چین به بررسی و ارزیابی بهکارگیری این قانون ادامه خواهد داد و تمامی اقدامات لازم جهت حفظ منافع خود را در صورت لزوم بکار خواهد بست.
خشم چین از قانون اعطای مشوقهای خرید خودروهای الکتریکی دولت بایدن!
قانون کاهش تورمی که قرار بود به همهگیری خودروهای الکتریکی کمک کند باعث گیج شدن خریداران، عصبانی شدن برخی کشورها از جمله چین و مطمئن نبودن خودروسازان از قرارگیری محصولاتشان در دسته شامل مشوقها شده است.
بهطور خلاصه باید گفت این قانون نقاط ضعف زیادی داشته و باید این را نیز در نظر داشت که خودروهای الکتریکی زیادی به خاطر قوانین قبلی کشور آمریکا دیگر شامل مشوقهای خرید نیستند. جدیدترین کشوری که خشم خود از این قانون را ابراز داشته چین است که به خاطر الزامات تأمین مواد اولیه و مونتاژ خودروها در کشور آمریکا ضرر خواهد کرد. سخنگوی وزارت تجارت چین میگوید قانون کاهش تورم دولت بایدن میتواند باعث نقض اصول و قوانین سازمان تجارت جهانی شود. او میافزاید:
چین به بررسی و ارزیابی بهکارگیری این قانون ادامه خواهد داد و تمامی اقدامات لازم جهت حفظ منافع خود را در صورت لزوم بکار خواهد بست.
سخنان سخنگوی وزارت تجارت چین را میتوان به عنوان یک تهدید هم تلقی کرد هرچند مقامات این کشور به اقداماتی که میتوانند انجام دهند اشارهای نکردهاند. البته درصورتیکه چین مجبور به اتخاذ سیاستهای متقابل در برابر آمریکا شود دستخالی نخواهد بود. هرچند باید گفت چین تنها کشوری نیست که قانون کاهش تورم آمریکا را به باد انتقاد میگیرد. حتی قبل از تصویب این قانون نیز سخنگوی کمیسیون اروپایی گفته بود اعضای اتحادیه اروپا این قانون را به عنوان تهدید تولیدکنندگان خارجی در نظر میگیرند و آن را ناقض قوانین سازمان تجارت جهانی میدانند.
به گزارش پدال و به نقل از carscoops، انتقادات از دولت آمریکا پس از آنکه مشخص شد کره جنوبی باید اقدامات متنوعی را به منظور پیشگیری از آسیب هیوندای، کیا و جنسیس به کار گیرد بیشتر هم شد. البته کیم سونگ هان مشاور امنیت ملی کره جنوبی اظهار داشت قانون کاهش تورم آمریکا احتمالاً برای کره جنوبی مزایای بیشتر نسبت به معایب آن خواهد داشت.
مطالب مشابه
SSC SC-01 جدید، خودروی اسپرت و ملی چین با قیمت ۴۲ هزار دلار
ژیپنگ G9 جدید، شاسیبلند الکتریکی چینی با ادعای شکست دادن پورشه!
کپی عجیب و خندهدار چینیها از تویوتا تاندرا با قیمت ۵ هزار دلار!
مینی ون لوکس هونگچی HQ9 با قیمت پایه ۵۰۹۰۰ دلاری راهی بازار چین شد
۱۹ دیدگاهها
خیلی ساده ست، همون بلایی که سر هواوی آوردن حالا سر خودروسازهای برقی چینی میارن. بازار آزاد رو خود آمریکا هم قبول نداره.
سلام. قانونی که تصویب شده تعرفه ای روی محصولات وارداتی نگذاشته که خلاف تجارت جهانی و بازار آزاد باشد. بلکه مشوق های مالی روی خودروهای الکتریکی گذاشته که در داخل آمریکا تولید شوند. مشوق با تعرفه تفاوت دارد. خود چین برای تولیدکنندگان که محصولات خود را در داخل چین تولید کنند انواع واقسام مشوق ها را دارد.
اره تقی با نقی هم فرق داره ..
خیلی واضحه
مالیات یا تعرفه واردات روی قیمت تموم شده ماشین میاد ولی مشوق از قیمت تمام شده ماشین کم میکنه
سعی کن درکش کنی البته اگر….
ممکنه لطفا برای بنده شرح بفرمایید که قضیه از چه قرار هست ، مگه آمریکا چه قانونی تصویب کرده ، شرایط قرار گرفتن در دسته مشوق ها برای یک خودرو چه مواردی هستن. ممنون
به طور خیلی خلاصه به شرکت هایی که خودرو های برقی را در آمریکا تولید کنند و یا از نقاط دیگر خط تولیدشون رو بیارن امریکا تخفیف و پول میدن و هر چه درصد آمریکایی سازی بیشتر باشه تخفیف و پول بیشتر.
