واکنش نشان می‌دهد را حد ضرر بر اساس الگوی مثلث تعیین می‌کند تا در صورت شکسته شدن این خطوط اقدام به خرید یا فروش کند.

کندل شناسی پرایس اکشن

کندل‌ شناسی بخش اول آموزش دوره پرایس اکشن به حساب می‌آید. همه اطلاعاتی که می‌خواهیم در کندل‌ها و شرایط قرارگیری آن‌ها وجود دارد. در واقع کندل، بازتاب رفتار معامله‌گر است و هر برخورد و دیدگاه معامله‌گر در بازار باعث تغییر موقعیت کندل‌ها می‌شود. کندل‌‌ها به چهار دسته کندل صعودی، نزولی، قوی و ضعیف تقسیم‌بندی می‌شوند. یک کندل صعودی یا کندل گاو به رنگ سبز ظاهر می‌شود و هنگامی است که قیمت بسته شدن کندل بالاتر از قیمت باز شدن آن باشد. کندل نزولی یا کندل خرس به رنگ قرمز ظاهر می‌شود و هنگامی است که قیمت بسته شدن کندل پایین‌تر از قیمت باز شدن آن باشد.

کندلی با بدنه سبز بلند نشان دهنده یک روند پرقدرت صعودی با قدرت خریداران بالاست و کندلی با بدنه قرمز بلند نشان از روند پرقدرت نزولی با قدرت فروشندگان بالا دارد. همچنین کندل‌هایی با بدنه کوتاه و سایه‌ای بلندتر نسبت به بدنه‌شان، به عنوان کندل ضعیف شناخته می‌شوند.

الگوهای پرایس اکشن

بحث مهم بعدی الگوهای پرایس اکشن است چرا که این الگوها سرنخ‌های قدرتمندی را در مورد قیمت بعدی سهم در اختیار معامله‌گران قرار می‌دهند. مهمترین الگوهای پرایس اکشن عبارتند از الگوی نوار داخلی، الگوی نوار پین و الگوی تقلبی.

الگوی نوار داخلی (inside bar)

الگوی نوار داخلی یک الگوی دو شمعی، شامل شمع مادر و شمع داخلی است. در این الگو شمع مادر شامل بدنه و سایه‌ها و شمع داخلی باید کاملا در محدوده بالا تا پایین شمع مادر قرار می‌گیرد.

الگوی نوار پین

الگوی نوار پین، یک شمع با سایه بسیار بلند است. این الگو تغییر روند قیمت در بازار را نشان می‌دهد و عملکرد خوبی دارد مخصوصا اگر بر یک سطح حمایت یا مقاومت ظاهر شود.

الگوی تقلبی

الگوی تقلبی همان شکستن غلط الگوی نوار داخلی است. به عنوان مثال اگر یک الگوی نوار داخلی ظاهر شود و بعد از آن یک الگوی نوار پین شکل گیرد در واقع یک الگوی تقلبی داریم. دلیل نامگذاری آن به الگوی تقلبی این است که به نظر می‌رسد روند بازار معکوس شده است اما در اصل روند در همان جهت ادامه‌ می‌یابد.

آموزش پرایس اکشن

همان‌طور که گفتیم با آموزش پرایس اکشن معامله‌گران بدون استفاده از ابزارهای کمکی مانند اندیکاتورها و الگوها به تحلیل تکنیکال و ترید مناطق با احتمال سوددهی بالا می‌پردازند. آموزش پرایس سرفصل‌های مختلف و بسیاری دارد که در ادامه به مهمترین سرفصل‌های آن اشاره می‌کنیم:

  • کاربرد پرایس اکشن در تشخیص قدرت نواحی (S/R)
  • بررسی خطوط روند از منظر پرایس اکشن (Trend Lines)
  • بررسی کانال‌ها از منظر پرایس اکشن
  • کاربرد پرایس اکشن در تشخیص قدرت روند (Trend)
  • پرایس اکشن در شکاف قیمتی (Gap)
  • تحلیل حجم معاملات در پرایس اکشن (Volume Analysis)
  • کاربرد پرایس اکشن در تحلیل کندل‌ها
  • کاربرد پرایس اکشن در تحلیل الگوها

با ثبت نام در کلاس‌های آموزش پرایس اکشن، با تمامی این مباحث آشنا خواهید شد. لازم به ذکر است که برای آموزش پرایس اکشن به اعتبار و سابقه مرکز یا سایت آموزشی توجه کنید. مراکز آموزشی منتسب به کارگزاری‌ها می‌تواند گزینه مناسبی برای این دست آموزش‌ها باشد.

مزایا و محدودیت‌های پرایس اکشن

در این نوع تحلیل نسبت به شیوه‌های دیگر معامله‌گری مزیت‌ها و محدودیت‌هایی وجود دارد. از جمله محدودیت‌های این روش، آن است که الگوها همیشه بلافاصله درست از آب در نمی‌آیند و باید به برخی از آن‌ها فرصت داد. گاهی ممکن است حرکات قیمتی مشابه، به دو نتیجه‌گیری کاملاً مختلف برسند. یکی از آن‌ها ادامه روند نزولی را پیش‌بینی کند و دیگری روند صعودی را انتظار داشته باشد.

