2- از لحاظ زمانی نیز حرکت قیمت از A به B با حرکت از C به D برابر هستند که از شمارش حدودی تعداد کندل ها میتوان آن را بدست آورد.
الگوهای هارمونیک به زبان ساده
تحلیل تکنیکال یکی از روش های پیش بینی رفتار احتمالی نمودار قیمتی سهام با استفاده از داده های گذشته همچون قیمت، حجم معاملات و . است. اگر با تحلیل تکنیکال آشنایی ابتدایی داشته باشید احتمالا خطوط حمایت و مقاومت را میشناسید و نام چند الگوی قیمتی را شنیده اید. الگوهای ادامه دهنده و الگوهای برگشتی دو نوع از الگوهای تکنیکالی هستند که به ما برای پیش بینی روند کمک میکنند.
نوع خاصی از الگوهای تکنیکال نیز وجود دارند که از پیچیدگی بیشتری برخوردارند و به الگوهای هارمونیک معروف هستند. از الگوهای هارمونیک میتوان برای شناسایی فرصت های جدید و روند قیمتی سهام استفاده کرد. ما در این مقاله با زبان ساده به این سوالات پاسخ میدهیم که الگوی هارمونیک چیست؟ چگونه میتوان الگوی هارمونیک را شناسایی کرد و چه کاربردی دارد؟ انواع الگوهای هارمونیک کدام است؟ و سوالات مشابهی که در ذهن خود دارید.
الگوهای هارمونیک چیست؟
الگوهای هارمونیک (Harmonic Patterns)، الگوهای هندسی ترکیب شده با اعداد فیبوناچی هستند که به معامله گران کمک می کند تا با پیش بینی حرکات بازار، روند قیمتی را تشخیص دهند. از این روش برای پیش بینی تغییرات احتمالی قیمت یا معکوس شدن روند استفاده می شود.
به طور کلی، اغلب الگوهای هارمونیک از ۵ نقطه تشکیل شدهاند، با این وجود برخی از آنها نیز مانند الگوی ABC و ABCD از الگوهای اصلی مشتق شده اند و دارای سه یا چهار نقطه هستند. هر کدام از این الگوها شکل هندسی منحصر به فرد و نسبت های فیبوناچی متفاوتی دارند که در ادامه به آنها اشاره خواهیم کرد.
نسبتهای فیبوناچی
همانطور که گفته شد الگوهای هارمونیک از ترکیب اشکال هندسی M یا W شکل با نسبتهای فیبوناچی حاصل شده اند. پیش از اینکه به توضیح انواع الگوی هارمونیک بپردازیم خوب است بدانیم نسبتهای فیبوناچی چه هستند؟ در مقاله ابزار فیبوناچی در بازار سرمایه این نسبت ها را به طور مفصل توضیح داده ایم. به طور خلاصه خطوط فیبوناچی خطوط حمایت و مقاومتی هستند که درصدهایی خاص از روند و حرکت سهم است که از اعداد فیبوناچی ریاضیات استفاده میکند. برخی از این اعداد مهم تر هستند که در الگوهای هارمونیک به کار برده میشوند.
انواع الگوهای هارمونیک
برای شناخت الگوهای هارمونیک نیاز است که دانش خوبی در زمینه تحلیل تکنیکال داشته باشید و مهارت خود را در ترسیم انواع خطوط روند و نقاط برگشت نمودار تقویت کنید. به طور کلی میتوان گفت که مجموعه ای از الگوهای هارمونیک وجود دارد که در این میان 5 الگو از دیگر الگوها از محبوبیت بیشتری برخوردارند.
این الگوها شامل:
الگوی هارمونیک AB-CD
الگوی گارتلی (Gartley Pattern)
الگوی پروانه (Butterfly Pattern)
الگوی خفاش (Bat Pattern)
و الگوی خرچنگ (Crab Pattern) هستند.
علاوه بر اینها الگوهای دیگری همچون الگوی کوسه (Shark Pattern)، الگوی سایفر (Cypher Pattern) و الگوی سه محرک (3Drives Pattern) وجود دارند که نسبت به 5 الگوی اول کمتر استفاده میشوند. در ادامه به آنها اشاره خواهیم کرد.
لازم است پیش از پیش از پرداختن به انواع الگوهای هارمونیک چند اصطلاح را به طور مختصر توضیح دهیم.
ناحیه بازگشت قیمت
«ناحیه بازگشت قیمت (Potential Reversal Zone)که به طور اختصار به آن PRZ نیز گفته میشود، ناحیه برگشت بالقوه ای است که از همپوشانی اعداد فیبوناچی مختلف ناشی میشود. به محدوده PRZ که به آن محتملترین محدوده بازگشت بازار نیز گفته که مکانی با احتمال بالای معکوس شدن روند قیمت است.
یافتن PRZ برای تحلیلگران مهم ترین هدف از یادگیری الگوهای هارمونیک است چرا که این ناحیه مناسب ترین محدوده برای ورود یا خروج از معامله است. ناگفته نماند که حدضرر نیز میبایست وجود داشته باشد که بسته به صعودی یا نزولی بودن الگو، بالاتر یا پایین تر از PRZ قرار میگیرد.
Bullish
اصطلاح Bullish به معنای گاوی است و به حرکت صعودی بازار گفته میشود.
Bearish
اصطلاح Bearish به معنای خرسی است و به حرکت نزولی بازار گفته میشود.الگوی پروانه (Butterfly)
در ادامه 5 الگوی هارمونیک پر کاربرد در تحلیل تکنیکال را توضیح میدهیم.
الگوی AB=CD
اولین و ساده ترین الگوی هارمونیک الگوی AB=CDاست و شناسایی آن راحت تر از دیگر الگوها است. چرا که برای تایید این الگو الزامات کمتری وجود دارد.
این الگو از 4 نقطه تشکیل شده است که دارایی دو پایه (Leg) است که شامل خطوط AB و CD است. در این الگو خط BC یک اصلاح روند و بازگشت است که برای خط AB رخ داده است. نقطه C بر روی سطح 0.618 فیبوناچی قرار گرفته و نقطه D نیز بر روی سطح 1.272 فیبوناچی اکسپنشن قرار میگیرد.
الگوی ABCD دو نوع دارد که شامل ABCD صعودی و ABCD نزولی است که در شکل زیر آن را آورده ایم. نکته مهم این است که ورود و خروج از بازار بر روی نقطه D صورت میگیرد که همان نقطه PRZ است.
با وجود سادگی این الگو اما باید دقت شود که دو شرط زیر در آن رعایت شده باشد:
1- طول خطوط AB و CD با یکدیگر برابر هستد
2- از لحاظ زمانی نیز حرکت قیمت از A به B با حرکت از C به D برابر هستند که از شمارش حدودی تعداد کندل ها میتوان آن را بدست آورد.