۱- مواد معدنی تشکیل دنده باتری باید از معادن کشور های مشخص شده توسط دولت آمریکا تامین بشه
۲- خود باتری باید تو آمریکا مونتاژ بشه
۳- خودرو باید تو آمریکا مونتاژ بشه
اگه این شرایط رعایت بشه به اون خودرو کردیت ۷۵۰۰ دلاری تعلق میگیره
سلام، بایدن قول داده که به هر خانوار آمریکایی که خوردو داخلی بخره، فقط و فقط به سرپرست خانوار مبلغی معادل یک میلیون تومان ایران، بعنوان وام با سود ده درصد با پرداخت بلند مدت پرداخت می کنه، این مشوق و عملیات بزرگ اقتصادی کپی شده از عملکرد اقتصاد بزرگ سرزمین ایران هستش که البته بدلیل غیره اسلامی بودن و غیره مردمی بودن و عدم حمایت مرد از دولت و همچنین اعتقادات دینی حتما محکوم به شکست است
کلا این دموکرات ها همیشه با سیاست های موزیانه
دنیا رو به هم میزنن
یورو که رفت زیر دلار
هر یک یورو شده ۰/۹۶ دلار
پوند هم که داره یواش یواش هم قیمت میشه با دلار
و این در واقع به ضرر اقتصاد امریکاست
چون محصولاتشون نمیتونه با محصولات ساخت تفاوت سود خالص و ناخالص کشورهای دیگه رقابت کنه
وضعیت ایرانم که اینطوریه
خدا به داد مردم برسه
معلوم نیس اخرش چی میشه
اینکه دلار تقویت شده ربطی به دمکرات ها نداره و دلیلش خیلی ساده هستش جنگ اکراین روسیه پوند هم همیشه تابعی از رورو بوده اونم دلیل ساده ای داره ارتباط سیاسی اقتصادی کشور های اروپایی تقویت دلار هم به ضرر امریکا نیست بلکه به سودش هست چون بخش بزرگی از بدهی خرجی امریکا جبران میشه
بدهی خارجی آمریکا به دلار هست نه به ارزها دیگه، در واقع مزیت اونها همینه که بدهی خارجیشون با ارز داخلیشان هست، داخل سایتهای اقتصادی مثل CNBC در مورد افزایش نرخ بهره فدرال رزرو هم که بخوانی تحلیل کردن که به ضرر دولت و شرکتهای بزرگی هست که بدهی زیاد دارند، برای خود من هم خوب جا نیافتاده این موضوع ولی خلاصه اینطور تحلیلگراشون مینویسند.
ولی واقعا قانونش نامردیه الان آلمان چندساله تخفیف روی تمام خودروهای برقی زیر ۳۵ هزار یورو (مرز قیمت را مطمئن نیستم) میدهد حالا امریکا بیاد و فقط به ماشینهای آمریکایی مشوق بدهد به ضرر بقیه خودروسازان است.
آمریکا میتونه برای کارخانهها و صنایع مشوق قرار بدهد اما نه برای خرید مصرف کننده، مشکل این قانون اینجاست.
وقتی نرخ بهره فدرال رزو افزایش میده یعنی اگر کسی وام بگیره باید بهره بیشتری به پردازه پس در نتیجه کمتر افراد وام میگیرن و چون پول کمتری دارند پس نظام عرضه و تقاضا بهم میریزه یعنی تقاضا کمتر میشه و تورم کاهش پیدا میکنه که این هیچ ربطی به افزایش ارزش دلار در برابر ارزهای جهانی در این شش ماه نداره و دلیلی سقوط یورو و سایر ارزها جنگ اکراین و روسیه بود و چون ارزش دلار در برابر ارز ها بالا رفته در واقع پشتوانه دلار تقویت شده و به زبان ساده امریکا میتونه با حفظ ارزش لار مقدار بیشتری دلار چاپ کنه و بدهی خارجی تسویه کنه
امریکا به خودروسازان خارجی نامردی نکرده بلکه هدفش اینکه خودروسازان خارجی بخشی از فرایند تولید وارد امریکا کنند رای مسائل اشتغال زایی تا بتونن از معافیت ها و مشوق ها استفاده کنند و چون چینی ها مزیت نیروی کار ارزان دارند و بخوان در امریکا کارخانه بزنن نمی تونن رقابت کنند میسوزن
داداش من نگفتم افزایش دلار علتش دموکراتها بودن .
این دوتا یه بحث دیگه هست
کامنت بالا رو نگاه کنی
حتی با فاصله از هم جدا کردم
بعدشم داداش صادرات و وارد کردن پول خیلی مهم تر از یه ذره کم شدن بدهی هست
بدهیت اگه به ارز دیگه ای بود حق با شما بود
میگفتمن دلار دارم دلار میره بالا تر ولی بدهیمو با یه ارز دیگه مثلا ین میدم
ولی خودش الان به سختی داره دلار در میاره و دلار هم بدهیشو صاف میکنه
الان فرض کن مثلا بخوای دوتا ماشین تو یه سگمنت رو که هم قیمت هستند ولی یکی ساخت امریکا یکی ژاپن هست رو با هم مقایسه کنی
ماشین ژاپنی خیلی به صرفه تر هست براش
چون میفروشه دلار میگیره دلار هم تو کشور خودش خیلی رفته بالا
پس سود خوبی میکنه و قدرت مانور بیشتری هم داره
این تصور که دلار ارزشش افزایش پیدا کرده کاملا اشتباه هستش در واقع این ارزهای دیگه هستن که بعد از جنگ روسیه و اکراین سقوط آزاد کردند ارزهایی مثل یورو یا پوند انگلیس و حتی اگر نمودار usd. jpy نگاه کنی مشکلات واضح از زمان شروع جنگ بشدت ارزش تفاوت سود خالص و ناخالص ین ژاپن سقوط کرده پس عملا این جنگ باعث شد سایر ارزها ارزششون از دست بدن
امریکا کاملا سیستم بانکی با بقیه کشور ها داره در واقع امریکا بزرگترین بدهکار جهان هستش دلیلش هم چاپ پول هستش و این کاهش لرزش سایر ارزها به بانک مرکزی آمریکا کمک میکنه دلار بیشتری چاپ کنه و برای مهار تورم ناشی از مازاد نقدینگی نرخ بهره فدرال رزو افزایش داده
شرکت بزرگ هم به هیچ عنوان نمیان هزینه های چرخه تولید چنج به ارز های رایج دیگر بکنن یعنی هزینه و سود خالص و ناخالص با دلار محاسبه میکنن و نه مثلا ین و در واقع اونا صرافی نیستن و بنگاه تفاوت سود خالص و ناخالص اقتصادی بین الملی هستن مثلا همین ایران تلاش کرد تا چین به جای دلار ین یا یوان دریافت کنه ولی مخالفت کردند و حتی روسیه خیلی تلاش کرد نفت و گاز با روپل داد ستد کنه ولی هیچکی حاضر نشد پس بنگاه های اقتصادی مبنای سود و زیان و هزینه فایده دلار میزارن نه سایر ارزها حتی شدت های ایران خودرو و سایپا که بارها گفتن مقیاس ما دلار و هزینه ها و دلار محاسبه میشه
سود عملیاتی (Operating Profit)
اصطلاح سود عملیاتی (به انگلیسی Operating Profit) معیاری در حسابداری برای محاسبه سودی است که یک شرکت، با در نظر نگرفتن بهره و مالیات، از عملیات اصلی تجارت خود به دست میآورد.