مورد دوم این که با وجودی که بیشتر استراتژی‌های پرایس اکشن ساده هستند اما برای استفاده مناسب از آن‌ها نیاز به تمرین فراوان است. مورد سوم در پرایس اکشن که جز مشکلات آن محسوب می‌شود این است که خودکار کردن استراتژی‌های پرایس اکشن دشوار است یعنی شما خودتان باید مراقب ایجاد الگوها باشید و نمی‌توان معامله را اتوماتیک کنید. البته برخی از این محدودیت‌ها به تایم فرمی که معامله‌گر استفاده می‌کند بستگی دارد. پرایس اکشن مزیت‌هایی هم دارد که به آن‌ها اشاره می‌کنیم:

  1. پرایس اکشن در هر بازاری کاربرد دارد. کاربردی بودن از مزیت‌های اصلی آن است. بازار سهام، بازار آتی، بورس کالا، فارکس، بیت کوئین و…
  2. پرایس اکشن رایگان است و معامله‌گران نیازی به نرم ‌افزارهای اضافی ندارند. کندل، بار، نقطه یا هر نوع نمودار دیگری می­تواند اطلاعات لازم را به معامله‌گران ارائه دهد.
  3. سریع است و تأخیر قیمتی در آن وجود ندارد. در واقع شما با اطلاعات تاریخ گذشته سروکار ندارید.
  4. پرایس اکشن، روشی همه جانبه است که شما می‌توانید با استفاده از آن همه چیز را با هم ترکیب کنید در حالی که تداخل اطلاعاتی وجود نداشته باشد.
  5. شما با استفاده از هر نرم‌ افزاری می‌توانید تحلیل پرایس اکشن را انجام دهید. نرم ‌افزارهایی چون: نینجا تریدر، ترید استیشن، متا تریدر و… .
  6. اگر از یک استراتژی پرایس اکشن مطلع باشید دیگر نیاز به تحقیق بیشتر نخواهید داشت و شما با این استراتژی‌ها در بیشتر مواقع ورودها و خروج‌های مناسب‌تری در مقایسه با روش‌های مبتنی بر اندیکاتور خواهید داشت.

با همه مزایایی که برای پرایس اکشن شمردیم، اما همان طور که گفتیم یادگیری آن نیاز به صرف زمان و تمرین بسیار دارد. به یاد داشته باشید که تمرین مداوم پرایس اکشن و اندیکاتورها شما را به یک معامله‌گر حرفه‌ای در هر بازاری بدل می‌کند.

نکات کلیدی پرایس اکشن

  • الگوهای نموداری و همچنین ابزارهای تحلیل تکنیکال مثل میانگین متحرک نمایی، خط روند و دامنه معاملاتی و… که از آن‌ها برای پیش‌بینی آینده استفاده می‌شود؛ با استفاده از پرایس اکشن محاسبه می‌شوند.
  • تحلیلگر پرایس اکشن برای پیش‌بینی به اندازه نسبی، شکل، موقعیت، رشد و حجم شمع‌ها توجه می‌کند.
  • بالا رفتن قیمت سهام به معامله‌گر پرایس اکشن می‌گوید که خریدار سهم افزایش یافته در چنین حالتی معامله‌گر ارزیابی می‌کند که آیا این روند ادامه خواهد داشت یا نه.
  • در استراتژی پرایس اکشن حتی وضعیت روانی بازار را با استفاده از الگوهای شمعی می‌توان تحلیل کرد.
  • یک معامله‌گر پرایس اکشن می‌تواند تنها با تحلیل روانی و رفتاری به معامله بپردازد و این به معنای نادیده گرفتن تمام روش­‌های تحلیل تکنیکال نیست. بلکه ممکن است تریدر استراتژی خود را صرفاً بر روی درک رفتاری در پرایس اکشن متمرکز کرده باشد.
  • در پرایس اکشن معامله­‌گر به دنبال الگوهای مختلف است که به ترتیب خاصی شکل می‌گیرند و چون الگوهای پرایس اکشن با هر شمع شکل می­‌گیرد؛ به این ترتیب ستاپ به وجود می‌آید که به سیگنال خرید و فروش منتهی می‌شود.
  • برای ورود به معامله تنها یک ستاپ ساده کافی نیست؛ بلکه معامله‌گر پرایس اکشن باید از ترکیب شمع‌ها، الگوها و ستاپ­‌ها استفاده کند.
  • هنگامی که معامله‌گر متوجه شد که سیگنال پرایس اکشن به اندازه کافی قوی است، آنگاه منتظر نقطه مناسب ورود یا خروج است که به آن تریگر می‌گویند. واژه تریگر به معنای «ماشه» است و به موقعیتی اطلاق می‌شود که معامله‌گر تمامی گام‌های تحلیل را برداشته و تنها منتظر فرصتی مناسب است تا به سهم موردنظر خود وارد شود.
  • به طور کلی، بعد از ورود به معامله باید حد ضرر مشخص شود. (در مقاله حد ضرر چیست بطور مفصل در این باره صحبت شده‌است.)
  • نقطه ورود مناسب به کنترل ریسک در معامله کمک می‌کند و معمولاً سود بالقوه‌ای نیز به همراه دارد.

سخن آخر

معاملات مبتنی بر پرایس اکشن به این معناست که معامله‌گر بر مبنای حرکت قیمت تصمیم‌گیری می‌کند. معامله‌گر پرایس اکشن تنها منبع واقعی اطلاعات را قیمت می‌داند. در واقع برای یادگیری استراتژی پرایس اکشن خواندن و تفسیر حرکات نمودار قیمت اصل است و در ادامه پیاده‌سازی سایر ابزارهای تحلیلی مانند اندیکاتورها نیز می‌تواند مفید باشد. توجه داشته باشید که معامله‌گری بر اساس پرایس اکشن، تضمین‌کننده سود نیست بلکه این کار فقط سبک بهتر و حرفه‌ای‌تری از معامله را پیش پای شما قرار می‌دهد.