الگوی گارتلی (Gartley Pattern)
این الگو نیز مانند الگوی قبل دو حالت صعودی و نزولی دارد. الگوی صعودی گارتلی به شکل M و الگوی نزولی گارتلی به شکل W است. به صورت چشمی میتوان گفت که در حالت صعودی این الگو نقطه X پایین از D و نقطه A فراتر از C قراردارد اما برای تشخصی دقیق این الگو باید شرایط زیر در آن برقرار باشد (دقت شود که این الگو از 5 نقطه تشکیل شده است که به نقطه اول X گفته میشود و نقاط بعدی از A تا D هستند.)
1. ضلع AB باید در سطح باز گشت 0.618 از ضلع XA باشد.
2. ضلع BC باید باز گشت 0.382 یا 0.886 از ضلع AB باشد.
3. اگر بازگشت ضلع BCبه اندازه 0.382 از ضلع AB باشد، آنگاه CD باید 1.272 از ضلع BC باشد. در نتیجه اگر ضلع BCبه اندازه0.886 از ضلع AB باشد، آنگاه CD باید 0.618 از ضلع BC گسترده شود.
4. ضلع CD باید بازگشت 0.786 از ضلع XA باشد.
الگوی گارتلی نزولی همانند گارتلی صعودی اما عکس آن است و D شروع افت شدید قیمت است.
الگوی پروانه (Butterfly Pattern)
این الگو شباهت زیادی به الگوی قبل یعنی الگوی گارتلی دارد و الگوی صعودی پروانه به شکل M و الگوی نزولی پروانه به شکل W است. اما تفاوت این دو الگو در این است که در الگوی پروانه، نقطه D پایینتر از نقطه X است. همچنین این الگو اصلاح های قیمتی بیشتری نسبت به الگوی گارتلی دارد و نوسانات قیمتی شدیدتری را تجربه خواهد کرد. شرایط تشکیل الگوی پروانه بدین گونه است:
1. ضلع AB باید باز گشت.0.786 ضلع XA باشد.
2. ضلع BC میتواند باز گشت.0.382 یا 0.886 از ضلع AB باشد.
3. اگر ضلع BC بازگشت 0.382 از ضلع AB باشد، آن گاه CD باید گسترش 1.618 از ضلع BC باشد. در نتیجه اگر ضلع BC بازگشت 0.886 از ضلع AB باشد، آن گاه CD بایدگسترش 2.18 از ضلع BC باشد.
4. CD باید گسترش1.27 یا 0.618. از ضلع XA باشد.
الگوی خفاش (Bat Pattern)
واضح است که این الگو نیز مانند دو الگوی قبل به حالت های خفاش صعودی یا خفاش نزولی وجود دارند و به دو شکل M و W هستند. نسبت های فیبوناچی و اصلاح در نقاط این الگو به صورت زیر است:
1. ضلع AB باید بازگشت 0.382 یا 0.500 از ضلع XA باشد.
2. ضلع BC میتواند بازگشت.0.382 یا 0.886 از ضلع AB باشد.
3. اگر ضلع BCبازگشت 0.382 از ضلع AB باشد، آن گاه CD باید گسترش 1.618 از ضلع BC باشد. و اگر ضلع BC.0.886 از ضلع AB باشد، آن¬گاه CD باید گسترش 2.618 از ضلع BC باشد.
4. CD باید باز گشت.0.886 از ضلع XA باشد.
الگوی خرچنگ (Crab Pattern)
این الگو نیز از مهم ترین الگوهای هارمونیک به شمار میرود که کاربرد زیادی دارد. تفاوت این الگو با سایر الگوهایی که پیشتر گفته شد در این است که موج آخر آن اصلاح بیشتری نسبت به سایر الگوها دارد. نسبت های این الگو نیز به صورت زیر هستند.
1. ضلع AB باید بازگشت 0.382 یا 0.618 از ضلع XA باشد.
2. ضلع BC باید یا بازگشت 0.382 یا 0.886 از ضلع AB باشد.
3. اگر اندازه بازگشت ضلع BC، 0.382 از ضلع AB باشد، آنگاه CD باید 2.24 از ضلع BC باشد. در نتیجه اگر ضلع BC 0.886 از ضلع AB باشد، آن گاه CD باید گسترش 3.618 از ضلع BC باشد.
4. CD باید گسترش 1.618 از ضلع XA نیز باشد.
مزایا و معایب الگوهای هارمونیک
ویژگی های الگوهای هارمونیک باعث میشود که این ابزار نیز مانند هر ابزار دیگری در تحلیل تکنیکال مزایا و معایبی داشته باشد که در ادامه به آنها اشاره خواهیم کرد.
1. الگوهای هارمونیک برای یادگیری نیاز به صرف زمان زیادی دارند و به احتمال زیاد در اوایل کار نیاز داشته باشید تا بارها و بارها به مطالب آموزشی خود مراجعه کنید تا برایتان یادآوری شود.
2. چنانچه این الگوها را به درستی فرابگیرید، استفاده از سایر ابزارهای تکنیکال برایتان راحت تر خواهد بود.
3. سیگنالهایی که از الگوهای هارمونیک خواهید داشت عموما از اعتبار بیشتری برخوردار هستند به شرطی که این الگوها را به درستی تشخیص داده باشید.
4. استفاده از تکنیک های معاملاتی هارمونیک نیاز به صرف زمان زیادی دارد که شاید بتوان گفت این یکی از معایب الگوهای هارمونیک به شمار میرود.
نکات مهم استفاده از الگوهای هارمونیک
استفاده از الگوهای هارمونیک برای تحلیل کار دشواری است که همانطور گفته شد نیاز به صرف زمان و دقت زیادی دارد. برای اینکه در معاملات با کمک این الگوها دچار ضرر و زیان نشویم نیاز است که نکاتی را در نظر داشته باشیم.
1. این الگوها بسیار دقیق هستند و بنابراین برای رسم خطوط فیبوناچی آنها نیز باید حساسیت زیادی به خرج دهید.
2. در ابتدای کار یک الگو را کامل فرابگیرید و سعی کنید مکررا از آن استفاده کنید تا به تمام ویژگی های آن مسلط شوید.
3. هنگامی اقدام به خرید یا فروش سهمی کنید که از تشکیل کامل یک الگوی هارمونیک اطمینان داشته باشید.
4. مانند هر تحلیل دیگر هنگامیکه با استفاده از این ابزار اقدام به خرید و فروش میکنید میبایست حد ضرر داشته باشید و هدف قیمتی خود را نیز مشخص کنید. به اصطلاح TP (Take Profit ) و SL (Stop Loss ) را مشخص کنید.