این ارزش عملیاتی همچنین سود حاصل از سرمایهگذاریهای جانبی شرکت را نیز در نظر نمیگیرد، مانند درآمد حاصل از کسبوکارهای دیگری که یک شرکت ممکن است بهطور جزئی در آنها سرمایهگذاری کرده باشد.
سود عملیاتی را میتوان با استفاده از فرمول زیر محاسبه کرد:
سود عملیاتی =درآمد عملیاتی – هزینه کالاهای تفاوت سود خالص و ناخالص فروختهشده (COGS) – هزینههای عملیاتی – استهلاک
جزئیاتی بیشتر از سود عملیاتی
سود عملیاتی بهعنوان یک شاخص بسیار دقیق در مورد سودآفرینی بالقوه یک کسبوکار عمل میکند زیرا تمام فاکتورهای اضافه را از محاسبات حذف میکند.
تمام هزینههایی که برای مدیریت و اجرای شرکت یا کسبوکار مذکور ضروری هستند در این محاسبات لحاظ میشوند، به همین تفاوت سود خالص و ناخالص دلیل سود عملیاتی استهلاک مربوط به دارایی را در نظر میگیرد.
بنابراین، سود عملیاتی با درآمد خالص متفاوت است که بهعلت استثنائاتی که در سود عملیاتی شرکت در نظر گرفته نمیشوند ممکن است سال به سال تغییر کند.
به سود عملیاتی درآمد پیش از پرداخت بهره و مالیات (EBIT) نیز گفته میشود، که تفاوت سود خالص و ناخالص البته ممکن است گاهی شامل درآمد غیرعملیاتی نیز باشد که بهعنوان سود عملیاتی در نظر گرفته نمیشود
. اگر شرکتی درآمد غیرعملیاتی نداشته باشد، آنگاه سود عملیاتی آن برابر با درآمد پیش از بهره و مالیات است.
با توجه به فرمول درآمد ناخالص (درآمد منهای هزینه کالاهای فروختهشده)، فرمول استفادهشده برای محاسبه سود عملیاتی معمولا به این شکل سادهسازی میشود:
سود عملیاتی = استهلاک – هزینههای عملیاتی – سود ناخالص
مثال سود عملیاتی
سود عملیاتی در صورتهای مالی شرکتها در «صورت سود و زیان» قابل مشاهده است.
به طور مثال در تصویر زیر سود عملیاتی شرکت دارویی پخش البرز را مشاهده میکنید:
اگر در صورت سود زیان روبروی «سود (زیان) عملیاتی» عدد قرمز و در پرانتز نوشته شده باشد، نشان دهنده زیان عملیاتی است.
همانطور که در تصویر فوق مشاهده میکنید همه مواردی که در بالای سود عملیاتی قرار دارند از سود ناخالص کسر شدهاند و سود عملیاتی بدست آمده است.
موارد حذفشده در محاسبه سود عملیاتی
درآمد حاصل از فروش داراییها، خارج از مواردی که بهطور خاص در راستای اهداف اصلی کسبوکار فروخته میشوند، در سود عملیاتی لحاظ نمیشوند.
علاوه بر این، سودی که از طریق مکانیسمهایی مانند حسابهای جاری یا بازار پول به دست آمده نیز در سود عملیاتی لحاظ نمیشود.
با اینکه حذف هزینههای تولید از کل درآمد عملیاتی، درکنار هر هزینهای مرتبط با استهلاک، به هنگام تعیین سود عملیاتی مجاز است، این محاسبات تعهدات و بدهیهایی که باید پرداخت شوند را در نظر نمیگیرند.
حتی اگر این تعهدات و بدهیها بهطور مستقیم به توان شرکت جهت حفظ عملیات عادی کسبوکار مرتبط باشند.
درآمد عملیاتی شامل درآمد سرمایهگذاری حاصل از سهام جزئی در یک شرکت دیگر نمیشود، حتی اگر درآمد سرمایهگذاری مذکور بهطور مستقیم به عملیات اصلی کسبوکار شرکت ثانویه مربوط باشد.