استراتژی‌ معاملاتی ایچیموکو پیشرفته

استراتژی‌ معاملاتی در ایچیموکو پیشرفته

بخش دوم مقاله ایچیموکو که اختصاص داره به استراتژی معاملاتی حد ضرر بر اساس الگوی مثلث در ایچیموکو پیشرفته رو می‌خوام با یک مثال از طبیعت شروع کنم. طبیعت و مخلوقات خدا همواره می‌تونن الهام‌بخش ما باشن.

تا حالا به زندگی یوزپلنگ دقت کردید؟! زمانی که یوزپلنگ قصد شکار داره، از یک استراتژی پیروی می‌کنه. اگر یوزپلنگ گله آهویی رو پیدا کنه، مدت‌ها صبر می‌کنه تا بتونه ضعیف‌ترین آهو رو پیدا کنه. دلیل این موضوع اینه که یوزپلنگ فقط میتونه فاصله کمی رو با سرعت بالا بدوه و اگر این فرصت از دست بره، برای شکار بعدی نیروی کمتری خواهد داشت.

معامله‌گری (متفاوت با مفهوم سرمایه‌گذاری) هم دقیقا به همین شکل هست! شما باید قبل از این که وارد یک معامله بشید، با صبر و حوصله به دنبال سهام مناسب بگردید. یعنی ابتدا باید یک تحلیلگر خوب باشید و بعد معامله کنید. اگر اول معامله کنید و تازه بعدش به فکر تحلیل کردن بیفتید، مثل این میمونه که با پولتون قمار کنید! زمانی که چند بار پشت هم در معاملاتتون شکست بخورید و ضرر کنید، اعتماد به نفستون کمتر میشه و ممکنه کلا بیخیال معامله‌گری بشید، در صورتی که اشکال کار جای دیگه بوده!

اگر با ایچیموکو راحت نیستی، بیخیالش شو!

نکته دیگه‌ای که دوست دارم در مقاله ایچیموکو پیشرفته در موردش حرف بزنم این هست که شما باید با ابزاری که در تحلیل تکنیکال ازش استفاده می‌کنید راحت باشید. حالا هر ابزاری که میخواد باشه! استفاده کردن از ابزارهای مختلف تحلیل تکنیکال نباید شما رو گیج کنه و براتون نامفهوم باشه! هر جا احساس کردید در کار کردن با یک ابزار مشکل دارید و هر چقدر زمان میذارید اون رو خوب متوجه نمیشید، بیخیالش بشید. حتی اگر ایچیموکو اونم ایچیموکو پیشرفته باشه!

توجه کنید که برای موفقیت در معاملات، شما ابتدا باید یک سیستم و برنامه معاملاتی از پیش تعیین شده داشته باشید. این برنامه باعث میشه که شما هیچ گونه تصمیمی رو در لحظه و از روی احساسات اتخاذ نکنید. فقط و فقط تحت هر شرایطی به اون برنامه عمل کنید و طبق اون خرید و فروش‌هاتون رو انجام بدید. بسیاری از افرادی که با رویای پولدار شدن وارد بازارهای مالی میشن، هیچ برنامه معاملاتی از پیش تعیین شده‌ای ندارن و فقط کورکورانه رفتار می‌کنن. اگر میخوای موفق بشی، تو نباید جزء اون‌ها باشی!

در مقاله ایچیموکو پیشرفته قرار هست که یک برنامه و استراتژی معاملاتی حول اندیکاتور ایچیموکو ایجاد کنیم …

البته پیش از شروع بحث در مورد استراتژی معاملاتی ایچیموکو ذکر چند نکته در مورد اجزای اندیکاتور ایچیموکو ضروری هست. پس توجه شما رو به این نکات مهم جلب می‌کنم:

نحوه قرار گرفتن اجزای ایچیموکو و کندل‌های قیمتی نسبت به هم چه معنایی دارند؟!

وضعیت قرار گرفتن قیمت و هر یک از اجزای اندیکاتور ایچیموکو معنا و مفهوم خاصی برای ما دارند. توجه کنید که تنکانسن شبیه به میانگین متحرک ۹ روزه، کیجون‌سن شبیه به میانگین متحرک ۲۶ روزه، سنکو A به عنوان میانگینی از تنکان‌سن و کیجون‌سن و سنکو B هم شبیه به میانگین متحرک بلند مدت ۵۲ روزه برای ما عمل می‌کنند.

در مقاله ایچیموکو پیشرفته به ساخت یک استراتژی معاملاتی حول اندیکاتور ایچیموکو خواهیم پرداخت.

وضعیت قیمت و هر یک از اجزای ایچیموکو را به این صورت می‌توان طبقه‌بندی کرد :

وضعیت قیمت و تنکان‌سن

  • اگر قیمت بالای تنکانس‌سن باشد، تنکان‌سن نقش حمایت کوتاه مدت را دارد و روند در کوتاه مدت صعودی است.
  • اگر قیمت پایین تنکانس‌سن باشد، تنکان‌سن نقش مقاومت کوتاه مدت را دارد و روند در کوتاه مدت نزولی است.

وضعیت قیمت و کیجون‌سن

  • اگر قیمت بالای کیجون‌سن باشد، کیجون‌سن نقش حمایت بلند مدت را دارد و روند در بلند مدت صعودی است.
  • اگر قیمت پایین کیجون‌سن باشد، کیجون‌سن نقش مقاومت بلند مدت را دارد و روند در بلند مدت نزولی است.