چگونه الگوهای هارمونیک را رسم کنیم؟
در بازار سرمایه و سایت های مختلف پلتفرمهای معاملاتی بسیاری وجود دارند که میتوانید در آنها ابزارهای فیبوناچی را بیابید و حتی ابزارهایی نیز برای ترسیم الگوهای هارمونیک دارند. برای رسم این الگوها ابتدا به صورت چشمی این الگوها را شناسایی کنید و سپس با استفاده از ابزارها سطوح فیبوناچی را مشخص کنید. اندیکاتورهایی مانند ZigZag نیز وجود دارند که برای ترسیم خطوط الگو قابل استفاده هستند.
سخن پایانی
الگوهای هارمونیک (Harmonic Patterns)، الگوهای هندسی ترکیب شده با اعداد فیبوناچی هستند که به معامله گران کمک می کند تا با پیش بینی حرکات بازار، روند قیمتی را تشخیص دهند. یادگیری اصول الگوهای معاملاتی هارمونیک به ما کمک میکند بتوانیم با اطمینان بیشتری روند حرکتی سهام را پیش بینی کنیم.
سوالات متداول
الگوی هارمونیک چیست؟
با تلفیق اشکال هندسی و اعداد فیبوناچی الگوهای هارمونیک شکل میگیرند که برای شناسایی آنها میبایست به مبانی تحلیل تکنیکال تسلط نسبی داشته باشید.
چند نوع الگوی هارمونیک داریم؟
الگوهای هارمونیک به انواع مختلفی وجود دارند که برخی از آنها کاربرد بیشتری در تحلیل دارند که از آنها میتوان به الگوی ABCD، الگوی گارتلی، الگوی خرچنگ، الگوی خفاش، الگوی پروانه اشاره کرد. علاوه بر اینها الگوهای دیگری همچون الگوی ۳ محرک یا تری درایو (Three-Drive)، الگوی سایفر، الگوی Nen-Star نیز وجود دارند.
الگوهای هارمونیک با یکدیگر چه تفاوتی دارند؟
این الگوها در شکل هندسی خود و به خصوص در اعداد فیبوناچی متفاوت هستند که این سطوح باعث میشوند شکل های متفاوتی داشته باشند.
نسبت های فیبوناچی چه هستند و در الگوهای هارمونیک چه کاربردی دارند؟
خطوط فیبوناچی خطوط حمایت و مقاومتی هستند که درصدهایی خاص از روند و حرکت سهم است که از اعداد فیبوناچی ریاضیات استفاده میکند و در الگوهای هارمونیک نقاط برگشت روند را مشخص میکنند.
الگوهای هارمونیک چند حالت دارند؟
هر کدام الگوی پروانه (Butterfly) از این الگوها فارغ از اینکه چه الگویی هستند یا صعودی هستند یا نزولی که بسته به شکل M یا W خود صعودی یا نزولی هستند که در این مقاله به آنها اشاره شد.
الگوی پروانه چیست؟
الگوی پروانه یک الگوی برگشتی است که در دسته الگوهای هارمونیک قرار میگیرد. این الگو نشاندهنده تثبیت قیمت است و اغلب در انتهای یک روند بلند مدت دیده میشود.
الگوهای هارمونیک در بازار بورس معاملات در حال افزایش هستند. الگوهای هارمونیک میتوانند به عنوان الگوهای برگشتی طبقه بندی شود.
در این مبحث، ما الگوی هارمونیک پروانه را مورد بحث قرار خواهیم داد. پس از خواندن این مطالب، شما میتوانید تشکیل الگوی پروانه را تشخیص دهید و بدانید چگونه آن را به طور سودمندی در معاملات خود بکار گیرید
معماملهگران میتوانند از الگوی Butterfly برای مشخص کردن انتهای یک روند و سطحی الگوی پروانه (Butterfly) برای آغاز یک دوره اصلاحی یا روند جدید استفاده کنند.
ساختار تشکیل الگوی پروانه
الگوی پروانه چهار نوسان قیمت دارد و ظاهر آن در نمودار شبیه حروف M یا W است.
شکل گیری این الگو منوط به همگرایی سطوح مشخصی از فیبوناچی هستند که برای تشخیص درست الگوی Butterfly حیاتی هستند. همانطور که ممکن است بدانید، روابط فیبوناچی یک جز کلیدی برای معاملات الگوی هارمونیک هستند.
برای مشخص کردن یک الگوی پروانه واقعی، می بایست نوسانات قیمت شکلگیری مطابق با سطوح خاصی از فیبوناچی باشند.
بیایید نگاهی نزدیکتر به این که این روابط فیبوناچی مختلف درون الگوی پروانه هستند، بیندازیم:
XA حرکت اولیهای است که این الگو را تشکیل میدهد. هیچ قانون خاصی برای این حرکت مورد نیاز نیست.
نقطه B در سطح۷۸٫۶ درصد حرکت XA قرار دارد.
نقطه C باید ۳۸.۲ درصد تا ۸۸.الگوی پروانه (Butterfly) ۶ درصد فیبوی ریتریسمنت از حرکت AB باشد.
نقطه D اگر نقطه C در تراز ۳۸.۲ درصد از AB باشد، ۱٫۶۱۸ درصد فیبوی اکستنشن ABو اگر نقطه C در تراز ۸۸٫۶ درصد از AB باشد در تراز ۲٫۶۱۸ درصد فیبوی اکستنشن AB قرار خواهد گرفت.
نقطه D می بایست بین فیبوی ۱٫۲۷ تا ۱٫۶۱۸ درصد اکستنشن XA باشد.
نگاهی به تصویر زیر بیاندازید:
الگوی نزولی Butterfly:
همانطور که در بالا توضیح دادیم، نقطه D اگر نقطه C در تراز ۳۸.۲ درصد از AB باشد، ۱٫۶۱۸ درصد فیبوی اکستنشن ABو اگر نقطه C در تراز ۸۸٫۶ درصد از AB باشد در تراز ۲٫۶۱۸ درصد فیبوی اکستنشن AB قرار خواهد گرفت.
این یک قاعده غیرقابل شکست نیست بلکه دستورالعمل کلی است که شما باید از آن آگاه باشید.
استراتژی الگوی پروانه
حال می بایست سیستمی را برای معامله بر اساس الگوی پروانه شرح دهیم. به خاطر داشته باشید که استراتژیهای متفاوتی برای خرید با الگوی پروانه وجود دارد، اما ما در مورد تغییر عمدتا براساس استفاده از حرکت BC برای یافتن نقطه D بحث خواهیم کرد.
اگر مترصد ورود به معامله بر اساس الگوی پروانه صعودی هستید، وقتی قیمت پس از آن به سطح D واکنش نشان میدهد می توانید وارد معامله شوید.
اگر شما یک الگوی پروانه نزولی را دنبال میکنید، وقتی که قیمت بعد از آن به سطح D واکنش نشان میدهد، از معامله خارج میشود.