علاوه بر این، فروش داراییهایی مانند املاک و مستغلات و تجهیزات تولیدی نیز در نظر گرفته نمیشود، زیرا این فروشها درواقع بخشی از عملیات اصلی شرکت نیستند.
مزایا و معایب استفاده از سود عملیاتی
شرکتها ممکن است سود عملیاتی خود را بهجای سود تفاوت سود خالص و ناخالص خالص ارائه کنند؛ درحالیکه، سود خالص یک شرکت کسر سود و مالیات را نیز در نظر گرفته است.
در مواردی که شرکت بدهی بسیار زیادی داشته باشد، سود عملیاتی وضعیت مالی شرکت را مثبتتر از سود خالص آن نشان میدهد.
سود عملیاتی مثبت ممکن است سود بالقوه کلی شرکت را نشان دهد، اما در واقع سودآوری را تضمین نمیکند.
شرکتی که بدهی زیادی داشته باشد ممکن است سود عملیاتی مثبتی نشان دهد، درحالیکه بهطور همزمان دچار زیان خالص نیز باشد.
علاوه بر این، هزینههای لحاظنشده ممکن است بزرگ باشند، تا حدی که سود عملیاتی شرکتی که سود خالص منفی دارد را مثبت نشان دهند.
این اصطلاح در واژهنامه جامع بورسینس منتشر شده است.سایر اصطلاحات و واژههای اقتصادی و مالی را ببینید .
قصد شروع سرمایهگذاری در بورس را دارید؟ اولین قدم این است که افتتاح حساب رایگان را در یکی از کارگزاریها انجام دهید:
برای سرمایهگذاری و معامله موفق، نیاز به آموزش دارید. خدمات آموزشی زیر از طریق کارگزاری آگاه ارائه میشود:
استاد دانشگاه هرمزگان: رخدادهای اخیر یک فرصت بزرگ برای نظام است/ باید ضعفهای حکمرانی فرهنگی و آموزشی را جبران کنیم
به گزارش خبرگزاری فارس از بندرعباس، مجید کریمی استاد دانشگاه جامع هرمزگان صبح امروز در گفتوگو با خبرنگار فارس در بندرعباس اظهار کرد: دشمنیها از سوی استکبار و جریان نفاق و دشمنان این سرزمین از دهها سال قبل تا به امروز وجود داشته و ادامه نیز خواهد داشت اما مهم در این میان پرداختن ما به مسائل داخلی و دقت ما در موضوعات و مسائل داخلی کشورمان و رفع نقاط ضعف ما در داخل است.
بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
وی افزود: همیشه در فتنهها خالص از ناخالص جدا میشود و پالایش خوبی رخ میدهد و اینها فرصتی برای پالایش نظام از خالص و ناخالص است.
دکتر کریمی ادامه داد: این رخدادها، سختیها و تلخیهای زیادی به همراه دارد اما فرصتهای زیادی نیز در این تهدیدات گنجانده شده که باید آنها را شناسایی و در ادامه راه انقلاب، آنها را رفع کنیم. برخی ضعفها در نظام حکمرانی ما وجود دارد که با این رخدادها، آسیبها شناسی شده است.
به گفته این استاد دانشگاه هرمزگان، نظام خانواده ما در کشور دچار آسیبهایی است که باید با برنامه جدی، بنیان خانواده را تقویت کنیم و توانمندسازی والدین در حوزه اقتصادی و فکری میتواند به تقویت بنیان خانواده و تربیت نسل آینده کشور بسیار موثر باشد.
دکتر کریمی اضافه کرد: ضعف حکمرانی ما در نظام آموزش و پرورش هویدا است. 12 سال از عمر نوجوانان ما در آموزش و پرورش میگذرد و طرح تحول در نظام آموزش و پرورش باید با جدیت دنبال شود.
وی همچنین گفت: نظام حکمرانی ما در حوزه آموزش عالی و فرهنگ و هنر نیز دچار ضعفهایی است. باید ببینیم سلبریتیهای جامعه ما که در اتفاقات اخیر نقش زیادی داشتند چگونه به ابزار دست تبدیل شدند. همچنین چطور برخی ظرفیتهای ارزشمند دیگر را نادیده گرفتیم و به افرادی بها دادیم که اکنون این گونه رفتار کردند.
دکتر کریمی، نظام حکمرانی فضای مجازی را نیز نیازمند بازنگری اساسی دانست و افزود: جوانان و نوجوانان ما به اندازه حضورشان در کلاس درس و مدرسه در فضای مجازی زیست میکنند و لذا تدبیر اساسی در زمینه فضای مجازی در کشور از اهمیت زیادی برخوردار است. این تدبیر صرفا شامل محدودیتسازی نیست بلکه باید دستگاههای فرهنگی نیز تحرک بیشتری از خود نشان دهند.جوانان ما روزی 4 تا 6 ساعت از وقت خود را در فضای مجازی میگذرانند و چون از مدیا و جلوههای ویژه و تولید و کارورزی و دست ورزی و . نیز بهره میجویند، اثرپذیری بیشتری از آن دارند.
این استاد دانشگاه ادامه داد: در عین حال ما باید فکری به حال بزرگسالان خودمان نیز داشته باشیم. با برنامه ریزی، هزینه، نگاه چند برابری به این حوزه، ضعفهای خودمان را نیز برطرف کنیم. گاهی ضعفی را میبینیم که اثبات آن برای مسؤولان خیلی سخت است اما نمونه عینی آن را در اتفاقات اخیر دیدیم که دیگر جایی برای ترک فعل و مسؤولیت ناپذیری و بی توجهی برای آن باقی نمانده است.