وضعیت قیمت و ابر کومو

  • اگر قیمت بالای ابر کومو باشد، ابر کومو نقش حمایت را دارد و روند صعودی است.
  • اگر قیمت پایین ابر کومو باشد، ابر کومو نقش مقاومت را دارد و روند نزولی است.
  • ضعیف یا قوی بودن حمایت یا مقاومت ابر کومو بستگی به ضخامت ابر کومو دارد.
  • اگر قیمت در درون ابر کومو باشد روند خاصی وجود ندارد و توصیه این است که داخل ابر کومو معامله نکنیم.
  • اگر خودِ ابر کومو سبز رنگ (صعودی) باشد، روند صعودی است و اگر خودِ ابر کومو قرمز رنگ (نزولی) باشد روند نزولی است.

وضعیت قیمت و چیکو اسپن

  • اگر چیکو اسپن بالای قیمت باشد، روند صعودی است.
  • اگر چیکو اسپن پایین قیمت باشد، روند نزولی است.
  • اگر قیمت و چیکو اسپن نزدیک به هم باشند، نمی‌توان نظری داد. معیار نزدیک بودن هم حداکثر اختلاف ۵% با قیمت است.
  • توجه کنید که چیکو اسپن برعکس سایر اجزای ایچیموکو عمل می‌کند.

چطور از ایچیموکو پیشرفته استفاده کنیم؟!

به مثال زیر توجه کنید :

ایچیموکو پیشرفته - نحوه قرار گرفتن اجزای ایچموکو و قیمت نسبت به هم چه معنایی دارند؟!
  1. آخرین کندل (شمع) در پایین تنکان‌سن شکل گرفته پس روند کوتاه مدت نزولی بوده و تنکان‌سن نقش مقاومت کوتاه مدت را دارد.
  2. آخرین کندل (شمع) در پایین کیجون‌سن شکل گرفته پس روند بلند مدت نزولی بوده و کیجون‌سن نقش مقاومت بلند مدت را دارد.
  3. قیمت در بالای ابر کومو قرار گرفته است. پس از دیدگاه ابر کومو روند بلندمدت صعودی است و ابر کومو نقش حمایت را دارد.
  4. در محل نزدیک شدن قیمت به ابر کومو، ضخامت ابر کومو خیلی زیاد نیست، پس حمایت شکل گرفته در این منطقه خیلی قوی نیست. (در مقاله ایچیموکو مقدماتی گفتیم که هر چقدر ضخامت ابر کومو بیشتر باشد، سطح حمایت یا مقاومتی قوی‌تر خواهد بود.)
  5. ابر کومو سبز رنگ و صعودی است. پس روند بلند مدت نیز صعودی است.
  6. قیمت و چیکو اسپن به هم نزدیک هستند، لذا نمی‌توان نظر خاصی در این مورد داد.
  • اگر در روند حد ضرر بر اساس الگوی مثلث صعودی قیمت نسبت به کیجون‌سن یا تنکان‌سن فاصله زیادی داشته باشد، نشان‌دهنده رفتار هیجانی خریداران بوده و بهتر است وارد معامله خرید نشویم.
  • اگر در روند نزولی قیمت نسبت به کیجون‌سن یا تنکان‌سن فاصله زیادی داشته باشد، نشان‌دهنده رفتار هیجانی فروشندگان بوده و بهتر است وارد معامله فروش نشویم.
  • معیار فاصله زیاد برای کیجون‌سن ۳۰% و برای تنکان‌سن ۲۰% است.حد ضرر بر اساس الگوی مثلث

سیگنال خرید معتبر در استراتژی ایچیموکو پیشرفته

  1. قیمت باید بالای ابر کومو باشد.
  2. تنکانسن باید بالای کیجون‌سن باشد.
  3. هیج مانعی (اعم از ابر کومو و کندل‌های قیمتی) بر سر راه چیکواسپن نبوده و فضای مقابل آن کاملا باز باشد.
  4. کومو در حالت صعودی (سبز رنگ) قرار بگیرد.
  5. فاصله با مقاومت معتبر بعدی کم نباشد!
  6. قیمت فاصله زیادی با کیجون‌سن (حداکثر ۱۰% اختلاف) و تنکان‌سن (حداکثر ۵% اختلاف) نداشته باشد (پرهیز از معامله هیجانی)
  7. همه اجزاء ایچیموکو صعودی باشند.

در نمودار زیر که مربوط به نماد فاراک است، تمامی شرایط فوق (به جز مورد ۷ که سنکو B صعودی نیست) احراز شده‌اند. لذا می‌توان گفت که سیگنال خرید صادر شده است. هر چند که این سیگنال یک سیگنال ایده‌آل است. به این معنا که احتمال موفقیت در آن بسیار بالا بوده اما شرایط رخ دادن آن به سختی اتفاق میفتد.

ایچیموکو پیشرفته - سیگنال خرید معتبر در ایچیموکو

نحوه مشخص کردن حد ضرر در استراتژی ایچیموکو پیشرفته

حد ضرر در این روش را می‌توان به دو روش مشخص کرد.

  1. معادل ۴% کمتر از قیمت خرید (با احتساب کارمزد حدود ۵/۵%) را به عنوان حد ضرر در نظر بگیریم.
  2. اگر قیمت سطح تنکان‌سن در زیر کندل سیگنال خرید را شکست، حد ضرر فعال شده است.

ایچیموکو پیشرفته - نحوه مشخص کردن حد سود

نحوه مشخص کردن حد سود در استراتژی ایچیموکو پیشرفته

برای مشخص کردن حد سود یا تارگت قیمت هم به دو روش می‌توان اقدام کرد :

  1. اگر قیمت بیش از ۲۰% از تنکانسن فاصله گرفت، سیگنال فروش داده شده و باید از معامله خارج شویم.
  2. روش دوم استفاده از مقاومت‌های استاتیک به وجود آمده توسط ابر کو به خصوص سنکو B در گذشته است که در بخش پایانی مقاله “ایچیموکو مقدماتی ، نمودار تعادل در یک نگاه” به صورت مفصل توضیح داده شد.