حد ضرر
از آنجایی که در الگوی Butterfly صعودی نقطه D در سطحی پایینتر از نقطه X تشکیل می گردد باید یک فرمان حد ضرر را ۱۰ درصد پایینتر از نقطه D تعریف کنید و در الگوی پروانه نزولی نقطه D در سطحی بلاتر از نقطه X تشکیل می گردد باید یک فرمان حد ضرر را ۱۰ درصد بالتر از نقطه D تعریف کنید.
دقت کنید که موقعیت توقف را در فاصله معقولی از نقطه D قرار دهید، و نوسانات قیمتی را در نظر بگیرید.
حد سود
راههای متعددی وجود دارند که میتوانید از طریق الگوی Butterfly، دارایی خود را مدیریت کنید. یک راه موثر تنظیم هدف قیمت در امتداد ۱۶۱.۸ % حرکت CD است.
این سطوح میتوانند به عنوان نقاط عطف بالقوه عمل کنند. به این ترتیب، باید عکس العمل های قیمت را به این سطوح زیر نظر داشته باشید تا بتوانید بیشترین سود را درمعاملات خود کسب کنید.
اگر شکست در سطح A رخ دهد، پس شما میتوانید نسبتا مطمئن باشید که هدف پیشبینیشده در امتداد ۱۶۱.۸ % از پای سیدی باید حاصل شود.
شکلگیری پروانه یک الگوی توسعهای است که بخشی از خانواده هارمونیک الگوها میباشد.
الگوی پروانه یک الگوی معکوس است، که اغلب میتواند در پایان روند حرکت پیدا شود.
الگوهای هارمونیک و نحوه معامله با آنها
الگوهای هارمونیک به عنوان ساختارهای هندسی و خاص قیمتی هستند که با محاسبات فیبوناچی اندازهگیری میشوند. کاربرد الگوهای هارمونیک که شامل ترکیبات متمایز و پیوسته از نسبتهای فیبوناچی مختلف است در پیدا کردن طول حرکات قیمت و نقاط برگشتی خلاصه میشود.
شناسایی الگوهای نموداری توانایی اصلی و اولیهای است که هر تحلیلگر تکنیکال باید در خود پرورش دهد. این مساله ممکن است یک نیاز اولیه باشد، اما پیدا کردن مهارت و پیشرفت در این زمینه نیازمند تمرینات و مشاهدات مکرر این الگوها در نمودارهاست. شناخت هرچه تخصصیتر الگوهای نموداری به معاملهگران کمک میکند تا به محیط همیشه در حال تغییر بازار واکنش مناسبی نشان دهند.
این الگوها در مرحلهی اول به الگوهای «ادامه دهنده» و «بازگشتی» تقسیم میشوند و سپس در گام بعد تحت عنوان الگوهای «ساده» و «پیچیده» قرار میگیرند. ساختار الگوهای پیچیده ممکن است از مجموعهای از الگوهای ساده با ترکیبی از نوسانات قبلی قیمت تشکیل شده باشد. هرچه میزان دانش معاملهگر در تشخیص، طبقهبندی و خصوصیات الگوها بیشتر باشد، پتانسیل بیشتری برای انطباق با طیف وسیع معاملات در بازارهای مالی خواهد داشت.
چرا الگوها شکل میگیرند؟
در بازارهای مالی مختلف قیمتها بر اساس روند حرکت میکنند و به ندرت روند خود را به صورت ناگهانی در حرکت از دست میدهند. در تحلیل تکنیکال تبدیل روند صعودی قیمت به نزولی و برعکس توسط الگوهای قیمتی شناسایی میشود. در مراحل تبدیل روندها به یکدیگر، قیمت حرکاتی با نوسانات کمتر و حرکات عرضی و محدود را تجربه میکند که باعث تعریف الگوهای قیمتی میشوند. این مراحل گاهی روند غالب قبل از خود را ادامه میدهند که در این صورت به آنها الگوهای ادامه دهنده گفته میشود.
الگوهای مثلث متقارن، پرچم و الگوی فنجان و دسته نمونههایی از این دست است. گاهی اوقات نیز بعضی الگوها روند ماقبل خود را تغییر داده و باعث شکلگیری روندی برخلاف روند ماقبل خود میشوند که در این صورت الگوهای بازگشتی نامیده میشوند؛ مانند الگوهای سر و شانه و الگوی سقف یا کف دو قلو.
الگوهای هارمونیک
ایده الگوهای هارمونیک اولین بار توسط «گارتلی» (H.M. Gartley) در سال ۱۹۳۲، در کتاب سودها در بازار سهام (Profits in the Stock Market) معرفی شد. لری پساونتو با تلفیق این الگوی اولیه که به نام الگوی گارتلی معروف شده بود با نسبتهای فیبوناچی، قوانینی برای معامله با این الگو ایجاد کرد. نویسندگان دیگری نیز بر روی نظریهی گارتلی کار کردهاند اما بهترین نمونه شاید کتاب «معاملهی هارمونیک» (Harmonic Trading) از اسکات کارنی باشد. او الگوهای هارمونیک دیگری مانند خرچنگ، خفاش و کوسه و چند الگوی دیگر که در ادامه به بررسی آنها خواهیم پرداخت، را ابداع کرد و مطالب دیگری در ارتباط با قوانین معامله و مدیریت سرمایه و ریسک، به این نظریه افزود.
تئوری اصلی الگوهای هارمونیک مبتنی بر حرکت قیمت نسبت به زمان است که بر روابط نسبتهای فیبوناچی و تناسب آنها در بازارها استوار است. تجزیه و تحلیل نسبتهای فیبوناچی در هر بازار و تایم فریمی به خوبی عمل میکند. ایدهی اصلی استفاده از این نسبتها شناسایی نقاط برگشت کلیدی، اصلاحات یا پرتابهای قیمتی همراه با نقاط چرخش بالا و پایین در قیمت است. سطوح اصلاحی و پرتابی به دست آمده از این نقاط چرخشی (سقفها و کفها)، اهداف قیمتی و حد ضرر را مشخص میکند.
الگوهای هارمونیک با استفاده از توالی نسبتهای فیبوناچی ساختارها و اشکالی هندسی در نمودار ایجاد میکنند. این ساختارها که تحت عنوان الگوهای هارمونیک شناخته میشوند، فرصتهای مختلفی برای معاملهگران مانند حرکات بالقوه قیمت و نقاط چرخشی کلیدی فراهم میکنند. این عوامل به دلیل آماده کردن اطلاعاتی موثق در مورد قیمت، اهداف و حدود سود و ضرر برای معاملهگران کاربردی هستند و این میتواند تمایزی کلیدی با اندیکاتورها و نحوهی عملکرد آنها باشد.