دکتر کریمی در پایان به نقش رسانهها و خبرگزاریها را نیز اشاره و گفت: رسانهها میتوانند با مطالبه مداوم و روشنگری عالمانه، راه درست را به جامعه نشان دهند.
محاسبه سود و زیان در حسابداری
شرکتها و موسسات تجاری هر ساله با موضوعی به نام محاسبه سود و زیان در حسابداری مواجه هستند و برای انجام این کار لازم است قوانین ویژهای را به کار گیرند.
صورت سود و زیان هر شرکت که عموما در دوره مالی یکساله تهیه میشود، نشاندهنده نحوه عملکرد آنجاست. هر میزان سودی که توانسته کسب کند و یا هر میزان ضرری که متحمل شده است را در آن ثبت میکند و در نهایت، این صورت نشانگر سودده بودن یا زیانده بودن آن موسسه میباشد.
در این مطلب میخواهیم شما را با نحوه محاسبه سود و زیان آشنا کنیم و اصول و قوانین این کار را معرفی نماییم. برای آشنایی با این موضوع شما را به مطالعه این مقاله تنخواه گردان دعوت میکنیم.
صورت سود و زیان شامل چه اطلاعاتی است؟
این صورت همانطور که اشاره کردیم به خوبی کیفیت عملکرد موسسات را نشان میدهد. اگر کسی قصد سرمایهگذاری در موسسهای را داشته باشد، بهتر است که حتما صورتحساب سود و زیان آن موسسه را بررسی کند تا متوجه شود موسسهای سودده است یا زیانده!
اما چه اطلاعاتی در صورت سود و زیان وارد میشوند؟ مواردی که باید در آن درج نماییم اینها هستند:
- فروش خالص
- بهای تمام شده کالای فروش رفته
- سود یا زیان ناخالص
- هزینههای عملیاتی
- سود یا زیان خالص
وقتی این موارد را به همان ترتیب ذکر شده محاسبه کنیم، در نهایت به سود یا زیان خالص شرکت دست مییابیم. به صورت خلاصه ابتدا خالص فروش کالا یا خدمات را محاسبه میکنیم، سپس بهای تمام شده کالای فروش رفته را از آن کسر مینماییم تا مشخص شود سود یا زیان ناخالص چقدر است. حال برای اینکه سود یا زیان کسب شده را خالص کنیم باید هزینههای عملیاتی را از آن کم کنیم.
در ادامه هر 5 مورد را به صورت تفصیلی شرح میدهیم تا با درک کامل آنها بتوانید محاسبه سود و زیان در حسابداری را انجام دهید.
فروش خالص چیست و چگونه محاسبه میشود؟
یک شرکت یا کارخانه در طول سال، کالاها یا خدمات مختلفی را به فروش میرساند. اما مساله مهمی که در این بین تفاوت سود خالص و ناخالص وجود دارد، این است که همه آنها را نمیتوان در حساب مذکور وارد کرد. به دو دلیل:
الف. ممکن است برای برخی از کالاها یا خدمات تخفیفات نقدی لحاظ کرده باشند.
ب. بعضی از کالاها پس از به فروش رفتن، توسط خریدار برگشت داده میشود.
بنابراین هر دو این موارد را باید در پایان سال از کل فروش کم کرد تا به فروش خالص رسید.
بهای تمام شده کالای فروش رفته چیست و چگونه محاسبه میشود؟
کالا یا خدماتی را که شما به مشتری خود میفروشید، برای خودتان هزینههای مختلفی داشته است و برای اینکه قیمت تمام شده آنها را محاسبه کنید، باید آن هزینههای مختلف را شناسایی نمایید.
برای مثال یک کارخانه مصالح ساختمانی اگر میخواهد در پایان سال بهای تمام شده کالای فروش رفتهاش را محاسبه کند باید هزینههایی مثل حمل و نقل را نیز در نظر بگیرد و البته تخفیفاتی را که هنگام خرید کسب کرده را هم لحاظ نماید.
پس برای محاسبه آن اینگونه عمل میکنیم: موجودی کالای ابتدای دوره را به همراه خرید خالص طی دوره و هزینههای حمل را کالا را جمع مینماییم. مورد اول که همان مقدار کالایی است که از سال گذشته در انبار مانده و آماده فروش است. مورد دوم هم که به خرید خالص طی دوره اشاره دارد، شامل تمام خریدهایی است که در سال جاری داشتهایم و همچنین، کسر کردن آن از مواردی مانند: برگشت از خرید و تخفیفات، تخفیفات نقدی خرید و … .
وقتی موجودی کالای ابتدای دوره، خرید خالص طی دوره و هزینههای حمل کالا را جمع نمودیم، در واقع توانستهایم قیمت تمام شده کالای آماده برای فروش را به دست آوریم. حالا نوبت مرحله آخر میرسد که باید موجودی کالای پایان دوره را از جمع آن سه تا (قیمت تمام شده کالای آماده برای فروش) کسر کنیم. عدد به دست آمده نمایانگر بهای تمام شده کالای فروش رفته موسسه است.
سود یا زیان ناخالص چیست و چگونه محاسبه میشود؟
حالا که با فروش خالص و بهای تمام شده کالای فروش رفته آشنا شدید و ماهیت آنها را درک نمودید، میتوانید سود یا زیاد ناخالص را حساب کنید.