بَک تست استراتژی ایچیموکو پیشرفته را فراموش نکنید!

در این روزها احتمالا سیستم‌ها و استراتژی‌های مختلفی توسط افراد مختلف به شما معرفی می‌شوند. در بازارهای صعودی معمولا افراد بر روی موفقیت‌های استراتژیشان تأکید می‌کنند. اما روش آزمایش یک استراتژی معاملاتی نگاه کردن به معاملات برنده نیست! برای بررسی عملکرد یک استراتژی شما باید معاملات منجر به ضرر را بررسی کنید. بسیاری از اوقات پیش آمده که طی چند روز تمام سود به دست آمده طی یک یا دو سال از دست رفته و اصل سرمایه نیز به خطر افتاده است!

برای این که بتوانیم میزان موفقیت استراتژی ایچیموکو پیشرفته یا هر استراتژی دیگری را بسنجیم، لازم است که مثلا در یک بازه ۵ ساله در گذشته سهام چند شرکت را بررسی کنیم. سیگنال‌های خرید را به همراه تاریخ آن‌ها یادداشت کنید. سپس بررسی کنید که پس از ورود به معامله، حد سود فعال شده است یا حد ضرر.

این کار را برای چند نماد انجام دهید و درصد سود و زیان هر معامله خود را یادداشت کنید. سپس بررسی کنید که در بازه ۵ ساله مذکور به صورت جداگانه (هر معامله) و مرکب چقدر سود یا زیان کسب کرده‌اید …

شما می‌توانید نتایج این تمرین را با ما و سایر عزیزان در بخش نظرات همین مقاله به اشتراک بگذارید … 😎😎

چکیده مطلب :

در این مقاله که با عنوان ایچیموکو پیشرفته ارائه شد، سعی کردیم تا علاوه بر مرور مباحث قبلی یک استراتژی معتبر و موثر را با هم یاد بگیریم. همان‌طور که قبلا هم بارها اشاره شد، سیستم ایچیموکو نه فقط به عنوان یک اندیکاتور، بلکه به عنوان یک سیستم معاملاتی کامل می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد. اگر علاقمند به مبحث ایچیموکو هستید، توصیه ما این است که دو مقاله “ایچیموکو مقدماتی، نمودار تعادل در یک نگاه” و “استراتژی‌ معاملاتی در ایچیموکو پیشرفته” را بارها و بارها مرور کنید و سعی کنید خودتان رفتار قیمت و اجزای ایچیموکو را با دقت بررسی نمایید.

لازم به ذکر است که این مقالات برگرفته از کتاب “معامله‌گری با ابرهای ایچیموکو” (Trading with Ichimoku Clouds) نوشته مانش پاتل (Manesh Patel) می‌باشد. این کتاب به عنوان یکی از منابع معتبر مطالعاتی در مورد سیستم ایچیموکو در سراسر جهان استفاده می‌شود. بیشتر تمرکز نویسنده در کتاب معامله‌گری با ابرهای ایچیموکو بر روی بازار فارکس بود، اما ما سعی کردیم که مطالب عنوان شده را به نوعی مطابق با معاملات بورس اوراق بهادار در ایران خدمت شما عزیزان ارائه کنیم.

قطعا تمام نظرات و سوالات شما در قسمت نظرات همین مقاله مطالعه شده و در صورت لزوم پاسخ داده خواهد شد …

الگوی مثلث نزولی

الگوهای مثلثی، برخلاف الگوهای پخشی، الگوهای تراکمی هستند. یعنی دامنه نوسانات قیمت، رفته‌رفته کاهش می‌یابد. کف دامنه محدود نوسانی، یک خط افقی است. اما سقف دامنه، یک خط روندی نزولی است. یعنی کف‌های قیمتی تشکیل‌شده، در یک سطح قرار دارند، اما اوج‌های قیمتی جدید، پایین‌تر از اوج‌های قیمتی قبلی قرار گرفته‌اند. به همین دلیل به الگو مثلثی نزولی مشهور است.

الگوی مثلث نزولی

الگوی مثلث نزولی

الگوی مثلث نزولی

خط روندی نزولی در نهایت به خط افقی می‌رسد. برای تشکل الگو، حداقل به دو اوج و دو کف قیمتی نیاز است. معمولاً شکست‌های نزولی این الگو، حرکات سریع قیمتی هستند. یعنی حد ضرر بر اساس الگوی مثلث شاید هیچ افزایش جزئی پیش از شکست نزولی مشاهده نشود. یا پس از عبور قیمت به زیر کف الگو، برخورد مجددی صورت نگیرید.
برای برآورد هدف قیمتی، ارتفاع الگو را محاسبه کنید و از کف الگو کم کنید. هرچند احتمال شکست صعودی در الگو وجود دارد، اما بهتر است به شکست‌های نزولی اعتماد کرد. روند پیش از تشکیل الگو می‌تواند صعودی یا نزولی باشد. به همین دلیل، الگو هم پیرو روندی است و هم بازگشتی. اما به‌طورکلی، بایستی منتظر شکست الگو ماند و بعد از شکست الگو در رابطه با پیرو روندی یا بازگشتی بودن الگو حرف زد.
در الگوهایی که کف یا سقف الگو یک خط افقی است، بایستی سطحی را به‌عنوان کف الگو در نظر گرفت، که بیشترین تعداد کف یا اوج قیمتی در آن محدوده تشکیل‌شده اند. یا بیشترین تعداد برخورد را دارند. به همین دلیل، شاید کف تعیین شده برای الگویی کمی متفاوت باشد. این تفاوت می‌تواند در برآورد هدف قیمتی هم تأثیرگذار باشد. به همین خاطر، در چنین الگوهایی، اهداف قیمتی تعیین شده تقریبی هستند. یکی از روش‌ها مناسبی که می‌توان برای افزایش دقت برآوردهای قیمتی به کار برد، استفاده از نزدیک‌ترین حمایت یا مقاومت، در اطراف هدف قیمتی تعیین شده است. یعنی اگر مقاومتی در نزدیکی هدف برآورد شده توسط الگو مشاهده شد، بهتر است که محدوده بین مقاومت و هدف قیمتی را به‌عنوان حد سود در نظر گرفت. در اهداف قیمتی نزولی هم، از حمایت استفاده کنید.