لیست انواع الگوهای هارمونیک
در ادامه لیستی از انواع الگوهای هارمونیک آورده شده است که هر کدام در دو حالت نزولی و صعودی میتوانند تشکیل شوند.
- ABC صعودی/ نزولی
- AB = CD
- سه حرکته (Three Drive)
- گارتلی (Gartley)
- پروانه
- خفاش
- خرچنگ
- کوسه
- سایفر (Cypher)
نسبتهای فیبوناچی
در هرگونه صحبتی در مورد الگوهای هارمونیک از اعداد فیبوناچی نیز حرفی به میان آورده میشود، زیرا این الگو از نسبت های فیبوناچی استفاده میکند. سری اعداد فیبوناچی اولین بار توسط لئوناردو فیبوناچی، ریاضیدان بزرگ ایتالیا و اروپا در قرن سیزدهم میلادی معرفی شده است. وی در بازگشت از سفر خود از مصر در کتاب خود به نام کتاب حساب این سری اعداد را معرفی کرد. نسبتهای فیبوناچی به خصوص «نسبت طلایی» (Golden Ratio) را در طبیعت مانند آرایش دانههای برف یا تعداد و نحوهی قرار گرفتن تخمهای گل آفتابگردان میتوان یافت، همچنین در اعضای بدن انسان مانند مارپیچهای دی ان ای نیز این نسبتها رعایت شدهاند.
سری اعداد فیبوناچی به این صورت تعریف میشوند که غیر از دو عدد اول اعداد بعدی از جمع دو عدد قبلی خود به دست میآیند. اعداد در این سری عبارتاند از:
دلیل اصلی شهرت این دنباله از اعداد به این علت است که حاصل تقسیم هر عدد دنباله به عدد ماقبل خود، به عدد طلایی ۱.۶۱۸ میرسد که به «نسبت طلایی» یا «عدد فی» نیز مشهور است. این ترتیب اعدادی که فیبوناچی سالها قبل بر آنها تأکید کرد و نسبت بین این اعداد (نسبت طلایی) در بازارهای مالی و بورس نیز برای تحلیلگران کاربرد بسیاری دارد.
جملهای معروف در تحلیل تکنیکال وجود دارد که بیان میکند همه چیز در قیمت خلاصه شده است، این مطلب شامل رفتارهای انسانی نیز میشود. همانطور که گفته شد نسبتهای فیبوناچی در همهی انسانها وجود دارد و انسان در ناخودآگاه خود بدون اینکه بداند تمایل به این نسبتها و اعداد دارد و آنها را زیبا میبیند همانطور که در تابلوهای نقاشی و معماریهایی که از این نسبتها استفاده میشود آنها را بسیار چشم نواز میکند.
این نسبت های فیبوناچی بر رفتار افراد در بازارهای سهام و معاملات آنها نیز تاثیر میگذارد. در نتیجه از این نسبتها در پیشبینی قیمت، نقاط ورود و خروج از بازار، شناسایی سطوح حمایت و مقاومت و حتی پیشبینیهای زمانی نیز میتوان استفاده کرد. نسبتهای فیبوناچی در واقع سطوح حمایت و مقاومت نامریی هستند که قبل از رسیدن بازار به آنها و حتی نداشتن تاریخچهی قیمت، برای معاملهگر مشخص میشوند.
رایجترین نسبتهای فیبوناچی اعداد ۰/۳۸۲ ، ۰/۵۰ ، ۰/۶۱۸ ، ۰/۷۸۶ و ۱/۰۰ ، ۱/۲۷۲ ، / ۱/۶۱۸ هستند. نسبتهای دیگری مانند ۰/۲۳۶ و ۲/۶۱۸ و ۴/۲۳۶ نیز وجود دارند که به اندازه نسبتهای گفته شده کاربرد ندارند، با این حال مهم ترین نسبتهای فیبوناچی را میتوان ۰/۳۸۲، ۰/۶۱۸ و ۱/۶۱۸ دانست.
ابزار فیبوناچی اصلاحی (Fibonacci Retracement)
برای استفاده از این نسبتها در تحلیل تکنیکال ابزارهای مختلفی مانند فیبوناچی اصلاحی، فیبوناچی گسترشی، فیبوناچی بازتابی و ابزارهای دیگری مانند کانال، دایره ، بادبزن و غیره برای استفاده در تحلیلها وجود دارد.
اکثر برنامهها و نرم افزارهای معاملاتی، ابزارهای فیبوناچی ذکر شده در بالا را برای استفادهی معاملهگران دارند، اما ابزاری که در تحلیل با استفاده از الگوهای هارمونیک کاربردی اصلی برای معاملهگر دارد، ابزار «فیبوناچی اصلاحی» (Fibonacci Retracement) است. به این صورت که معاملهگر از هر پلتفرمی که برای تحلیل خود استفاده میکند، برای سنجش هر موج قیمتی باید چندین ابزار فیبوناچی بر روی نمودار رسم کند.
الگوهای هارمونیک همانطور که گفته شد الگوهای بسیار دقیق قیمتی هستند که میزان ادامهی روند فعلی و همچنین نقاط برگشتی را مشخص میسازند. این الگوها دائما در حال تکرار شدن در بازار هستند و معاملهگر با مشاهدهی این الگوها چه در حین شکلگیری چه در هنگام تکمیل میتواند با استفاده از نسبتهای فیبوناچی که به این الگوها نسبت داده شده است، در معاملات خود از آنها استفاده کند. الگوهای هارمونیک در واقع الگوهای خاص قیمتی تکنیکالی هستند که تمرکز اصلیاش بر روی شکل خاص حرکات قیمتی است و هر کدام از سطوح مختلفی از فیبوناچی استفاده میکنند.
در شکل زیر میتوانید نحوهی استفاده از ابزار «فیبوناچی اصلاحی» (Fibonacci Retracement) که عنصر اصلی شناخت الگوهای هارمونیک است را با
استفاده از پلتفرمی که در سایت تریدیگ ویو (Tradingview) تعبیه شده است مشاهده کنید.
برای مثال در الگوی پروانه صعودی نقطهی B سطح اصلاحی ۷۸.۶ درصد موج XA است. به همین ترتیب موج BC نیز در سطوح اصلاحی بین ۳۸.۲ الی ۸۸.۶ درصد موج AB قرار میگیرد. در ادامه موج نزولی CD به اندازهی ۱۶۱.۸ الی ۲۲۴ درصد موج BC گسترش مییابد که در نهایت منجر به رسیدن به نقطهی D و تکمیل الگو میشود. نقطهی D سطح گسترش یافته ۱۲۷ درصد موج XA نیز هست. نحوهی استفاده از ابزار فیبوناچی اصلاحی (Fibonacci Retracement) به منظور پیدا کردن این سطوح در توضیحات الگوی گارتلی آورده شده است.