انجام این کار هم ساده است، فروش خالص را منهای بهای تمام شده کالای فروش رفته مینمایید و جواب بدست آمده همان سود یا زیان ناخالص است. این عدد به شما میگوید که در سال جاری چقدر سود یا زیان کسب کردهاید ولی برای اینکه تحلیل درستی نسبت به فعالیت موسسه داشته باشید و بتوانید از سوددهی یا زیاندهی آنجا مطمئن شوید، باید آن را خالص سازید.
هزینههای عملیاتی چیست و چگونه محاسبه میشود؟
هزینههای عملیاتی هر شرکت، موسسه و کارخانهای طیف وسیعی از هزینههایی را در برمیگیرد که هر کدام از آنها نیاز به شناسایی دارند. این ویژگی هم محاسبه این مورد را اندکی سخت و پیچیده نموده است.
وقتی یک شرکت برای کسب و کار مشخصی تاسیس میشود، در طول سال هزینههای مستمر و جاری خود را دارد تا بتواند کالا یا خدمات مورد نظر را تهیه کرده و به فروش برساند. از جمله آنها:
- هزینههای عمومی
- هزینههای فروش
- هزینههای اداری
- هزینههای تحقیق و توسعه
این هزینهها در واقع به خاطر فعالیتهای عادی شرکت به وجود میآیند و یک ابزار خوب برای تحلیل میزان بهرهوری آنجاست. بدین گونه که هزینههای عملیاتی ثابتی در هر سال تعریف شدهاند و شرکت هر قدر بتواند در برابر آنها سود بیشتری کسب کند، بهرهوری بیشتری داشته است.
قبل از اینکه به سراغ ادامه موضوع مقاله برویم، یک نکته کاربردی را هم برایتان شرح میدهیم و آن تفاوت هزینههای عملیاتی و هزینههای سرمایهای است. هزینههای سرمایهای شامل این موارد میشود: دستمزد، هزینههای صدور پروانه، تعمیرات جزئی، هزینههای اداری، هزینههای توزیع، لیزینگ، مواد اولیه، بیمه و مالیات اموال ….
یکی از نکاتی که حسابداران برای محاسبه دقیق هزینههای عملیاتی به آن توجه مینمایند، تفاوتهای ظریفی است که بین این دو وجود دارند. برای مثال، وقت صحبت از تجهیزات میشود باید ببینیم که شرکت یا کارخانه آن تجهیزات را اجاره نموده و یا اینکه خریداری کرده است. اگر تجهیزات خریداری شده باشند جزء هزینه سرمایهای محسوب میشوند و اگر اجاره شده باشند، جزء هزینههای عملیاتی به حساب میآیند.
و در پاسخ به این سوال که چرا به جای هزینه سرمایهای از هزینههای عملیاتی استفاده میشود، میتوان گفت که هزینههای عملیاتی به فعالیتهای عادی و مستمر شرکت نزدیکی بیشتری دارند و راحتتر میتوان آنها را کاهش داد.
پس از اینکه کل هزینههای عملیاتی را محاسبه کردیم، یعنی توانستهایم ناخالصی سود یا زیان شرکت را شناسایی نماییم پس به سراغ آخرین مرحله خواهیم رفت.
سود یا زیان خالص چیست و چگونه محاسبه میشود؟
تا اینجا سود و زیان ناخالص را محاسبه نمودهایم و در کنارش کل هزینههای عملیاتی را شناسایی کردهایم. پس در این مرحله تفاوت سود خالص و ناخالص این هزینهها را از سود یا زیان ناخالص کسر مینماییم و سود یا زیان خالص را به دست میآوریم.
اصول و نکات مهم برای محاسبه سود و زیان در حسابداری
تا اینجا نحوه تهیه صورتحساب سود و زیان را معرفی کردیم ولی در ادامه لازم است به دو اصل مهمی که حسابداران باید به آن ملزم باشند را هم ارائه مینماییم. این دو اصل عبارتند از:
الف. اصل تحقق: طبق اصل تحقق باید زمانی درآمد را شناسایی کرد که تحقق یافته باشد. در واقع زمان تحقق یافتن آن لزوما زمانی نیست که ما وجه نقد را دریافت مینماییم.
ب. اصل تطابق: طبق اصل تطابق باید زمان ثبت درآمد، هزینه آن را هم ثبت کرد. در اصل ما وقتی درآمدی را به دست میآوریم، برای آن هزینههایی را هم انجام دادهایم. پس لازم است که این هزینهها را با درآمد تطابق دهیم.
در پایان، برای یادگیری درست محاسبه سود و زیان در حسابداری یک مثال کامل آوردهایم. تصور کنید یک شرکت 8 میلیون تفاوت سود خالص و ناخالص تومان فروش خالص داشته است. در حالیکه بهای تمام شده کالای فروش رفته آن 400 هزار تومان است و به همین خاطر سود ناخالص (یا ناویژه) آن 7 میلیون و 600 هزار تومان میباشد.
برای خالصسازی سود آن شرکت، هزینههای عملیاتی را از آن کسر مینماییم. در این مثال، هزینههای عملیاتی و هزینههای استهلاک اثاثه، ساختمان و اتوموبیل 400 هزار تومان است و پس از کسر این موارد از عدد قبلی، به عدد 7 میلیون و 200 هزار تومان میرسیم. به این عدد سود خالص گفته میشود که البته با عنوان سود قبل از بهره و مالیات یا سود عملیاتی هم شناخته میشود.