مثال اول

در نمودار روزانه طلا، پس از صعود قیمت، شاهد حد ضرر بر اساس الگوی مثلث تغییر حرکات صعودی بازار به حرکات خنثی هستیم. کاملاً مشخص است که باوجود رسیدن قیمت طلا به ۱۳۷۵ دلار، بازهم بازار نسبت به آینده قیمتی طلا خوش‌بین است. این خوش‌بینی را می‌توان از کف‌های قیمتی تشکیل‌شده در محدوده بالای ۱۳۰۰ دلار تشخیص داد. در این بازه، ازنظر بازار، محدوده بالای ۱۳۰۰ دلاری، کف قیمتی طلا بوده است. اما فروشندگان هیچ امیدی به افزایش قیمت طلا نداشتند، به همین دلیل در رالی‌های صعودی طلا سریعاً وارد بازار می‌شوند و قیمت را پایین می‌کشند.
در این مثال، کف الگو یک خط افقی است، اما می‌شد محدوده بین ۱۳۱۰ و ۱۳۰۵ دلاری را هم به‌عنوان کف قیمتی در نظر گرفت. در بازار طلا، سرمایه‌گذاران به هر قیمتی که به ضریبی از عدد ۵ ختم شود، حساس هستند. درواقع چنین اعدادی، نقش عدد رُند را برای بازار ایفا می‌کنند. همان‌طور که در شکل پایینی نشان داده‌شده، تعیین محدوده حمایتی به‌عنوان کف دامنه محدود نوسانی می‌تواند ایده خوبی باشد.

سه برخورد به سقف و سه برخورد به کف الگو، تأییدی بر تشکیل الگو است. همان‌طور که مشاهده می‌شود، هر برخورد قیمتی به سقف، قیمت را تا کف الگو پایین کشیده است. نکته مهم در الگو، محل شکست نزولی الگو است. پیش از شکست نزولی الگو، هیچ نشانه‌ای از شکست احتمالی الگو دیده نمی‌شود، یعنی افزایش جزئی قیمتی پیش از شکست کف وجود ندارد. افزایش جزئی پیش از شکست نزولی الگو، یکی از پدیده‌هایی است که به معامله‌گر کمک زیادی می‌کند. درواقع اگر نشانه‌ای از شکست نزولی نباشد، تعیین حد ضرر و یا حتی تعیین این‌که به زمان شکست الگو نزدیک شده‌ایم یا نه، دشوار خواهد بود. در چنین شرایطی بهتر است که محدوده حمایتی را به‌دقت زیر نظر گرفت و با رسیدن قیمت به این محدوده، در نمودارهای کوتاه‌مدت به دنبال شکست قطعی بود.

همان‌طور که مشاهده می‌شود، پس از شکست الگو، قیمت به‌اندازه ارتفاع الگو حرکت کرده است.

مثال دوم

در نمودار یک‌ساعته EURUSD، پس از اصلاح نزولی یورو، شاهد تشکیل الگوی مثلثی نزولی هستیم. در این الگو، جفت ارز دو بار تشکیل اوج و سه بار تشکیل کف داده است. پیش از شکست نزولی، شاهد افزایش جزئی در کف الگو هستیم (پیکان سبز). این اولین نشانه از شکست نزولی الگو است. پس می‌توان با مشاهده این افزایش جزئی، آماده ورود به حد ضرر بر اساس الگوی مثلث معامله فروش از کف الگو شد و حد ضرر را هم در بالای محل افزایش جزئی قرار داد.
همان‌طور که مشاهده می‌شود، الگو پس از تشکیل و شکست قطعی، به‌اندازه ارتفاع الگو حرکت کرده است.

استراتژی معاملاتی چیست؟ (آموزش انتخاب و ساخت استراتژی معاملاتی)

کسب درآمد و انجام معامله های موفق یکی از اهداف اصلی در بازار سرمایه و بورس است. اینکه سرمایه گذاری شما بر روی سهام مورد نظر موجب کسب درآمد بشود بسیار جذاب است؛ اما باید این نکته را مد نظر قرار داد که بازار سرمایه همانطور که مستعد رشد و کسب درآمد می‌شود، به همان اندازه می‌تواند مستعد نزول و کسب ضرر بشود. پس با ساخت و انتخاب استراتژی مناسب برای معاملات خود، می‌توانیم تا حدود نسبتا زیادی از ضرر جلوگیری کرده و تعداد معاملات موفق خود را افزایش داد. داشتن استراتژی معاملاتی به طور کلی یعنی اینکه معاملات خود را در قالب یک سری از قوانین از پیش تعیین شده انجام دهیم؛ حال این قوانین می‌تواند کاملا شخصی و متناسب با نوع معاملات یا ریسک پذیری یا میزان سرمایه و…. برای هر شخص متفاوت باشد یا اینکه در قالب یک سری از قوانین اصولی و مناسب برای تمامی معاملات باشد.