۴. الگوی خرچنگ (Crab)
الگوی خرچنگ توسط اسکات کارنی به عنوان یکی از دقیق ترین الگوهای هارمونیک شناخته میشود که نقاط بازگشتی را با دقت بالا و بسیار نزدیک به نسبتهای فیبوناچی شناسایی میکند.
الگوهای هارمونیک در هر بازار مالی و هر تایم فریم تشکیل میشوند، یعنی به دفعات میتوان این الگوها را در تایم های بسیار کوچک حتی یک دقیقه مشاهده کرد اما کاربرد اصلی این الگوها در تایم فریمهای بزرگ نمود پیدا میکنند.
الگوی هارمونیک چیست + آموزش 10 الگوی هارمونیک که معامله گران باید بشناسند
الگوی هارمونیک یکی از پیچیدهترین ابزارهای معاملاتی در نظر گرفته میشوند چون برای ترسیم آنها روی نمودار، لازم است دانش زیادی داشته باشیم. در این مقاله، قصد داریم تا انواع الگوهای کلاسیک را معرفی کرده و کاربرد هر یک از آنها را مورد بررسی قرار دهیم.
الگوهای هارمونیک با تلفیق اشکال هندسی و اعداد فیبوناچی تشکیل میشوند. بنابراین، اعداد فیبوناچی به عنوان مبنای این الگوها در نظر گرفته میشوند. تشخیص این الگوها در مقایسه با الگوهای کلاسیک، به تمرین و دقت بیشتری نیاز دارد. اما پس از آشنایی کامل با این الگوها، میتوانیم به سادگی روند آینده نمودار قیمت را پیشبینی کنیم.
این الگوها معمولاً به شکل M و W و یا ترکیبی از هر دو ظاهر میشوند. با محاسبه نسبتهای فیبوناچی بین نقاط مهم الگو، میتوانیم افزایش یا کاهش قیمت را پیشبینی کنیم. ساختار تمام الگوهای پنج نقطهای شبیه به همدیگر است و تنها در طول خطوط و نسبتهای فیبوناچی، با هم تفاوت دارند. به همین دلیل، آشنایی با یکی از این الگوها درک سایر الگوها را آسان میسازد. در ادامه، تعدادی از این الگوهای هارمونیک را معرفی کرده و به صورت مختصر، بررسی مینماییم.
معرفی انواع الگوهای هارمونیک
در تحلیل تکنیکال، تا کنون تعداد زیادی از الگوی هارمونیک شناسایی شدهاند که در ادامه، تعدادی از آنها را معرفی میکنیم. نکته جالب این است که نامگذاری این الگوها بر اساس شکل قرارگیری آنها در نمودار انجام گرفته است. به عنوان مثال، الگوی کوسه به علت داشتن خطوط شیبدار بیرونی و دره سطحی در میانه، به باله پشتی کوسه شبیه است و به همین دلیل، آن را به این صورت نامگذاری کردهاند. الگوهای هارمونیک که در این مقاله به آنها میپردازیم، عبارت هستند از:
الگوی گارتلی (Gartley Pattern)
الگوی گارتلی به دو صورت صعودی و نزولی ظاهر میشود. الگوی صعودی گارتلی شبیه به حرف M و الگوی نزولی گارتلی شبیه به حرف W مشاهده میشود.
در الگوی گارتلی صعودی، نقطه X پایینتر از نقطه D و نقطه A فراتر از نقطه C قرار دارد. نقطه D ابتدای روند پرقدرت صعودی است و ما میتوانیم در این نقطه، با ارسال سفارش خرید، وارد معامله شویم.
نسبتهای فیبوناچی در الگوی گارتلی نزولی هم مانند الگوی گارتلی صعودی است و تنها تفاوت آنها، وارونه بودن آنها است. در الگوی گارتلی نزولی، نقطه D شروع روند کاهش شدید قیمت است. در بازارهای دوطرفه، با ارسال سفارش فروش در این نقطه و سپس خرید در قیمتهای پایینتر، میتوانیم سود قابلتوجهی را از این الگو به دست آوریم.
الگوی پروانه (Butterfly Pattern)
الگوی پروانه نیز به دو شکل صعودی و نزولی ظاهر میشود. الگوی صعودی پروانه به شکل حرف M و الگوی نزولی پروانه به شکل حرف W است.
از نظر ظاهر، این الگو شبیه به الگوی گارتلی است، با این تفاوت که در الگوی پروانه صعودی، نقطه D پایینتر از نقطه X یعنی مبدا الگو قرار دارد. در حالی که در الگوی گارتلی، به این صورت نیست. علاوه بر این، الگوی پروانه اصلاحات قیمتی عمیقتری نسبت به الگوی گارتلی دارد. در نتیجه، در این الگو، قیمت دچار نوسانات شدیدتری میشود. در الگوی پروانه صعودی، نقطه D ابتدای افزایش چشمگیر قیمت بوده و در این نقطه با ارسال سفارش خرید، میتوانیم وارد معامله شویم.
نسبتهای فیبوناچی در الگوی الگوی پروانه (Butterfly) پروانه نزولی نیز مانند الگوی پروانه صعودی است و تنها تفاوت آنها، وارونه بودن آنها است. در الگوی پروانه نزولی، نقطه D شروع کاهش شدید قیمت است. در بازارهای دوطرفه، با ارسال سفارش فروش در این نقطه و سپس خرید در قیمتهای پایینتر، میتوانیم سود قابلتوجهی را از این الگو به دست آوریم.
الگوی خفاش (Bat Pattern)
الگوی هارمونیک خفاش نیز به دو شکل صعودی و نزولی ظاهر میشود. الگوی خفاش صعودی به شکل حرف M و الگوی نزولی آن به شکل حرف W دیده میشود.
این الگو به عنوان یکی از دقیقترین الگوهای هارمونیک شناخته میشود و از نظر ظاهری، شباهت بسیار زیادی به الگوهای پروانه و گارتلی دارد. تنها تفاوت الگوی خفاش با الگوهای ذکر شده ترازهای فیبوناچی اندازهگیری شده است.
نسبتهای فیبوناچی در الگوی خفاش نزولی نیز مانند الگوی خفاش صعودی بوده و تنها تفاوت آنها، وارونه بودن آنها است. در این الگو، نقطه D شروع کاهش شدید قیمت است. در بازارهای دوطرفه، با ارسال سفارش فروش در این نقطه و سپس خرید در قیمتهای پایینتر، میتوانیم سود مناسبی را از این الگو به دست آوریم.
الگوی خرچنگ (Crab Pattern)
الگوی خرچنگ نیز به دو صورت صعودی و نزولی مشاهده میشود. الگوی خرچنگ صعودی به شکل حرف M و الگوی خرچنگ نزولی به شکل حرف W است.