اگر هزینههای غیرعملیاتی از جمله هزینه بهره و مالیات را هم از آن کسر نماییم، به سود خالص نهایی رسیدهایم.
حاشیه سود و کاربردهای آن در تحلیل مالی (Profit Margin)
حاشیه سود یکی از نسبتهای مهم مالی به شمار میرود که هدف از آن محاسبه میزان سودآوری یک بنگاه تجاری به ازای فروش است. هدف از محاسبه حاشیه سود در واقع محاسبه این است که یک بنگاه تجاری یا واحد اقتصادی به ازای هر ریال یا دلار فروش چقدر سودآوری کرده است. این نسبت بسیار مشهور است و تحلیلگران از آن برای مقایسه میزان سودآوری و فعالیت سودآورانه یک شرکت و مقایسه و تطبیق فعالیت سودآوری شرکتها با یکدیگر استفاده میکنند.
محاسبه این نسبت مالی اگرچه ساده است اما بسیار بااهمیت است چراکه به گفته بسیاری از تحلیلگران بیش از بقیه نسبتها میزان سودآوری شرکت را اندازهگیری میکند و کارایی آن نیز در مقایسه با سایر نسبتها بیشتر است. از همین رو این نسبت تبدیل به یکی از نسبتهای مشهور در تحلیل بنیادی شده که خود شرکتها نیز این نسبت را به صورت سه ماهه و سالانه گزارش میکنند. حاشیه سود با توجه به اینکه سودهای مختلفی در یک بنگاه تجاری گزارش میشوند انواع مختلفی دارد که به شرح زیر هستند:
حاشیه سود ناخالص اولین مورد از انواع مختلف حاشیه سود است که تحلیلگران برای بررسی فعالیتهای کلی شرکت از آن استفاده میکنند. محاسبه این نسبت بسیار ساده است و تمامی دادههای مربوط به این نسبت را میتوان از صورت سود و زیان استخراج کرد. فرمول محاسبه این نسبت به شرح زیر است:
حاشیه سود ناخالص = (سود ناخالص / فروش خالص) * ۱۰۰
میتوان فرمول را به شرح زیر به صورت جزئیتر نیز نوشت:
حاشیه سود ناخالص = ((فروش خالص – بهای تمامی شده کالا) / فروش خالص) * ۱۰۰
سود ناخالص در حالت کلی در واقع زمانی به دست میآید که بهای تمام شده کالاها را از فروش خالص کسر کنیم که به این صورت اولین سود گزارش شده در صورت سود و زیان یعنی سود ناخالص به دست میآید.
حاشیه سود عملیاتی شرکت یکی دیگر از انواع حاشیه سود است که بیشتر مربوط به فعالیتهای عملیاتی شرکت است. در واقع این سود بر فعالیت خود شرکت متمرکز است و اساسا کاری به فعالیتهایی که خارج از عملیات اصلی شرکت صورت گرفته ندارد. سود عملیاتی از کسر هزینههای عمومی و اداری یا کلا هزینههای عملیاتی از سود ناخالص شرکت به دست میآید. این نسبت در راستای فهم این مسئله است که به ازای هر دلار فروش، شرکت در نتیجه عملیات خود چقدر سود کرده است. سود عملیاتی نیز در صورت سود و زیان یک مرحله جلوتر است و فرمول محاسبه حاشیه سود عملیاتی به شرح زیر است:
حاشیه سود عملیاتی = (سود عملیاتی / فروش خالص) * ۱۰۰
حاشیه سود عملیاتی از آنجا که سودآوری ناشی از فعالیتهای خود شرکت را اندازهگیری میکند نسبت مالی محبوب تحلیلگران است چرا که آنها بر این عقیده هستند این نسبت بیشتر از بقیه نسبتها میزان سودآوری شرکت را اندازهگیری میکند.
حاشیه سود قبل از مالیات به محاسبه این موضوع میپردازد که به ازای هر دلار فروش شرکت چقدر توانسته سود قبل از مالیات کسب کند. از آنجا که هزینه مالیاتی معمولا هزینه ثابتی است که شرکتها به دولتها میپردازند لذا سود قبل از مالیات نیز گاهی مورد توجه تحلیلگران قرار میگیرد. فرمول این نسبت به شرح زیر است:
حاشیه سود قبل از مالیات = (سود قبل از مالیات / فروش خالص) * ۱۰۰
به عنوان مثال اگر حاشیه سود قبل از مالیات شرکتی ۴۰ درصد باشد بدین معنی است که شرکت به ازای هر ۱۰۰ دلار فروش ۶۰ دلار هزینه کرده و ۴۰ دلار نیز توانسته سود کسب کند، البته سودی که هنوز مالیات آن پرداخت نشده است.
حاشیه سود خالص مهمترین نسبت در میان سایر حاشیههای سود محسوب میشود و در این نسبت مالی سود خالص نهایی شرکت مورد توجه قرار میگیرد. به لحاظ ریاضی فرمول حاشیه سود خالص به شرح زیر است:
حاشیه سود خالص = (سود خالص / فروش خالص) * ۱۰۰
حاشیه سود خالص به دنبال محاسبه این موضوع است که اساسا شرکت به ازای هر دلار فروش یا درآمد چقدر سود میکند. اگر حاشیه سود خالص شرکتی ۲۰ درصد باشد بدین معنی است که شرکت به ازای هر ۱۰۰ دلار فروش ۲۰ دلار سود خالص کسب میکند و ۸۰ دلار نیز بابت تمامی هزینهها پرداخت میکند. حاشیه سود خالص ۲۰ درصدی به معنی این است که ۲۰ درصد از فروش کل شرکت را سود خالص تشکیل میدهد. لازم به ذکر است که سود تقسیم شده شرکت در فرمول حاشیه سود جایگاهی ندارد و محاسبه نمیشود.