مراحل ساخت استراتژی مالیاتی

اولین قدم در زمینه داشتن استراتژی معاملاتی : میزان ریسک پذیری هر شخص است.

اصولا افرادی که ریسک پذیری بالاتری دارند می‌توانند ضررها و سودهای بیشتری را تجربه کنند؛ اما بیشتر معامله گران با یک حد معمول ریسک پذیری معاملات خود را انجام می‌دهند و یک حد سود یا حد ضرر بر اساس الگوی مثلث حد ضرر برای خود انتخاب می‌کنند؛ به طور کلی داشتن حد سود و حد ضرر الزامی است اما تعیین حد سود و ضرر یک اصول دارد. اینکه هر اندازه که حد سود مد نظر داشتیم، یک چهارم یا یک پنجم آن را باید به عنوان حد ضرر تعیین کنیم؛ به طور مثال اگر حد سود 100% مد نظر داریم حد ضرر ما برابر است با 20%- یا 25%- که وقتی سهم به نقطه حد سود یا حد ضرر برسد تمام سهم یا قسمتی از آن را می‌فروشیم.

قدم دوم: داشتن یک چارچوب ذهنی برای تنش های روانی بازار

تفاوت عمده میان سرمایه گذاران حرفه‌ای و موفق با سرمایه گذاران ناموفق، تنش های روانی بازار است. معامله گر در بورس باید بتواند عواطف و احساسات خود را کنترل کند و هیجان بازار را از خود دور کند و متناسب با اهدافی که مد نظر دارد پیش برود؛ این هیجانات شامل ناامیدی از سهم، مغرور شدن در سود، توقع رشد بیجا از سهم و … می‌باشند.

نکته: 90% سود و درآمدی که معامله گران از بورس به دست می آورند حاصل از کنترل عواطف و احساسات است.

قدم سوم در زمینه داشتن استراتژی معاملاتی : انتخاب سبک معاملاتی در چارچوب زمانی

به طور کلی 3 دسته سرمایه گذار در بازار سرمایه وجود دارند: دسته اول سرمایه گذاران کوتاه مدت که در بازه زمانی بین یک هفته تا 3 ماه سهام داری می‌کنند. دسته دوم سرمایه گذاران میان مدت که بین 4 ماه تا یک سال درون سهم باقی می‌مانند و دسته سوم سرمایه گذاران بلند مدت که اصولا بیش از یک سال سهام داری می‌کنند. هر معامله گر حتما درون یکی از این سه دسته برنامه ریزی مدت یرمایه گذاری قرار دارد و متناسب با یکی از این سه دسته معامله های خود را انجام می‌دهد.

قدم چهارم: تشخیص روند صعودی یا نزولی

توانایی تشخیص معیارهای شروع یک روند نزولی یا صعودی معمولاً دشوار است و سرمایه گذاران تنها با به کار گیری ابزاری نظیر تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال قادر به انجام آن هستند؛ لذا با کسب مهارت در این زمینه می‌توان تشکیل و شروع روند در بازار را تشخیص داد. به ‌عنوان مثال در تحلیل تکنیکال، برای شروع روند صعودی، سقف‌ها بالاتر و کف‌ها بالاتر و در روند نزولی سقف‌ها پایین‌تر و کف‌ها پایین‌تر می‌شود. به ‌طور کلی دیدگاه سرمایه گذاران مبنی بر این که یک روند غالب در بازار وجود دارد، موجب ایجاد نظم در معاملات شده و همین امر منجر به شکل گیری معاملات موفق‌تری در بازار می‌گردد. (مشخص بودن حداقل دو نکته روند کلی بازار و صعودی و نزولی بودن آن)

قدم پنجم در زمینه داشتن استراتژی معاملاتی : تشخیص نقاط ورود و خروج

اینکه معامله گر بتواند نقاط خروج و ورود به یک سهم را شناسایی کند یک امر واجب و ضروری است. در تحلیل‌های تکنیکال ابزارهای زیادی هستند که نقاط ورود و خروج به یک سهم را به ما می‌دهند، مانند اندیکاتور ایچیموکو یا خط روندها یا مکدی و … ؛ اما تعیین نقطه ورود و خروج تنها به کمک تحلیل تکنیکال کار درستی نیست و معامله گر باید بخش روانی بازار، میزان عرضه و تقاضا، حمایت ها و مقاومت ها و .. را هم در نظر داشته باشد تا در یک نقطه مناسب وارد یک سهم شود و در نقطه مناسبی از سهم خارج شود. وارد شدن به یک سهم اگر در نقطه مناسبی نباشد تمام استراتژی را می‌تواند به هم بریزد؛ مثل چارچوب زمانی معامله گر، حد سود و ضرر معامله گر، ریسک پذیری معامله گر و..

قدم ششم : آزمایش استراتژی

معامله گر باید تمامی اصولی که به عنوان استراتژی مد نظر قرار داده را آزمایش کند و بهترین راهکارها را انتخاب نماید.

قدم هفتم در زمینه داشتن استراتژی معاملاتی : پایبند بودن به استراتژی

معامله گر باید به اصولی که برای خود در نظر گرفته است پایبند باشد و به دور از رفتارهای هیجانی و صحبت‌های دیگران معاملات خود را انجام بدهد؛ در غیر این صورت باعث سردرگمی می‌شود و معامله گر مدیریت پرتفوی و سهام خود را از دست می‌دهد. یکی از دلایلی که بیشتر افراد سود کمی دریافت می‌کنند یا حتی ضرر می‌کنند؛ ایجاد آشفتگی در معاملات آن‌هاست که حد ضرر بر اساس الگوی مثلث بدون مدیریت کردن پیش می‌روند.