الگوی خرچنگ به عنوان یکی از بهترین الگوهای هارمونیک محسوب میشود که تحلیلگران علاقه زیادی به استفاده از آن دارند. این الگو در سال ۲۰۰۰ میلادی معرفی شد و شاید مهمترین تفاوت آن با سایر الگوهای هارمونیک در این باشد که الگوی خرچنگ در موج آخر حرکتی خود، اصلاح بسیار بزرگتری نسبت به الگوهای هارمونیک دیگر انجام داده است.
لازم است خاطرنشان کنیم که نسبتهای فیبوناچی در الگوی خرچنگ نزولی نیز مانند الگوی خرچنگ صعودی است و تنها تفاوت آنها، وارونه بودن آنها است. در الگوی خرچنگ نزولی، نقطه D شروع کاهش شدید قیمت است. در بازارهای دوطرفه، با ارسال سفارش فروش در این نقطه و سپس خرید در قیمتهای پایینتر، میتوانیم سود مناسبی را از این الگو به دست آوریم.
الگوی کوسه (Shark Pattern)
الگوی کوسه نیز الگوی پروانه (Butterfly) به دو صورت صعودی و نزولی مشاهده میشود. الگوی کوسه صعودی به شکل حرف M و الگوی خرچنگ نزولی به شکل حرف W است.
احتمالاً، مهمترین تفاوت این الگو با الگوهای هارمونیک قبلی، این است که نقطه C در الگوی صعودی کوسه فراتر از نقطه A است و تراز این نقطه در این الگو، متفاوتتر از الگوهای قبلی است.
لازم است خاطرنشان کنیم که نسبتهای فیبوناچی در الگوی کوسه نزولی نیز مانند الگوی کوسه صعودی است و تنها تفاوت آنها، وارونه بودن آنها است. در الگوی کوسه نزولی، نقطه D شروع کاهش شدید قیمت است. در بازارهای دوطرفه، با ارسال سفارش فروش در این نقطه و سپس خرید در قیمتهای پایینتر، میتوانیم سود مناسبی را از این الگو به دست آوریم.
الگوی سایفر (Cypher Pattern)
الگوی سایفر نیز به دو صورت صعودی و نزولی مشاهده میشود. الگوی سایفر صعودی به شکل حرف M و الگوی سایفر نزولی به شکل حرف W است.
از نظر ظاهری، الگوی سایفر کمی شبیه به الگوی کوسه است و در الگوی سایفر صعودی، نقطه C فراتر از نقطه A قرار دارد. نقطه D نیز که آخرین نقطه الگو است، درون خط XA ایجاد خواهد شد.
لازم است خاطرنشان کنیم که نسبتهای فیبوناچی در الگوی سایفر نزولی نیز مانند الگوی سایفر صعودی است و تنها تفاوت آنها، وارونه بودن آنها است. در الگوی سایفر نزولی، نقطه D شروع کاهش شدید قیمت است. در بازارهای دوطرفه، با ارسال سفارش فروش در این نقطه و سپس خرید در قیمتهای پایینتر، میتوانیم سود مناسبی را از این الگو به دست آوریم.
الگوی پروانه و خفاش – الگوی گارتلی ❤️ آموزش تصویری
الگوی پروانه یکی از پرکاربردترین الگوها در تحلیل تکنیکال بازارهای سرمایه گذاری است که به نوعی، تکامل یافتهی الگوی قدیمی (دهه 1930) گارتلی است. این الگو، از مدل برگشتی بوده و از نظر طبقهبندی، در قسمت الگوهای هارمونیک قرار میگیرد. پیش از بررسی این الگو، ابتدا اجازه دهید تا تاریخچهای در خصوص آن مطرح کنیم.
این مقاله، بخشی از دورهی رایگان آموزش فارکس وبسایت معامله گر ایرانی بوده که میتوانید برای یادگیری کامل فارکس و فعالیت در این بازار پرسود، با ما و سایر دانشجویان، همراه شوید.
الگوی گارتلی
روزی روزگاری، تریدر باهوش و مجنونی به نام هارولد مک کینلی گارتلی زندگی میکرد. او در اواسط دهه 1930 مدیر یک مجموعه خدمات مشاورهای بورس بود که طرفداران زیادی هم داشت. این مرکز خدمات مشاورهای یکی از اولین مجموعههایی بود که از روشهای علمی و آماری برای تحلیل رفتار بازار سهام استفاده میکرد. به گفته گارتلی، وی در نهایت موفق شده بود دو مورد از بزرگترین مشکلات معامله گران را حل کند: اینکه چه چیزی را بخرند و اینکه این چیز را در چه زمانی بخرند.
دیری نپایید، معامله گران دریافتند که این الگوها را میتوان در سایر بازارها نیز استفاده کرد. از آن زمان به بعد، کتاب های متنوع، نرم افزارهای معاملاتی و الگوهای مختلف (از جمله الگوی پروانه و خفاش) بر اساس گارتلیها الگوی پروانه (Butterfly) ساخته شدهاند. بله هارولد مبدع الگوی گارتلی بود.
الگوی موسوم به 222
الگوی “222” گارتلی بر اساس شماره صفحهای که این الگو در کتاب وی، یعنی “سود در بازار سهام” آمده بود، نام گذاری شده است. گارتلیها الگوهایی هستند که شامل الگوی پایه ABCD که قبلا در مورد آنها صحبت کردیم، بوده، با این تفاوت که پیش از الگو، سقف و کفهای مهم و قابل توجهی پدیدار میشوند. این الگوی پروانه (Butterfly) الگوها به طور معمول وقتی شکل میگیرند که تصحیح روند کلی در حال انجام بوده و ظاهر آن شبیه حرف M برای الگوهای صعودی و یا “W” برای الگوهای نزولی است. با استفاده از این الگوها معامله گران میتوانند نقاط مناسب ورود برای سوار شدن بر روی روند کلی را پیدا کنند.
تشخیص الگوی گارتلی
یک الگوی گارتلی زمانی تشکیل میشود که قیمت اخیرا در یک روند صعودی (یا نزولی) در حال پیشروی بوده، اما کم کم نشانههایی از تصحیح را نشان دهد. آنچه باعث میشود گارتلی پس از شکل گیری به چنین آرایش زیبایی بدل شود، این است که نقاط برگشتی، همان سطح فیبوناچی اصلاحی و سطح فیبوناچی گسترشی هستند. این نشانهای قوی است که این جفت ارز ممکن است برگشت کند.
شناسایی این الگو ممکن است کمی دشوار باشد و بعد از اینکه الگو را شناسایی کردید، با انداختن ابزارهای فیبوناچی روی آن، احتمالا کار دشوارتر هم میشود. نکته اصلی برای جلوگیری از این همه سردرگمی این است که کارها را مرحله به مرحله انجام دهید. در هر صورت، این الگو شامل یک الگوی ABCD صعودی یا نزولی است، اما یک نقطه (X) که فراتر از نقطه D قرار دارد نیز، پیش از آن میآید.