این نسبت میگوید که در حالت کلی اگر شرکتی قصد داشته باشد میزان حاشیه سود خالص خود را افزایش دهد؛ یعنی از ۲۰ درصد به ۲۵ درصد یا ۳۰ درصد برساند میبایست یا هزینهها را کاهش دهد و یا میزان فروش خود شرکت را افزایش دهد.
گاها در خبرها میخوانیم «حاشیه سود صنعت خودروسازی آمریکا کاهش یافت» و یا «حاشیه سود شرکتهای اروپایی کاهش یافته است»؛ این نشان میدهد که این نسبت مالی از اهمیت بسیار زیادی برای ارزیابی وضعیت سودآوری شرکتها و صنایع برخوردار است. به همین دلیل است که شرکتها به صورت سه ماهه و سالانه گزارش حاشیه سود خود را به سهامدارانشان ارائه کنند تا سهامداران این شرکت از وضعیت سودآوری این شرکتها مطلع شوند.
اگر حاشیه سود شرکتی تفاوت سود خالص و ناخالص نزدیک به صفر یا منفی باشد بدین معنی است که شرکت در تلاش برای حفظ خود از طریق کاهش هزینههاست و اگر نتواند در این وضعیت در آینده نزدیک تغییراتی ایجاد کند عملا فعالیت این شرکت تنها باعث زیان خواهد شد. اما بنگاههایی که حاشیه سود مثبت دارند نیز تلاش میکنند تا این نسبت را افزایش دهند یعنی درصد سودآوری شرکت از میزان فروش را از طریق مدیریت بیشتر هزینهها، جایگزین کردن تکنولوژیهای جدید و … افزایش دهند.
تحلیل نسبت مالی حاشیه سود
حاشیه سود شرکتهای صنایع مختلف با یکدیگر متفاوت است بنابراین ممکن است مقایسه حاشیه سود بین شرکتهایی از دو صنعت مختلف چالشبرانگیز باشد. به عنوان مثال میزان فروش و هزینههای دو شرکت مایکروسافت (صنعت تکنولوژی) و والمارت (خردهفروشی) بسیار متفاوت است چون ترکیب سرمایه آنها متفاوت است. شرکتهای خردهفروشی از قبیل والمارت اگرچه ممکن است حاشیه سود پایینی نسبت به شرکتهای تکنولوژی محور از قبیل مایکروسافت داشته باشند اما میزان گردش مالی آنها و گردش سود آنها بسیار بیشتر است.
حاشیه سود میزان گردش سود شرکتها را اندازهگیری نمیکند بنابراین به همین دلیل استفاده از این نسبت به تنهایی برای مقایسه دو شرکت از دو صنعت مختلف میتواند چالشبرانگیز باشد. مقایسه حاشیه سود شرکت مایکروسافت و گوگل منطق بیشتری دارد چرا که هر دو شرکت از یک صنعت هستند و ترکیب سرمایه آنها بسیار مشابه است. به عنوان مثال شرکتهای فروشنده محصولات لوکس دارای حاشیه سود بالایی هستند چرا که نسبت سود به فروش آنها بالاست اما گردش سود آنها بسیار پایین و میزان فروش آنها نیز کم است و به همین دلیل مقایسه یک شرکت فروشنده محصولات لوکس مانند لامبورگینی با یک شرکت فروشنده مواد مصرفی مانند «تارگت» از اساس اشتباه است.
شرکتهای تکنولوژی ممکن است در ابتدای فعالیت توسعهای خود هزینه زیادی متحمل شوند اما سپس میزان هزینه شرکت به شدت پایین میآید. به عنوان مثال شرکت مایکروسافت با توسعه ویندوز در مراحل ابتدایی ممکن است در ابتدای فعالیت خود به دلیل هزینههای تحقیق و توسعه حاشیه سود بالایی نداشته باشد، اما بعدها با فروش میلیونها نسخه از همان ویندوز بدون انجام هزینه حاشیه سود بالایی را به دلیل کاهش هزینهها و فروش زیاد رقم بزند.
مشاغلی از قبیل محصولات لوکس، تکنولوژی و همچنین مواد دارویی دارای حاشیه سود بالایی هستند. مثلا تولید دارو ممکن است در مرحل تحقیق و توسعه هزینه زیادی داشته باشد اما بعدها با ساخت مواد دارویی فروش این مواد در سراسر جهان با حاشیه سود بالایی همراه خواهد بود.
صنعت حمل و نقل، خردهفروشی و تعمیر و نگهداری وسایل نقلیه، کشاورزی، خودرو و .. دارای حاشیه سود پایینی هستند اما میزان فروش این محصولات بسیار بیشتر از محصولات بالایی هستند. محصولات کشاورزی ممکن است در معرض آسیبهای زیادی از قبیل آب و هوا، موجودی انبارهای زیادف عملیات اورهال و ذخیره و … قرار بگیرند و حاشیه سود آنها تحت تاثیر قرار بگیرد. بخش خودرو نیز به دلیل رقابت بسیار شدید، بی ثباتی تقاضای مصرف کننده و هزینه های عملیاتی بالا و پشتیبانی نیز حاشیه سود پایینی دارد.
دیدگاه شما