جمع بندی کلی

به طور کلی بازار سرمایه و بورس برخلاف تصورات دارای بیشترین ریسک است؛ مخصوصا برای افرادی که آموزش کافی ندارند. پس قبل از ورود به این بازار میزان ریسک پذیری خود را بسنجید، بعد از آن که قبول کردید که این بازار ریسک بالایی دارد، باید بتوانید هیجانات در معاملات را از خود دور نگه دارید؛ زود ناامید یا خشمگین نشوید و بالعکس سریع خوشحال و مغرور نشوید. مرحله بعد باید شرایط خود را بسنجید که آیا بورس شغل اول شماست یا خیر؟ آیا وقت آزادی که قرار است برای معامله گری داشته باشید زیاد است یا کم و … بر این اساس در یکی از سبک‌های معاملاتی کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت معاملات خود را انجام دهید. بعد از آن باید آموزش کافی را دیده باشید و بتوانید روند صعودی یا روند نزولی را تشخیص دهید تا از میزان ریسک سرمایه گذاری شما کاسته شود. مرحله بعد باید بتوانید تشخیص دهید که الان مناسب ورود است یا خیر؛ حتی اگر روند صعودی باشد، اما سهم در انتهای صعود خود قرار دارد، پس مناسب ورود نیست و بالعکس. در مرحله بعد باید استراتژی خود را مورد آزمایش قرار دهید تا تمامی نواقص آن برطرف شود، همچنین باید به تمام قوانینی که برای خود تعیین کردید پایبند باشید.

معامله گر بدون استراتژی، مجموعه نامنظمی از معاملات را انجام می‌دهد که بسیاری از آن ها مسبب ضرر می‌شوند و مابقی سودآوری بسیار کمی را در بردارند.

معامله گر با استراتژی، معاملات منظم و هدف داری را انجام می‌دهد که بسیاری از آن‌ها سودآوری بالایی برای معامله گر در بردارند.

استراتژی معاملاتی Inside Bar

بعضی از افراد علاقه دارند تا همه چیز را مشکل کنند. اما با ساده ترین روش ها نیز میتوانید در بازارها سود کنید. به شرط آنکه نظم داشته باشید و بعد از یک یا دو بار استاپ خوردن پیاپی استراتژی تان را رها نکنید. یکی از استراتژی هایی که بسیار ساده است و میتوانید از آن برای ترید استفاده کنید، استراتژی Inside Bar می باشد.

این استراتژی در بازارهای رونددار بهتر جواب می دهد اما در صورتی که در استفاده از آن به مهارت بالایی دست پیدا کنید، میتوان از حالت برگشتی آن نیز استفاده کرد. اما ابتدا ببینیم اینسایدبار چیست؟

اینسایدبار به کندلی گفته میشود که دارای High پایین تر و Low بالاتر نسبت به کندل مادر (Mother Bar) باشد. به بیان ساده تر، کل کندل (سایه ها و بدنه) مورد نظر ما در داخل کندل قبلی شکل گرفته باشد.


هنگامی که چنین الگویی را در تایم فریم های بالا (مثل روزانه) مشاهده میکنید، وقتی به تایم های پایین تر بروید (مثل یک ساعته)، حالتی شبیه رنج و گاهی اوقات مثلث را مشاهده میکنید.

هنگامی که بازار به حالت رنج در می آید، معمولا در حال تصمیم گیری است. بنابراین قدرت خریدار و یا فروشنده تقریبا برابر است. در این حالت باید منتظر شکست به یکی از دو طرف بازار باشیم. الگوی اینسایدبار یک الگوی ناپایدار است و دیر یا زود به یک سمت حرکت خواهد کرد.

ابتدا روند کلی بازار را پیدا میکنیم. آیا بازار در حالت صعودی قرار دارد یا در حالت نزولی؟ بهتر است از این استراتژی در تایم فریم روزانه استفاده کنید. چون نتایج بهتری در پی خواهد داشت و همچنین مشاهده روند فعلی بازار نیز آسانتر خواهد بود. هنگامی که روند را در تایم فریم روزانه تشخیص دادید، آنگاه نوبت به قرار دادن دستور خرید یا فروش می رسد.


حالت خرید:
در صورتی که روند صعودی بود و الگوی اینسایدبار مشاهده کردیم، یک دستور خرید (Buy Stop) را بالای High کندل مادر قرار می دهیم.


حالت فروش:
اگر روند کلی بازار نزولی باشد و الگوی اینسایدبار پیدا کنیم، یک دستور فروش (Sell Stop) را در زیر Low کندل مادر قرار میدهیم.




حالت اول
: اگر کندل مادر اندازه معقولی داشت و بیش از حد بزرگ نبود، می توانیم حد ضرر را آن سود کندل مادر قرار دهیم. مثلا فرض کنید که بر اساس اینسایدبار وارد پوزیشن خرید شده ایم. اکنون میتوانیم حد ضرر را پایین تر از Low کندل مادر قرار دهیم. برای معاملات فروش نیز حد ضرر را کمی بالاتر از High کندل مادر قرار می دهیم.


حالت دوم:
در این حالت اگر کندل مادر اندازه خیلی بزرگی داشته باشد، می توانیم حد ضرر را کمی بالاتر از نصف کندل مادر قرار دهیم. کافیست کندل مادر را اندازه گیری کرده و ۵۰% آن را محاسبه کنید. حالا حد ضرر را کمی فراتر از آن قرار دهید.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.