ترسیم الگوی گارتلی
الگوی “دقیق” گارتلی دارای ویژگی های زیر است:
- حرکت AB باید اصلاح 618. از حرکت XA باشد.
- حرکت BC باید اصلاح 382. یا 886. از حرکت AB باشد.
- اگر اصلاح حرکت BC معادل 382. از حرکت AB باشد ، در اینصورت CD باید معادل 1.272 از حرکت BC باشد. اگر حرکت BC معادل 886. از حرکت AB باشد ، در اینصورت CD باید برابر با 1.618 امتداد حرکت AB باشد.
- حرکت CD باید اصلاح 786. از حرکت XA باشد.
الگوی پروانه و خفاش: گونه های جهش یافته گارتلی
با گذشت زمان، محبوبیت الگوی گارتلی افزایش یافت و مردم در نهایت انواع گونهها را با ایجاد تغییراتی ارائه دادند. به دلایلی عجیب، کاشفان این گونهها تصمیم گرفتند آنها را به نام حیوانات نامگذاری کنند (شاید عضو انجمن مقابله با حیوان آزاری بودند!). وراجی بس است، این مجموعه حیوانات با گارتلی ادغام شدند و الگوی پروانه و خرچنگ و خفاش را ایجاد کردند.
الگوی خرچنگ
در سال 2000 میلادی، اسکات کارنی، از پیروان متعصب مکتب الگوهای هارمونیک، الگوی “خرچنگ” را کشف کرد. به گفته وی، خرچنگ صحیحترین حالت در میان همهی الگوهای هارمونیک بوده و آن به این دلیل است که در دورترین منطقه بالقوه برگشتی از حرکت XA است. (این منطقه گاهی اوقات به نام “قیمت برنگردد لباسم را می فروشم” نیز نامیده می شود!). نسبت پاداش به ریسک این الگو بالا بوده، چراکه شما میتوانید حد ضرر بسیار تنگی قرار دهید. الگوی “دقیق” خرچنگ باید جنبه های زیر را داشته باشد:
- حرکت AB باید 0.382 یا 618. اصلاح از حرکت XA باشد.
- حرکت BC می تواند 382. یا 886. اصلاح از حرکت AB باشد.
- اگر اصلاح حرکت BC برابر با 382. از حرکت AB باشد ، در اینصورت CD باید 2.24 از حرکت BC باشد. اگر حرکت BC برابر با 0.886 از حرکت AB باشد ، در اینصورت CD باید گسترش 3.618 از حرکت BC باشد.
- CD باید گسترش 1.618 از حرکت XA باشد.
الگوی خفاش
سال 2001 میلادی، اسکات کارنی الگوی قیمتی هارمونیک دیگری را با نام “خفاش” پایهگذاری کرد. الگوی خفاش با اصلاح 0.886 از حرکت XA به عنوان منطقه بالقوه برگشتی تعریف میشود. الگوی خفاش دارای مشخصههای زیر است:
- حرکت AB باید اصلاح 0.382 یا 0.500 از حرکت XA باشد.
- حرکت BC می تواند اصلاح 382. یا 886. از حرکت AB باشد.
- اگر اصلاح حرکت BC برابر با 0.382 از حرکت AB باشد، در اینصورت CD باید گسترش 1.618 از حرکت BC باشد. اگر حرکت BC برابر با 0.886 از حرکت AB باشد، در اینصورت CD باید گسترش 2.618 از حرکت BC باشد.
- CD باید اصلاح 886. از حرکت XA باشد.
الگوی پروانه
خب حالا دیگر نوبت به الگوی پروانه پروانه رسید! اگر این آرایش را شناسایی کنید، مطمئنا به خاطر پیپهای خفنی که قرار است شکار کنید، جشن میگیرید! الگوی دقیق پروانه که توسط برایس گیلمور ابداع شد، با اصلاح 0.786 از حرکت AB نسبت به حرکت XA تعریف می شود. الگوی پروانه شامل ویژگی های زیر است:
- حرکت AB باید اصلاح 0.786 از حرکت XA باشد.
- حرکت BC می تواند اصلاح 0.382 یا 886. از حرکت AB باشد.
- اگر اصلاح حرکت BC برابر با 0.382 از حرکت AB باشد، در اینصورت CD باید امتداد 1.618 از حرکت BC باشد. اگر حرکت BC برابر با 0.886 از حرکت AB باشد، در اینصورت CD باید گسترش 2.618 از حرکت BC باشد.
- CD باید برابر با گسترش 1.27 یا 1.618 از حرکت XA باشد.
درس مربوط به الگوی پروانه که خود نوعی تکامل یافته از گارتلی بود، به پایان رسید. بهتر نیست که در کنار این الگوی کاربردی، با الگوی مهم دیگر در بازار فارکس با نام الگوی سر و شانه آشنا شوید؟ اگر این دو الگو را بدانید، قطعا سود بیشتری از هر معامله نصیب شما خواهد شد.
الگوی پروانه یکی از الگوهای هارمونیک و برگشتی است که توسط برایس گیلمور ابداع شده است. این الگو در حقیقت تکامل یافتهی یک الگوی قدیمی و کاربردی با نام گارتلی است که در اواسط دهه 1930 میلادی و توسط فردی با همین نام ایجاد شده بود.
از این الگو در بازارهای رونددار استفاده شده و باید چهار خط بین نقاط A تا D ترسیم کرد. در روند صعودی، الگوی W مانند و در روند نزولی الگوی M مانند ایجاد شده که بر اساس الگوی پروانه باید اندازهی هر خط، در مقیاس مشخصی باشد تا بتوان روند آتی بازار را شناسایی کرده و سود خوبی از هر معامله کسب کرد.
الگو خفاش نیز یکی از مدلهای تکامل یافته گارتلی است که در سال 2000 میلادی توسط فردی به نام اسکات کارنی ابداع شد. در این الگو، اندازه خطوط با گارتلی متفاوت بوده و نسبت پاداش به ریسک بالاتر است.
الگو گارتلی بر اساس شماره صفحهی کتابی با عنوان "سود در بازار سهام" به نگارش گارتلی ابداع شده است. گارتلی مدیر مجموعهی مشاوره سرمایه گذاری در بورس بوده و در اواسط دهه 1930 میلادی توانست یک سری الگوی کاربردی را معرفی کند. هدف گارتلی دو چیز بود:
- چه چیزی را باید بخریم؟
- در چه زمانی باید بخریم؟
به نظر میرسد که با گذشت نزدیک به یک قرن از این الگو، هنوز هم منطق و محاسبات آماری و علمی گارتلی برای بازارها کاربردی بوده و به همین جهت، طرفداران بسیاری دارد.
دیدگاه شما